رسالت: تا آنجا كه حقير يادم هست در انتخابات هشتمين دوره رياست جمهوري در ساز و كار 6+5 برادر عزيز و بزرگوارم جناب آقاي علي مطهري جزء سهميه دولت بود كه اين سهميه را جناب آقاي محصولي نمايندگي ميكرد. اما ظاهرا از انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري وي يكي از پر و پا قرصترين منتقدين دولت درآمد. انتقاد حق هر سياستمداري است و اتفاقا وزن هر سياستمداري متناسب با حقانيت نقد او در افكار عمومي رقم ميخورد. بنده وارد كم و كيف نقد او در باب كاركرد و يا مديريت دولت در طرح سئوال از رئيسجمهور نميشوم و موضوع اين سخن نيست اما منظر ورود او به چنين نقدهايي مورد تامل اين نوشتار است. از جمله اينكه آقاي مطهري در مصاحبه با روزنامه ملت يكشنبه گذشته فرمودند: 1- جرياني در تلاش است تا آيتالله هاشميرفسنجاني را از فضاي سياسي ايران حذف كند. 2- تا زماني كه آقاي هاشمي به صحنه سياسي بر نگردد بحران سياسي اخير تمام نميشود. در نقد اين دو نكته در مصاحبه آقاي مطهري بايد بگويم؛ براي حل مسائل سياسي نوشتن صورت مسئله كمك زيادي به حل مسئله ميكند. آيتالله هاشميرفسنجاني درانتخابات نهمين دوره رياست جمهوري در مرحله اول يكي از اضلاع رقابت بود و
در مرحله دوم تنها رقيب آقاي احمدينژاد. ورود او به رقابتها، در همان روزها از سوي برخي دلسوزان در حالي كه رقابت 7 يا 8 ضلعي بود به مصلحت وي تشخيص داده نشد، گفته شد به حيثيت و جايگاه رفيع معنوي ايشان آسيب ميزند اما او به گفته دلسوزان توجه نكرد و وارد رقابتهاي انتخاباتي شد و در متن مسائل و رقابتهاي سياسي كشور قرار گرفت. نميتوان نامزد رقيب او را به جرم حضور در انتخابات متهم به حذف آقاي هاشمي كرد. چون به هر حال شرط حضور در يك انتخابات جدي، سالم و قانونمند اين است كه رقابت مصنوعي و صوري نباشد. آقاي هاشمي در دو دورهاي كه رئيسجمهور بودند به دليل اينكه رقباي او رياست جمهوري را در او متعين ميدانستند، اساسا رقيب وي محسوب نميشدند و به تعبير ايشان رقباي نجيبي بودند كه حتي در برنامه تلويزيوني ميگفتند به خود ايشان راي ميدهند. پس انصاف نيست بگوييم نيت رقيب حذف ايشان از صحنه سياسي كشور بوده است. اگر در اثناي رقابت چه در دوره نهم و چه در دوره دهم رفتاري خارج از قانون صورت گرفته است بايد راه حل حقوقي برايش پيدا كرد نه سياسي! آقاي مطهري ميفرمايند تا زماني كه آيتالله هاشمي به صحنه سياسي بر نگردد بحران سياسي
اخير تمام نميشود. اولا- آيت الله هاشميرفسنجاني الان در وسط معركه سياسي كشور بحمدالله هستند، سخن ميگويند، نقد ميكنند و راه حل نشان ميدهند. ثانيا- در ذهن آقاي مطهري اين است كه در كشور بحران سياسي وجود دارد. معلوم نيست درك ايشان از مفهوم "سياست" و "بحران" چيست؟ هر كس كه در اين مملكت زندگي ميكند و يا از بيرون وارد ميشود با نگاهي كوتاه به اوضاع سياسي كشور نميتواند چنين دركي را قبول كند. ثالثا- اگر به قول ايشان راه حل آن است كه "آيتالله هاشمي رفسنجاني به صحنه سياسي بر گردد و بحران سياسي حل شود" اين سئوال مطرح است كه چرا آيتالله هاشمي رفسنجاني اين لطف را در حق مردم و انقلاب دريغ دارند و به صحنه سياسي بر نميگردند. رابعا- آيتالله هاشميرفسنجاني هم در انتخابات دور نهم به طور مستقيم و هم در انتخابات دور دهم به طور غير مستقيم در صحنه سياسي بودند و نامه بدون بسمالله وبدون سلام وي دو روز مانده به برگزاري انتخابات دور دهم اين حضور را تاييد ميكند. اما اين حضور كمكي به حل مشكلات نكرد بلكه بر مشكلات افزود. مردم در 9 دي اين مشكلات را حل كردند. آنها انتظار داشتند آيتالله هاشميرفسنجاني در كنار آنان و رهبري
مظلوم انقلاب رو در روي اهل فتنه قرار بگيرد كه متاسفانه اين مطالبه آنطور كه ميخواستند عملي نشد. به نظر ميرسد آقاي مطهري در طرح صورت مسئله چند واقعيت مهم و رويداد تلخ را از مشكلات سياسي كشور حذف ميكند و انتظار دارد به عنوان مصلح حرف او خريدار داشته باشد. اين واقعيتها به شرح زير است: 1- پس از انتخابات دور دهم و قبل از آن بيگانگان با تحريك يك ضلع از رقابت، انتخابات را از مسير اصلي خارج كردند و با سوزنباني جنگ نرم 2 تن از نامزدها و هوادارانشان در برابر راي اكثريت قرار گرفتند. در اين سوزنباني نه رئيسجمهور منتخب، بلكه رهبري نظام، آرمانهاي انقلاب و اقتدار ملي مورد هدف بود. مردم انتظار داشتند آيتالله هاشميرفسنجاني از اين ضلع تبري جويد و در كنار آنان به مصاف نبرد نرم دشمن برود. پس اين واقعيت دارد كه جرياني دارد آقاي هاشمي را از صحنه سياسي حذف ميكند اما برخلاف قضاوت آقاي مطهري آن جريان همان جريان رقيب نيست كه وي انگشت اشارت به او دارد. بلكه جرياني است كه مسئوليت آشوبهاي سياسي را در روز قدس، 13 آبان، 16 آذر و روز عاشوراي 88 عهدهدار شده است واز آشوبطلبان به عنوان مردان خداجوي نام ميبرد. اين جريان رو
در روي مردم و انقلاب و نظام دارد كار خود را ميكند. اگر آقاي مطهري مهارتي دارند بايد جلوي تبهكاري آن جريان سياسي را بگيرند و آدرس غلط ندهند. البته من با شناختي كه از هوش سياسي آيتالله هاشميرفسنجاني دارم و همچنين عنايتي كه خداوند به او دارد مطمئن هستم آن جريان تبهكار از رسيدن به آرزوي نهايي خود يعني حذف آيتالله هاشميرفسنجاني از سپهر سياست ايران طرفي نخواهد بست. در آخر مشفقانه عرض ميكنم، مهارت سياسي منتقدين منصفي چون آقاي مطهري بازخواني و باز توليد شكافهاي پيشروي وحدت و انسجام ملت نيست. بلكه طبيبانه و متواضعانه راه حل دادن براي پركردن اين شكافها به منظور تداوم راه انقلاب و ايستادن در برابر تبهكاران جهاني است كه دندان طمع تيز كردهاند و ميخواهند يك انقلاب در اندازه جهاني را درنطفه خفه كنند.
دیدگاه تان را بنویسید