يكي از امتيازات خوب آقاي دكتر احمدي نژاد كه مورد تقدير رهبري معظم انقلاب هم بوده موضعگيري اصولي در برابر استكبار جهاني و بويژه صهيونيسم بينالملل است. طرح سئوالات جدي درمورد مسئله هولوكاست، صهيونيستها را عصباني كرد و پاسخي هم براي آن پيدا نكردند و در محافل مردمي جهان مات ومبهوت شدند. متاسفانه در اوج محبوبيت آقاي احمدي نژاد درخصوص آمريكا ستيزي و موضعگيري اصولي در برابر رژيم صهيونيستي يك باره آقاي مشايي بحث دوستي ملت ايران با مردم اسرائيل را آنهم از موضع معاون رئيس جمهور مطرح كرده و تصريح ميكند:" ما مردم آمريكا را از برترين ملتهاي دنيا ميدانيم، ايران با مردم آمريكا و اسرائيل دوست است!" اين سخن در داخل وخارج واكنشهاي زيادي داشت. مردم ونخبگان اين موضع را ناپسند دانسته و تقبيح كردند. آخر چطور ميشود يك رژيم فاسد كه ملت مظلوم فلسطين را از خانه و كاشانه خود آواره كرده ، مردان و زنان و كودكان معصوم فلسطيني را قتل عام كرده و بعد اشرار قوم يهود را از سراسر جهان جمع كرده و در سرزمين فلسطين جا داده است، آن وقت ما بگوييم؛ "ايران با مردم اسرائيل دوست است"؟! اصلا ما كشوري بهنام اسرائيل را به رسميت نميشناسيم،
آن را يك رژيم جعلي ميدانيم و از آن به عنوان "رژيم صهيونيستي" يا "رژيم اشغالگر قدس" ياد ميكنيم. رهبر معظم انقلاب صريحا در اين مورد موضع گرفته وفرمودند:" اينكه گفته شود ما با مردم اسرائيل مثل ديگرمردم دنيا دوست هستيم حرف درستي نيست، غير منطقي و اشتباه است. موضع دولت و جمهوري اسلامي اين نيست. اين اظهار نظر غلطي است." رژيم صهيونيستي همان وقت كه اين حرف غلط زده شد در واكنش به اين موضوع ضمن تقدير از آقاي مشايي به او لقب دوست اسرائيل داده بود. ما ميگوييم دوست اسرائيل نبايد در كنار رئيس جمهور باشد چون اين انحراف جلوه داشت. آقاي احمدي نژاد مواضع صريحي در دفاع از ولايت فقيه دارند يك وقت گفته بودند؛ "در هيچ تصميمي بدون رضايت ولايت فقيه خيري وجود ندارد" ونيز گفته بودند " راه درست اطاعت از رهبري است"، خوب ايشان همين فرد را كه اسرائيل ميگويد او دوست ماست، به سمت معاون اول رئيس جمهورمنصوب كرد! دوستان نزديك رئيس جمهور و نخبگان از اين انتصاب گله و انتقاد كردند. رهبري معظم انقلاب در نامهاي رسما فرمودند: " انتصاب مشايي برخلاف مصلحت جنابعالي و دولت و موجب اختلاف وسرخوردگي ميان علاقهمندان شماست." قاعدتا اگر ايشان
روي قول خود مبني بر رضايت رهبري در مورد تصميمگيريها ايستاده است، نبايد اينقدر اصرار داشته باشد كه مشايي همچنان نزديك ترين عنصر به او در مديريت كشور باشد. آقاي احمدي نژاد با حكم اخيري كه به مشايي داده و او را درحد اولياي الهي توصيف كرده است و اگر وفادار به اين بيان خود كه گفته بود؛" ما موظف به پيروي از ولايت فقيه هستيم" و " راه درست اطاعت از رهبري است"، است چگونه اين دو موضع با هم سازگاري خواهد داشت؟! واين تعريف و توصيفها موجب رنجش دوستان اوست. نسبت عاطفي و فاميلي رئيسجمهور با مشايي نبايد بهگونهاي باشد كه او از استكبار ستيزي و دشمني با صهيونيسم ذرهاي فاصله بگيرد . او در مقابل ملت سوگند خورده است كه حب دوستان انقلاب و بغض وكينه دشمنان اسلام وانقلاب را در دل خود داشته باشد. البته اين به آن معنا نيست كه بغض دشمنان اسلام را ندارد. انصاف بايد داشت كه او در مبارزه با آمريكا واسرائيل غاصب چيزي كم نگذاشته است. اما بايد مواضعي را كه در مردم شبهه و ترديد ايجاد ميكند روشن كند، يكي از آن شبهات همين شبهه است كه اشاره كردم. امام(ره) در طول عمر پربركت خود همواره درمورد خطر آمريكا و صهيونيسم هشدار دادهاند وحتي
در وصيت نامه خود به علما ومسئولان نظام تاكيد كردهاند؛" با جديت از نفوذ وابستگان به دو قطب استعمارگر غرب يا شرقزدگان و منحرفان از مكتب بزرگ اسلام جلوگيري نمايند و بدانند كه مخالفين اسلام وكشورهاي اسلامي كه همان ابرقدرتهاي چپاولگر بين المللي هستند با تدريج و ظرافت در كشور ما وكشورهاي اسلامي ديگر رفته وبا دست افراد خود ملتها كشورها را به دام استعمار ميكشانند. بايد با هوشياري مراقب باشيد و با احساس اولين قدم نفوذي به مقابله برخيزيد و به آنان مهلت ندهيد." ما ميگوييم بايد مو به مو به اين وصيت عمل كرد تا انقلاب از آفتهاي انحراف ونفوذ در امان بماند.
دیدگاه تان را بنویسید