پزشک دیپلمات در انتظار اجماع فراگیر
دکتر ولایتی در صورتی وارد عرصه رقابت خواهند شد که اجماعی از نیروهای سیاسی کشور ( ترجیحا اصول گرایان) حول نامزدی ایشان بوجود آید. در صورت تحقق چنین امکانی، هاشمی رفسنجانی نظر مساعد اصلاح طلبان را نیز نسبت به کاندیداتوری ولایتی جلب خواهد کرد و او کاندیدای انتخاباتی خواهد شد که رقابت جدی در آن محتمل نیست و شانس برنده شدنش نیز بالای 50 درصد است. اما اینکه آیا گروه های مختلف اصول گرا وارد بازی سیاسی هاشمی و دولت وحدت ملی می شوند؟ سوالی است که پاسخ دادن مثبت به آن سخت و قرائن و شواهد گویای چیز دیگری است.
قبل از این یک سایت خبری در مرداد ماه خبر از تشکیل ستاد انتخاباتی ولایتی داد و آغاز به کار و فعال شدن دوباره سایت شخصی او که همان سایت انتخاباتی دکتر ولایتی در زمان انتخابات دوره گذشته بود را نشانه ای از اعلام آمادگی دیپلمات طبیب برای حضور در عرصه انتخابات ریاست جمهوری پیش رو دانست. البته دکتر ولایتی خود این قبیل خبرها را نه تایید کرده و نه تکذیب. به مرور زمان نام ولایتی بیش از پیش در رسانه ها و محافل سیاسی برده شد تا اینکه این روزها از او به عنوان یکی از گزینه های جدی برای رقابت در عرصه انتخابات دوره یازدهم یاد می شود. اما دکتر ولایتی به پشتوانه حمایت چه بخشی از جامعه و با کدام برنامه و استراتژی به میدان خواهد آمد؟
تنها تجربه انتخاب شدن توسط مردم
عموم مسئولیت هایی که دکتر ولایتی از ابتدای انقلاب تا حال حاضر داشته اند بجز نمایندگی در مجلس اول، همه مسئولیت های انتصابی بوده است. یعنی او بجز سالهای اولیه انقلاب در معرض انتخاب مردم قرار نگرفته و از اولین باری که چنین تجربه ای را از سر گذرانده، سالهای زیادی گذشته است. در همان مجلس اول هم که شانس تصدی مقام نخست وزیری را پیدا کرد نتوانست نظر موافق نمایندگان مجلس را جلب کند و به جای قرار گرفتن در راس کابینه، عهده دار وزرات امور خارجه شد. این پزشک سیاستمدار از آن زمان تا حال حاضر، تجربه در معرض انتخاب مردم قرار گرفتن را تجربه نکرده است. او یک بار در انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 تا مرز این تجربه رفت ولی در نهایت انصراف داد. علی اکبر ولایتی در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 یکی از گزینه های شورای هماهنگی نیروهای انقلاب ( جناح اصول گرا) بود که البته بنا بر آنچه خود اعلام کرد، در پی تاخیر این شورا در اعلام گزینه نهایی، راهش را از شورای هماهنگی جا کرد و به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات شد. با این وجود او از ابتدای ورود خود به عرصه رسمی رقابت، یک شرط گذاشت و باقی ماندنش تا آخر راه را منوط به نیامدن هاشمی رفسنجانی کرد. از سوی دیگر هاشمی هم حامی نامزدی ولایتی بود و شرط گذاشته بود اگر گروه های سیاسی بر سر حمایت از ولایتی اجماع کنند، از حضور در انتخابات به عنوان کاندیدا منصرف خواهد شد. اما شرط هاشمی محقق نشد و این ولایتی بود که به شرطش وفادار ماند و با ورود رسمی هاشمی، عرصه انتخابات را رها کرد.
ولایتی در بیانیه کناره گیری خود نوشته بود:« در طول حیات سیاسی خود همواره كوشیده ام تا با تأسی به فرامین شریعت محمدی (ص) و سیره ائمه اطهار (ع)، در عرصه سیاست، به مبانی اخلاقی پایبند باشم. از این روی با حفظ احترام به همه جریانهای سیاسی داخل نظام و سایر نامزدهای محترم، خود را معرفی كرده و از نفی و تخریب دیگران پرهیز نمودم. حاصل آن بود كه با استقبال دلگرم كننده شما مردم، وظیفه ام سنگینتر شد؛ اما در این میان، با تكیه بر همان مبانی اخلاقی، چون احترام پیشكسوتان عرصه مدیریت كلان كشور و روحانیت معزز را بر خود لازم میدانستم. لذا از ابتدا اعلام كردم كه در صورت ورود جناب آقای هاشمی رفسنجانی به عرصه انتخابات (به عنوان فرد اصلح)، از صحنه كناره گیری خواهم كرد . اینك كه ایشان ثبتنام كرده اند، انصراف خود را از ادامه فعالیتهای انتخاباتی اعلام می دارم. علیرغم اینكه ایشان بارها عدم تمایل خویش را به بازگشت به این سمت اعلام و متقابلاً از نامزدی اینجانب، در صورت اجماع بین ارزش گرایان حمایت كرده بودند، كه البته هرگز چنین نشد. آمده بودم تا به سهم خود، اخلاق را در سیاست نهادینه كنم و اینك به عهد خود وفا می نمایم . »
انتخابات 84
اگر در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 نام هاشمی و ولایتی با هم گره خورده بود، در انتخابات پیش رو هم نام این دو همزمان با هم مطرح شده است. در یکی- دو ماه اخیر در کنار گزینه های احتمالی نام رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم به عنوان گزینه احتمالی کاندیداتوری برده شده است. هر چند او در گفتگویی تاکید کرده که دیگر آمادگی چنین مسئولیتی را ندارد. با این حال طرح همزمان نام ولایتی و هاشمی رفسنجانی در خور تامل است و اتفاقات و تحرکات انتخاباتی این دو در سال 84 را یادآور می شود.
در خصوص کیفیت نقش آفرینی هاشمی رفسنجانی اکثر کارشناسان و تحلیل گران معتقدند که هاشمی به جای ورود مستقیم به انتخابات به عنوان کاندیدا، در پشت صحنه مدیریت و هدایت و صحنه گردانی را عهده دار می شود و از یک گزینه نزدیک به خود حمایت می کند. این تحلیل ها با سخنان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره ضرورت تحقق « دولت وحدت ملی» به واقعیت نزدیک شده است. به نظر می رسد دولت وحدت ملی جدی ترین سناریویی است که هاشمی رفسنجانی در صدد تحقق آن است. بر اساس این ایده، گروه ها و طیف های مختلف سیاسی بر سر یک کاندیدای مشخص اجماع می کنند و آن کاندیدا نیز متعهد می شود که بعد از پیروزی کابینه ای متشکل از همه طیف ها و جناح های سیاسی تشکیل دهد چیزی که منتقدان و مخالفان دولت وحدت ملی آن را « دولت یا شرکت سهامی» می خوانند. این ایده در دوره های گذشته هم مطرح ولی قرین موفقیت نشد.
علی اکبر ولایتی و علی اکبر ناطق نوری مطرح ترین نامزدها برای تحقق ایده دولت وحدت ملی هستند. اما شانس ولایتی برای قرار گرفتن در چنین جایگاهی بیشتر از ناطق نوری است. چرا که ناطق پیش از این در یک انتخابات ریاست جمهوی مهم شکست خورده و این شکست در کارنامه سیاسی او ثبت شده است. اما ولایتی چنین تجربه ای را ندارد و از سویی دیگر امکان جلب نظر گروه های سیاسی برای حمایت از ولایتی بیشتر است تا ناطق نوری.
پرهیز از رقابت؟
بیراه نبود که نام ولایتی از زمان طرح به عنوان کاندیدای احتمالی، توام شد با ایده دولت وحدت ملی و هاشمی رفسنجانی. برخی از کارشناسان و تحلیل گران سیاسی با توجه به شخصیت و جایگاهی که ولایتی در ساختار سیاسی کشور برخوردار است، معتقدند او گزینه ای نیست که بخواهد بی محابا وارد میدان رقابت شود. همانگونه که در طول سی سال گذشته در هیچ انتخاباتی ورود نکرده است. بر این اساس انصراف ولایتی از کاندیداتوری در انتخابات سال 84 هم ناشی از روحیه او و پرهیز از رقابت جدی است. او وارد رقابتی که شانس پیروزی یا شکست آن 50- 50 باشد نشده است. در همان انتخابات یاد شده ولایتی انتظار اجماع گروه های اصول گرا بر روی خود را داشت و زمانی که مطمئن شد این انتظار برآورده نمی شود از مواجهه و رویارویی با رقیبان متعدد پرهیز کرد. ایده دولت وحدت ملی، ابزار مناسبی است که در قالب آن انتظار ولایتی مبنی بر حضور در رقابت با شانس برد بالای 50 درصد عملی می شود. یعنی با اجرایی شدن این طرح و حمایت اکثریت گروه های سیاسی از ایده مذکور، کاندیداهای مختلف هم به نفع این ایده کنار می کشند و انتخابات با یک نامزد اصلی و چند نامزد غیر جدی برگزار می شود. در چنین انتخاباتی که فاقد اصل رقابت است، گزینه مورد اجماع بخت اول پیروزی است و در حقیقت به نوعی از انتخاب شدن خود اطمینان دارد.
عباس سلیمی نمین روزنامه نگار و تحلیل گر مسایل سیاسی معتقد است که هاشمی رفسنجانی روی کاندیداتوری دکتر ولایتی کار می کند. او می گوید: « هاشمی روی نامزدی ولایتی کار می کند در قالب طرح ایده دولت وحدت ملی. البته تحت این نام نخواهد بود چون یک بار نتیجه مناسبی از این عنوان نبردند اما به صورت غیر مستقیم دارند روی فردی کار می کنند که به نظرشان می رسد می توانند این بحث را به جایی برسانند. بنابر این آقای هاشمی الان فعال است و تصورشان هم این است که این گونه نتیجه بهتری می گیرد و ریسک خطرپذیری اش هم کمتر است و نتیجه اش خیلی چشم گیرتر خواهد بود. آقای هاشمی به دنبال گزینه هستند که بتواند هم موقعیت ایشان را در جامعه حفظ کند و هم بتواند با سایر مراکز رابطه و تعامل خاصی داشته باشد. این مطلب درباره آقای ولایتی که تا حالا در عرصه ریاست جمهوری ورود نداشته، می تواند مورد تامل قرار گیرد اما در مورد ناطق نوری که در انتخابات شکست خوردند و امکان رویکرد مجدد مردم به او بسیار کم است، وجود ندارد.»
بنا بر این به نظر می رسد دکتر ولایتی در صورتی وارد عرصه رقابت خواهند شد که اجماعی از نیروهای سیاسی کشور ( ترجیحا اصول گرایان) حول نامزدی ایشان بوجود آید. در صورت تحقق چنین امکانی، هاشمی رفسنجانی نظر مساعد اصلاح طلبان را نیز نسبت به کاندیداتوری ولایتی جلب خواهد کرد و او کاندیدای انتخاباتی خواهد شد که رقابت جدی در آن محتمل نیست و شانس برنده شدنش نیز بالای 50 درصد است. اما اینکه آیا گروه های مختلف اصول گرا وارد بازی سیاسی هاشمی و دولت وحدت ملی می شوند؟ سوالی است که پاسخ دادن مثبت به آن سخت و قرائن و شواهد گویای چیز دیگری است. آیا ولایتی فارغ از حصول اجماع و حمایت همه گروه های سیاسی اصول گرا، مستقلا وارد انتخابات می شود؟ تجربه و عملکرد سیاسی پزشک دیپلمات هم چنین گمانه ای را نشان نمی دهد.
دیدگاه تان را بنویسید