سیاهپوستها هنوز «کاکا سیاه» هستند!/ وقتی شهردار شیکاگو یک مجرم را فراری میدهد
تابستان سال گذشته، شورای شهر شیکاگو و شهردار شهر یک توافقنامه برای یک بازماندهی شکنجهی بِرگ امضا کردند، میشل تیلمان که در سال 2010 در دادگاه درخواستاش برای بررسی شکنجه قبول نشده بود. زمانی عالی بود تا شهردار از جامعهی سیاهپوستان شیکاگو عذرخواهی کند که کمک کرده بودند در انتخاب برنده شود. اما او چنین کاری نکرد. برخلاف این شهردار 3 میلیون و 800 هزار دلار به وکیلهایی داد تا از پروندهی بِرگ دفاع کنند.
چهل سال پیش از این، یک کاراگاه پلیس شیکاگو به نام جان بِرگ، آنتونی هولمز را با شوک الکترونیکی طوری شکنجه کرد که بر زمین میخزید و رنج میکشید و او را به حد خفگی رساند. این شکنجه به دلایل نژادی علیه یک سیاهپوست صورت گرفته بود و بِرگ الگویی را در پلیس شهر شروع کرده بود که با سورفتارهای خود حداقل 120 شهروند افریقایی امریکایی شهر و خانوادههایشان و همچنین جامعهی سیاهپوستان شیکاگو را در 20 سال بعدی، همیشه وحشتزده و نگران، نگه داشته بود. الگوی او تنها با روشها و تکنیکهای عمیقاً خشن و منحصر به فرد او مُهر نخورده بود بلکه همچنین انگیزههایی صرفاً نژادپرستانه را پشت سر خود یدک میکشید. بِرگ به جعبهی ابزار شکنجهی شوک الکترونیکی خود عنوان «جعبه ی کاکاسیاهها» را داده بود و استفاده از کلمهی «کاکاسیاه» (نیگرو، یک فحش در زبان انگلیسی) بخشی روزمره از شکنجههایش محسوب میشد. او از این کلمه در صحبتهای روزمرهی خود با خانواده، دوستها یا حتی مراجعین خود، مکرر استفاده میکرد.
او همیشه لاف شکنجههایش بر سیاهپوستان را به هر کسی میزد. یک روز آشنایی در مورد کار او بر یک پروندهی قتل پرسید و او جواب داده بود: «تمام روز داشتم با کاکاسیاههای عوضی سر و کله میزدم». مرد دست راست او، سرجوخه جان بایرن و کاراگاه پیتر دیگنان هم مرتب از کلمههای مخرب نژادی مانند کاکاسیاه استفاده میکردند. خواه در طول بازجویی از این خشونت کلامی استفاده میکردند و بعد تا آنجا پیش میرفتند که از پلاستیک مخصوص ایجاد احساس خفگی را «یک چیز مخصوص کاکاسیاهها» میخواندند. این گروهها مضنونهای سیاهپوست به ارتکاب جرایم را تهدید میکردند که از دماغ به سقف زیرزمین بازداشتگاه آویزان خواهند کرد و میگفتند «همیشه باید کاکاسیاهها را آویزان نگه داشت». این گروه بعضیوقتها شکنجههای خود را متمرکز بر اندام تناسلی زندانیهایشان میکردند.
این نژادپرستی آشکار بالاخره به سطح جامعه راه یافت و تبدیل به دو دعوای حقوقی گشت که تحت قانون 1871 کو کلوکس کلانها (مبارزان نژادپرست علیه سیاهپوستان) خواستار تعقیب این گروه پلیس شده بودند. در این پروندهها دو مرد سیاهپوست مضنون به ارتکاب جرم به شکل وحشتناکی شکنجه شده بودند و پلیس پروندهی آنها را به فاسدترین شکل تمام کنار گذاشته بود. در پروندهی دارِل کانِن، بایرین و دیگنان به او در ابتدا گفته بودند که «ما روشی علمی برای بازجویی کاکاسیاهها داریم» و سپس او را به منطقهای دورافتاده برده بودند و چندین مرتبه شوک الکترونیکی را به اندام تناسلی او وصل کرده بودند و او را آنقدر کاکاسیاه خوانده بودند که «فکر میکردم این اسمام است.» در پروندهی رونالد کیچِن، بِرگ و کاراگاه مایکل کیل او را کتک زده و با لگد به اندام تناسلیاش کوبیده و همزمان او را کاکاسیاه و نامهای مشابه رکیک میخواندند. بعدها کاراگاه کیل در دادگاه و تحت قسم در جواب این سوال که چند مرتبه از کلمهی «کاکاسیاه» تاکنون استفاده کرده است، با افتخار تمام جواب داد: «بیش از یک میلیون مرتبه».
تاریخدانهای محلی مانند استاد دانشگاهِ سیاهپوست، پرفسور آدام گرین در دانشگاه شیکاگو این رفتار پلیس را مرتبط و برپایهی شکنجه و خشونتهای بازمانده از زمان بردهداری در آمریکا میشمارند، شامل بر لینچ (شکنجه تا سر حد مرگ) و رفتار خشن کلامی و فیزیکی با بردهها. ارتباطها بین طبیعت و تمرکز خشونتها بر سیاهپوستان غیرقابلانکار شده است. ماجرا به حدی رسیده است که حتی فرماندههای سیاهپوست پلیس زمانی که در مورد خشونتهای اِعمال شده بر سیاهپوستان میشنوند، سکوت کرده و عکسالعملی نشان نمیدهند. بخشی از مامورهای سیاهپوست پلیس طبق عهد سکوت خود نمیتوانستند ماجرای این دسته از پلیسها را علنی کنند و هنگامی که با رئیسهای خود شکایت برده بودند، توسط همین پلیسها تهدید شده بودند. شایعههایی حتی میگوید بِرگ عضو گروه زیرزمینی کو کلوکس کلانهای ایالت ایندایانا بوده است. بعد از چندین دهه بدرفتاری و خشونت داخل پلیس، بالاخره بخشی از پلیسهای سیاهپوست جلو آمده و به جامعه در مورد این رفتارها علنی گفتهاند.
موضوع فقط شکنجهها و بدرفتاریهای پلیس نبود بلکه مساله دهها متهم بیگناهی است که صرفاً بهخاطر سیاهپوست بودن بازداشت شده بودند و چندین نفر تا حد مرگ شکنجه شده بودند. حالا رسوایی این شکنجهها دامن شهردار و رئیس پلیس را گرفته است. شهردار رسماً از مردم عذرخواهی کرد و گفت میلیونها دلار صرف مبارزه با نژادپرستی در شیکاگو خواهد کرد. در سال 2006 میلادی، 7 میلیون دلار صرف تحقیق در مورد رفتارهای بِرگ و افراد او شد و نتیجه در گزارشی 192 صفحهای منتشر گشت. بِرگ سرانجام در سال 2010 به دادگاه فرخوانده شد و اتهام او شکنجه نبود، بلکه او را بهخاطر دروغگویی در مورد انجام شکنجه به دادگاه فراخوانده بودند و وکیلهای او توانستند پیش از شروع دادگاه، اتهام نژادپرستی را از روند دادگاه خارج کنند. هنگامی که دادگاه منتظر نظر هیئت منصفه بود بِرگ از یک مامور دادگاه پرسیده بود که آیا هیئت منصفه واقعاً «به حرف یک دسته کاکاسیاه» گوش میکند؟ او به سیاهپوستهای شجاعی اشاره داشت که علیهاش شهادت داده بودند. یکی از این مردها مِلوین جونز بود که بِرگ سی سال پیش با شوک الکترونیکی شکنجهاش کرده بود و به او گفته بود: «فکر می کنی کی به حرف یک دسته کاکاسیاه گوش خواهد کرد؟»
تابستان سال گذشته، شورای شهر شیکاگو و شهردار شهر یک توافقنامه برای یک بازماندهی شکنجهی بِرگ امضا کردند، میشل تیلمان که در سال 2010 در دادگاه درخواستاش برای بررسی شکنجه قبول نشده بود. زمانی عالی بود تا شهردار از جامعهی سیاهپوستان شیکاگو عذرخواهی کند که کمک کرده بودند در انتخاب برنده شود. اما او چنین کاری نکرد. برخلاف این شهردار 3 میلیون و 800 هزار دلار به وکیلهایی داد تا از پروندهی بِرگ دفاع کنند.
بِرگ درنهایت به چهار سال و نیم زندان فدرال محکوم شد. هیچکدام از همکارهایش به زندان محکوم نشدند. در همین زمان، شکنجه شدههای سیاهپوست با حکمهای بسیار طولانیتر زندان، پشت میلهها باقی ماندند.
دیدگاه تان را بنویسید