یاسرهاشمی:فائزه مردترينعضوخانوادهماست
به مزاح ميگويند خانم فائزه مردترين عضو خانواده هاشمي است.در موضوع مهدي فکر ميکنم ديگر همه ميدانند بيش از آنکه موضوع مهدي واقعي باشد سياسي است اما جايي نشنيدم که پدر گفته باشند مهدي متهم نيست و پاک است، با اينکه معتقدم آقاي هاشمي ميداند پرونده مهدي پاک است ولي هميشه گفته مهدي در وقت خود ميآيد و به اتهامات پاسخ ميدهد.
-هر صحبت حتي کوچک ما ميتواند تحليل اساسي براي بيش از 60 سال فعاليت سياسي آقاي هاشمي به وجود آورد. به هرحال آقاي هاشمي متعلق به من، فائزه، محسن، فاطمه و مهدي نيست، ايشان به همه جامعه تعلق دارد. شما آن بخش از شايعاتي که درباره ما وجود دارد را کنار بگذاريد، ما را تخريب ميکنند تا هاشمي را تخريب کنند چون فرزندان ايشان به خودي خود اهميت چنداني ندارند. ميخواهم اين را بگويم اگر تخريب يا تعريف ميشويم هدف آقاي هاشمي است و کسي خير يا شر ما را نميخواهد بلکه خير و شر پدر برايشان پراهميت است. -آقاي احمدينژاد استاد من نبود اما وزراي او بودند. آقاي علي احمدي وزير اسبق آموزش و پروش استاد راهنماي من بود که اتفاقا خيلي هم رفيق بوديم. آقاي غضنفري و برخي ديگر از مسوولان فعلي به عنوان استاد آنجا بودند. -معتقدم برخلاف آنچه برخي به دنبال القاي آن هستند، آقاي هاشمي در اصول تغييري نکرده است. مثل ديدگاه ايشان به اصل نظام، حفظ انقلاب، ولايتپذيري، توسعه سازندگي، استقلال و يکپارچگي و وحدت ملي و . . . - نمازجمعه آخري که ايشان خطبهها را خواندند فضاي جامعه پرالتهاب بود و اگر ما ميخواستيم آن وضعيت ملتهب منتهي به آرامش شود بايد همه جوانب و افراد را ميديديم و يک طرفه قضاوت نميکرديم. اگر احساس ميشود ايشان به مردم نزديکتر شدهاند حکايت از يک اصل در ذهنيت ايشان است. به اعتقاد ايشان مردم صاحب اصلي مملکت و نظام هستند و مشروعيت نظام از مردم است. يکي از انتقاداتي که از آقاي هاشمي ميشود اين است که در عمل و نظر ايشان مشروعيت گرفتن نظام از راي مردم وزن بيشتري نسبت به ساير جنبهها دارد. جمعي از افراد منتقد اين نظر هستند و آن را بر نميتابند و مشروعيت نظام را نشات گرفته از مسائل ديگري ميدانند و تقابل اينجا ايجاد ميشود. - آقاي هاشمي حرفهاي خود را ميزند و متهم به حرکت در خلاف جهت موج است و طبيعتا سعي ميکنند بين ايشان و مسووليتها فاصله ايجاد کنند. آنچه مسلم است گروههاي سياسي راديکال هرگز از محبوب بودن يا محبوب شدن هاشمي نزد مردم خرسند نبودهاند. - مثال «آنچه در آينه جوان بيند/ پير در خشت خام بيند» درباره آن مقطع پدر صادق است و ايشان جرياني را ميديد که اگر حاکم شود مشکلات زيادي براي انقلاب ايجاد خواهد کرد. ايشان (سال 84)چون احساس خطر و مسووليت کرد وارد ميدان شد. اگر يادتان باشد ايشان تا لحظه آخر هم مقاومت کرد و منتظر تصميم برخي افراد براي حضور شد اما چنين نشد. - ميخواهم اين را بگويم که آقاي هاشمي در فعاليتهاي سياسي خود هرگز به عقبه ذهني خود از افراد با کينه، انتقامجويي يا . . . توجه نکرده است. يعني هيچگاه در تصميمگيريهاي امروز مسائل سطحي ديروز را لحاظ نکرد. او همه را پتانسيلهاي انقلاب ميداند. آقاي هاشمي هرگاه به يک جريان کم اثر نزديک شده به آن جريان وزن داده است. به هرحال در آن دوران عدهيي خيلي به حاج آقا بد کردند. البته اين گروه که دوباره به هاشمي بازگشتند به دو بخش تقسيم ميشوند: آنهايي که متوجه اشتباه خود شدند و کساني که نفع و حيات سياسي خود را در نزديکي به ايشان مشاهده کردند. -(پدر) ايشان خيلي خوب ميدانست پس از انتشار نامه 18 خرداد 88 مورد تهاجم فراوان قرار خواهد گرفت اما نامه را منتشر کرد و خيليها که پس از انتشار نامه شروع به انتقاد کردند ميگويند مواردي که آقاي هاشمي در آن نامه مطرح کردند امروز به وضوح قابل رويت است. شما در جريان نامه 18 خرداد سال 88 آيتالله هاشمي به رهبري قرار داشتيد؟ بله، من ميديدم ايشان در خانه مشغول نوشتن نامه بود. خودشان نامه را نوشتند؟ بله، خود خودشان. کسي هم به ايشان مشاوره داد؟ بعيد ميدانم. شما کي در جريان نامه قرار گرفتيد؟ تا آنجايي که به ياد دارم ايشان اول نامه را براي رهبري فرستادند و بعد هم به رسانهها دادند. قبل از انتشار نامه توصيههايي هم به شما داشتند؟ نه، اما آن زمان که مساله نمازجمعه 26 تيرماه پيش آمد يک روز همه ما را در خانه جمع کرد و گفت «با توجه به روند جديدي که در حال شکلگيري است يا بايد با اين جريان باشم يا مردم و مواضع سياسي خودم را برهمين اساس تبيين کنم. سپس چشم به مادرم دوخت و تاکيد کرد «بچهها را اذيت خواهند کرد و شما بايد خيلي تحمل داشته باشي.» چون مادر آستانه تحمل پايينتري نسبت به ايشان دارند. - سر فائزه درد ميکند براي دردسر. (خنده) فعاليت سياسي دارد و پاي حرفها و نظرات خود ميايستد و حاضر به پرداخت هزينه هم هست. فائزه براي خود استقلال فکري دارد و تا جايي که من ميدانم از اين حکم اصلا هم ناراحت نيست. پدرتان به ايشان در خصوص فعاليتهاي سياسي تذکر نميدادند؟ بنده نديدم آقاي هاشمي در کارهاي فائزه دخالتي داشته باشد ولي نصحيت ميکند. به مزاح ميگويند خانم فائزه مردترين عضو خانواده هاشمي است. -(خنده) بله همينطور است و من هم تاييد ميکنم. -در موضوع مهدي فکر ميکنم ديگر همه ميدانند بيش از آنکه موضوع مهدي واقعي باشد سياسي است اما جايي نشنيدم که پدر گفته باشند مهدي متهم نيست و پاک است، با اينکه معتقدم آقاي هاشمي ميداند پرونده مهدي پاک است ولي هميشه گفته مهدي در وقت خود ميآيد و به اتهامات پاسخ ميدهد. -فکر ميکنم کسي که ريشه اسلامي و انقلابي دارد نميتواند آقاي هاشمي را خارج از انقلاب ببيند يا طوري عمل کند که خود را بينياز از مشاوره با ايشان بداند. فکر نميکنيد يک منبع عظيم مالي- انساني با 300 هزارميليارد تومان اموال سنددار، دو ميليون دانشجو و کارمند براي هر گروه سياسي وسوسه کننده باشد تا جايي که بخواهند آن را تصاحب کنند؟ من اين را قبول دارم؛ اتفاقا ريشه هجمهها عليه دانشگاه آزاد همين حرف شماست و کسي دغدغه خيرخواهانه براي آن ندارد؛ به همين دليل آقاي هاشمي از تغيير دکتر جاسبي منصرف شد. پس از جلسه پرحاشيه 21 دي ماه، آقاي فرهاد دانشجو از سوي بخشي از هيات امنا به عنوان رييس دانشگاه آزاد انتخاب شده است اما آقاي هاشمي حکم او را امضا نميکند. اين پرسش براي بسياري از کساني که قضيه دانشگاه آزاد را پيگيري ميکنند مطرح است که فرهاد دانشجو گزينه چه کسي است؟ (مکث) . . . فرهاد دانشجو گزينه تعدادي از اعضاي هيات امناست. يعني گزينه آقاي هاشمي نيست؟ گزينه اول ايشان آقاي دکتر ميرزاده است.
دیدگاه تان را بنویسید