لااقل پل های جلوی پایتان را خراب نکنید!
اگر قرار باشد در تاریخ بگردیم و نقطهی اشتباهی را در کارنامه کسی پیدا کنیم، آن وقت دامن خودتان هم که آلوده میشود! اگر فلانی و بهمانی را به خاطر رای به بنی صدر و موسوی فتنه گر و بیبصیرت بدانیم، شما را چه بنامیم که در دوم خرداد از خاتمی حمایت کردید؟!
"امید حسینی" در آهستان نوشت: راستش من هر کاری میکنم که جلوی خودم را بگیرم و از این جنگ قدرت و بازی های کثیف سیاسی در این روزهای انتخابات دور بمانم، انگار نمیشود. بالاخره یک جوری پای من هم به این دعواهای سیاسی و رسانهای باز میشود. گاهی به بهانهی نقد فلان جریان، گاهی هم به خاطر تیتر فلان سایت! امروز چشمم افتاد به این تیتر رجانیوز «فقط ولایت بر مردم حجت دارد نه فلان جامعه و فرد!» اول فکر کردم این تیتر خود رجانیوز است، اما بعد متوجه شدم که نه خیر، این فرمایش گهربار آقای روح الله حسینیان است! البته حرف، حرف درستی است. یعنی هیچ کس و هیچ نهادی قیم مردم نیست. هیچ کس هم حق ندارد مردم را مجبور کند که به فلان لیست رای بدهند و یا رای ندهند، اما آیا نمیشود این حرف درست را با ادبیاتی درست بیان کرد؟ این چه طرز صحبت کردن درباره جامعه مدرسین و جامعه روحانیت است؟ «فلان جامعه» یعنی چه؟ اگر رجانیوز این تیتر را بزند حرفی نیست، اگر دانشجویان جوانی که پای سخنرانی آقای حسینیان مینشینند، با شنیدن اینها کیف میکنند و برایش کف میزنند، باز هم حرفی نیست؛ سوال این است که چرا آقای حسینیان متوجه حرف زدن خودش نیست؟ ایشان درباره کدام نهاد دارند صحبت میکنند؟ این «فلان جامعه» همان نهادی نیست که در انتخابات قبلی از نامزد مورد علاقهی آقای حسینیان حمایت کرد؟ این همان نهادی نیست که مرجعیت مراجع را تایید و برخی دیگر را از مرجعیت خلع میکند؟! این همان نهادی نیست که به قول دوستان آقای حسینیان در فتنه و انحراف سکوت نکرد؟ آقای حسینیان عزیز! به چه قیمتی؟ برای رسیدن به کدام هدف؟ با تخریب چه کسانی؟ رییس یکی از «فلان جامعهها» آیت الله مهدوی کنی است که خودتان برای پایین کشیدن هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس خبرگان، شبانه روز در حال تعریف و تمجید از او بودید! دیگری هم که آیت الله یزدی است که باز هم خودتان به خاطر حمایتش از احمدینژاد و مخالفتش با هاشمی و یا بصیرتش در فتنه از او تقدیر می کردید. چطور آن زمان «فلان جامعه» نبودند و قیم مردم نبودند، ولی الان به خاطر رقابت با جبههی شما «فلان جامعه» شدند و قیم مردم؟! یعنی پیروزی شما و جریان شما در انتخابات مجلس، ارزش این را دارد که همه پلهای پشت سرتان را خراب کنید و حرمت همه این آدمها و نهادها را بشکنید و کنارشان بگذارید؟ آیا در آینده هیچ انتخابات دیگری در این مملکت در کار نیست؟ شما تا همین جا به این نهادها و آدمها احتیاج داشتید؟ این که شد ادامه همان راه احمدینژاد! از اسمش بریدید و به رسمش همچنان پایبندید؟! اگر قرار باشد در تاریخ بگردیم و نقطهی اشتباهی را در کارنامه کسی پیدا کنیم، آن وقت دامن خودتان هم که آلوده میشود! اگر فلانی و بهمانی را به خاطر رای به بنی صدر و موسوی فتنه گر و بیبصیرت بدانیم، شما را چه بنامیم که در دوم خرداد از خاتمی حمایت کردید؟! پل های پشت سرتان را که خراب کردید، لااقل پل های جلوی پایتان را خراب نکنید! نگران فردا و پس فردایی باشید که دود این تندرویها و حرمتشکنیها به چشم خودتان هم برود …
دیدگاه تان را بنویسید