شهیداسد؛نمادمقاومتاسلاميدرسوريه/تصاوير
از مهمترين ویژگیهایش، علاقه شدید به جریانهای سیاسی شیعه بود به گونهای که حافظ اسد، پيگيري پرونده محرمانه روابط با حزبالله لبنان را به او سپرده بود و به همين دليل بود که در پي انتشار خبر گرويدن باسل به مذهب تشيع، سازمانهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي، انگلیس، فرانسه و آمریکا که حساسیت فوقالعادهای نسبت به حزبالله لبنان و ارتباط باسل اسد با رهبران این حزب شيعي داشتند، همه تحرکات باسل را زیر نظر گرفتند.
مشرق: مراجعهکنندگان به سفارت جمهوري عربي سوريه در تهران، هنگام ورود به سرسراي اصلي سفارت، با تابلوفرش بزرگي از يک سوارکار خوشچهره و بلندقامت با محاسني شبيه رزمندگان ايراني مواجه ميشوند که پس از پرسوجو از کارکنان سفارتٰ پاسخ ميشنوند که اين تصوير شهيد "باسل اسد" برادر ارشد پرزيدنت "بشار اسد" است. باسل که بود؟ شهيد "باسل اسد" برادر ارشد بشار اسد، رئیس جمهور سوریه در 23 مارس 1962 ميلادي به دنیا آمد. وی مهندس راه و ساختمان، سوارکاری ماهر و چتربازی متبحر بود. او پس از ملحق شدن به دانشکده ارتش و فرماندهی ستاد مشترک و یگان چتربازان بهسرعت پلههای ترقی را طی کرد و به فرماندهی گارد ریاست جمهوری سوريه رسید. باسل، علاقه بسیاری به انفورماتیک و علوم دانشمحور داشت و نخستین کسی بود که علوم انفورماتیک را وارد کشور سوریه کرد. در یازده سالگی به اتحادیه جوانان انقلاب پیوست و آموزش تیراندازی و سوارکاری و عبور از مانع را در همین سن و سال آغاز کرد. او در سیزده سالگی يعني سال 1975 ميلادي به عضویت حزب سوسالیست بعث عربی پیوست و فعالیتهای حزبی خود را در این حزب دنبال کرد، در حالی که فعالیتهای ورزشی خود را نیز همچنان دنبال میکرد تا اینکه در سال 1981 ميلادي به قهرمانی در رشته تیراندازی در سوریه رسید. پس از پایان تحصیلات مقدماتی وارد دانشکده مهندسی راه و ساختمان شد تا مدرک کارشناسی خود را در این رشته به دست آورد و پس از آن وارد دانشکده نیروهای مسلح شد تا با مدرک مهندسی زرهي و درجه سرگردی از این دانشکده فارغالتحصیل شود. وي سرانجام در 26 سالگی و در سال 1988 ميلادي به رتبه افسر زرهي ارتقاي درجه یافت. باسل اسد به تحقیقات علمی نظامی هم علاقه بسیاري داشت و به همین دلیل، تحقیقات گستردهای در این زمینه به صورت مشترک با اتحاد جماهير شوروی سابق انجام داد که با استقبال بسیاري در داخل سوريه مواجه شد و به همین منظور، تحقیقات علمی نظامی مشابه دیگری با 15 کشور دیگر جهان انجام داد تا به این ترتیب در مقطع دکترای علوم نظامی، رتبه ممتاز دریافت کند. وی از جمله معدود افرادی در نیروهای مسلح سوریه به شمار میآمد که دورههای آموزشی هدایت بالگردهای نظامی را سپری کرد و آموزش هدایت جنگندههای مافوق صوت میگ 21 را آغاز کرد، اما نتوانست آن را به پایان برساند. باسل اسد در حالی که به وارد سومین دهه زندگی خود شده بود در یک حادثه مشکوک رانندگی در 21 مارس 1994 ميلادي که بعدها روشن شد يک عمليات تروريستي بوده که از سوي سازمان جاسوسي رژيم صهيونيستي (موساد) تدارک ديده شده بود در نزدیکی فرودگاه دمشق به شهادت رسيد. واقعیت امر این است که باسل اسد از سنین جوانی یعنی از سن 20 سالگی و از زمان تحصیل در دانشگاه دمشق، علاقه شدیدی به مسائل سیاسی داخلی وخارجی از خود نشان میداد. همان طور که گفته شد، باسل همزمان با تحصیل در رشته الکترونیک وارد ارتش شد و در مدت کوتاهی با مشورت پدر خود در بازسازی نیروهای مسلح و چینش مهرههای جوان و با کفایت نظامی نقش مهمی ایفا کرد. او در عین حال به عنوان یک ورزشکار در رشته سوارکاری همواره در میادین ورزشی حضوری پر رنگ داشت و در مسابقات منطقهای و بین المللی شرکت میکرد. شايعات درباره ازدواج باسل از آنجا که رشته سوارکاری نیز مورد علاقه "هیا الحسین" دختر پادشاه وقت اردن بود، این دو (یعنی باسل و هیا الحسین) در مسابقات منطقهای سوارکاری همواره درکنار یکدیگر دیده میشدند. حضور این دو در میادین مسابقات سوارکاری شایعاتی در مورد ازدواج قریبالوقوع باسل و هیا در سوریه بر سر زبانها انداخت اما گفته شد از آنجا که میان حافظ اسد و ملک حسین اختلافات سیاسی شدیدی درباره مسائل منطقهای و فلسطین وجود داشت، حافظ با ازدواج هیا الحسین و باسل اسد مخالفت کرد. باسل در عرصههای ورزشی به الگویی برای جوانان سوریه تبدیل شده بود و در زمینههای سیاسی و امنیتی غالباً حضور پررنگ وي در پشتپرده تحولات سوريه کاملاً مشهود بود. گرايش باسل به تشيع، عامل شهادتش شد از ویژگیهای دیگر باسل اسد، علاقه شدید وی به جریانهای سیاسی شیعه بود، به گونهای که حافظ اسد، پيگيري پرونده محرمانه حزبالله لبنان را به باسل اسد سپرده بود. در پي تقويت شايعه گرويدن باسل به مذهب تشيع، سازمانهاي جاسوسي رژيم صهيونيستي، انگلیس، فرانسه و آمریکا که حساسیت فوقالعادهای نسبت به حزبالله لبنان و ارتباط باسل اسد با رهبران این سازمان شيعي داشتند، همه تحرکات باسل را زیر نظر گرفتند. در همان زمان، بشار اسد، رئیسجمهور کنونی سوریه در لندن در رشته پزشکی دوره فوق تخصصی جراحی چشم را میگذراند و بنابراين همه توجهات براي آينده سوريه، به باسل معطوف بود. تقریباً همه قدرتهاي جهان و نيز سازمانهاي جاسوسي کشورهاي عرب منطقه بر این باور بودند که باسل اسد، به دلیل بر خورداری از کاریزمای بالا، روزی به عنوان رئیسجمهور سوریه جانشین پدر خواهد شد و به همين دليل بود که موساد به پشتيباني ديگر سازمانهاي جاسوسي غربي و منطقهاي در صدد ترور وي برآمد و اين در حالي بود که موساد هيچگاه نميتوانست تصور کند که بشار، برادر کوچکتر باسل که چشمپزشکي مقيم لندن بود راه برادر را ادامه دهد. علي ايحال، از آنجا که حافظ اسد به همراهي ايران، آمادگي مناسبي براي برخورد با رژيم صهيونيستي داشت اين رژيم تصميم گرفت ترور را به گونهاي انجام دهد که شکبرانگيز نشود. روز 21 ژوئیه 1994 ميلادي، باسل اسد به همراه پسردایی خود "رامی مخلوف" و محافظ شخصی خود "خالد الحسین"، برای عزیمت به آلمان، عازم فرودگاه دمشق در حومه این شهر شد. رانندگی خودرو را رامی مخلوف به عهده داشت. باسل اسد در کنار راننده، و خالد الحسین در صندلی عقب نشسته بود. دو کیلومتر مانده به فرودگاه دمشق ظاهراً کنترل خودرو از دست راننده خارج شد و با سرعت بالایی به مجسمه حافظ اسد در کنار جاده برخورد میکند . شهادت باسل اسد در بيمارستان امام خميني(س) از عجایب این حادثه این بود که راننده و محافظ شخصی باسل اسد تنها جراحت سطحی برمیدارند، اما باسل اسد به شدت مجروح و پیکر نیمه جان او به بیمارستان امام خمینی(س) در اطراف زینبیه که به فرودگاه نزدیکتر است، منتقل میشود. این بیمارستان برای کمک به فلسطینیان اردوگاه یرموک دمشق وعراقیهای رانده شده مقیم سوریه احداث شده بود و در آن زمان ریاست آن را دکتر خیر اندیش، پزشک ایرانی اعزامی به سوریه بر عهده داشت. به هر روی درمانهای اولیه موثر واقع نشد و باسل اسد بر اثر شدت جراحات به شهادت رسيد. در همان زمان رسانههاي صهيونيستي با هدف انحراف افکار عمومي از دخالت موساد در اين ترور، شایع کردند که شماری از افسران گارد ریاست جمهوری سوریه که فرماندهی آن بر عهده سرهنگ "آصف شوکت" شوهر "بشری اسد" تنها دختر حافظ اسد بود در ترمز خودروي باسل دستکاریهایی کرده بودهاند. تصادف حوالی ساعت 6 بامداد اتفاق افتاد اما کسی جرأت نمیکرد خبر حادثه را به اطلاع حافظ اسد برساند. افسر کشیک کاخ "الروضه" دمشق محل اقامت حافظ اسد بلافاصله ماجرای تصادف و درگذشت باسل اسد را به اطلاع ژنرال "مصطفی طلاس" وزیر دفاع وقت سوریه رساند. طلاس متقابلاً "عبد الحلیم خدام" معاون اول رئیس جمهوری، "محمود الزعبی"، نخستوزیر و "فاروق الشرع" وزیر خارجه را در جریان این حادثه قرار داد و از آنها خواست سریعاً برای انتقال این خبر دردناک به رئیس جمهوری سوریه به کاخ الروضه دمشق بیایند. هنگامی که این شخصیتها در سالن انتظار بودند "ابو سلیم دعبول" رئیس دفتر حافظ اسد به وی اطلاع داد که خدام، الزعبی، طلاس و الشرع در سالن انتظار هستند. حافظ اسد از اتاق خارج شد اما هنگام روبرو شدن با این اشخاص، به طرز عجيبي در یک لحظه وسط سالن توقف کرد و پرسيد: "نکند باسل از دست رفته؟" دفن شهيد باسل اسد با تربت کربلا تشییع جنازه با شکوهی برای باسل اسد برگزار شد که در آن "حسنی مبارک" رئیس جمهور مخلوع مصر، "الیاس هراوی" رئیسجمهوری وقت لبنان، رهبران حزبالله لبنان، "نبیه بری" رئیس پارلمان، "سید محمدحسین فضلالله" امام جمعه بيروت، مرحوم شیخ "محمدمهدی شمسالدین" رئیس وقت مجلس اعلای شیعیان لبنان، نمايندگان امام خميني(س) و دولت ايران و صدها هزار نفر از مردم لبنان و سوریه شرکت داشتند. مراسم خاکسپاري پيکر باسل نيز با حضور رهبران مقاومت اسلامي و شخصيتهاي شيعي و مقامات ايراني برگزار شد. در هنگام دفن پيکر شهيد نيز يکي از مقامات جمهوري اسلامي ايران مقداري تربت کربلا در لحد باسل قرار داد. یک هفته بعد مرحوم "محمدمهدی جواهری" شاعر برجسته شيعه عراقی و نوه محمدحسین نجفی "صاحب جواهر" چکامهاي بلندبالا در رثای شهيد باسل اسد میسراید. جواهری شاعر نابغه شيعه، سالها بود از ترس رژيم بعثي صدام، به عنوان پناهنده سیاسی در سوریه زندگی میکرد و به دستور حافظ اسد از کلیه امتیازات یک وزیر سوری بهره میگرفت. حدود 10 بیت از این قصیده سوزناک توسط "سید مکاوی" آهنگساز نابغه و نابینای مصری که با خانواده اسد دوستی دیرینهای داشت، به صورت آهنگی آماده شد و "میاد حناوی" خواننده معروف سوری با صوت حزیني این اشعار را خواند. تأثیر این آواز به حدی بود که خانم "انیسه مخلوف" همسر حافظ اسد، هنگام شنیدن آن از تلویزیون دولتی سوریه از هوش رفت که به دلیل تأثیرگذاري فوقالعاده آن بر روحیه خانواده اسد، حافظ اسد به "محمد سلمان" وزیر اطلاعرسانی وقت سوریه دستور داد از پخش مجدد آن جلوگیری شود. گروه سوري که از شهادت باسل شاد شد هر چند که این حادثه دردناک، همه مردم سوریه را بهشدت متأثر کرد اما برخی از اعضای تندرو اخوان المسلمون سوریه نتوانستند خوشحالی خود را از شهادت باسل اسد پنهان کنند. آنان معتقد بودند غيبت باسل از صحنه سياسي سوريه، به تضعيف جريان شيعي و مقاومت اسلامي در اين کشور خواهد انجاميد و راه براي عاديسازي روابط با غرب و رژيم صهيونيستي هموار خواهد شد؛ راهي که امروز نيز اخوان المسلمون سوريه و همدستانش، با تشديد خشونتها عليه مردم و دولت بشار اسد، برادر شهيد باسل، همچنان به دنبال آنند.
دیدگاه تان را بنویسید