ناگفتههایی از شکلگیری جبهه متحد
آغوش مان برای وحدت باز بوده و هست که تمام اصول گرایان زیر یک چتر قرار بگیرند. ما با وحدت، انقلاب، جنگ، چرخه سوخت هسته ای را به پیروزی رساندیم، با وحدت باید کشور را بسازیم و اصولگرایان با وحدت باید در رقابت های سیاسی پیروز شوند.
* جناب آقای تقوی، حضرتعالی در مسوولیتی ایفای وظیفه می کنید که نماینده رهبری هستید. بفرمایید واژه اصولگرایی از کجا آمد و چه نسبتی با گفتمان رهبری دارد؟
لازم است که شما را توجه دهم به یکی از شیوه های بسیار پسندیده رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای دامت برکاته، که ایشان در ضمن سخنان و مطالب روشنگرانه و هدایت های موثر خود، واژه سازی و اصطلاح سازی را هم دارند؛ یعنی کاری که فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید انجام دهد. ایشان خود گاهی خلق اصطلاح می کنند، در طول رهبری خود؛ البته الان در صدد این نیستم که واژه های جدیدی را که ایشان وارد ادبیات سیاسی ما کرده اند را عرض کنم. می خواهم بگویم که ایشان از مسند رهبری، گاهی واژه و اصطلاحاتی را خلق می کنند که این اصطلاحات، جریاناتی را در جامعه شکل می دهد و موجی را هم به وجود می آورد، مثل ناتوی فرهنگی، مهندسی فرهنگی، اصطلاح مردم سالاری دینی که ایشان چون نمی خواستند دموکراسی به کار بگیرند از این واژه استفاده کردند چون ما به این واژه ایراداتی را داریم و محتوای این واژه در حقیقت فرهنگ غربی را حامل است و به ذهن ها وارد می کند، به همین خاطر رهبر معظم انقلاب، جایگزین دموکراسی، مردم سالاری دینی را مطرح کردند. مهندسی فرهنگی، خود یک اصطلاح ترکیبی است ولی در حوزه فرهنگ چه قدم هایی برداشته شد و چه شکل هایی در بخش های مختلف فرهنگ به خاطر همین اصطلاح ایجاد شد. یکی از اصطلاحاتی را هم که ایشان اعلام کردند و بر محور این اصطلاح، جریان سیاسی عظیمی شکل گرفت اصطلاح «اصول گرایی» بود. این اصطلاح خیرات و برکات فراوانی به همراه خود آورد. این عنوان توانست مجموعه عظیمی از مردم و علاقمندان به انقلاب و نظام اسلامی را بر محور خود جمع پیشنهاد شد که جامعه روحانیت مبارز تهران که همیشه در کارهای سیاسی کشور با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هماهنگ و هم آوا بوده یک جلسه مشترک داشته باشد که با هماهنگی جمعی نمایندگان جامعه روحانیت به مدیریت و رهبری حضرت آیت الله مهدوی کنی دامت برکاته در جامعه مدرسین حاضر شدند و بنده هم حضور داشتم و این مسئله در حضور آن بزرگواران مطرح شد که ما به عنوان دو نهاد روحانی که از قبل از پیروزی انقلاب، امام را همراهی کرده ایم و بعد از امام هم به عنوان بازوی نیرومند رهبری عمل کرده ایم نباید بنشینیم و ناظر باشیم که اصول گراها بین خود اختلاف داشته باشند و این جبهه متحد بالنده، رفته رفته در مسائل سیاسی کشور توانایی خود را از دست بدهد.کند و جبهه عظیمی را شکل داد. زمانی که این اصطلاح را بیان فرمودند و بعد انسان هایی که بر محور این اصطلاح جمع شدند را از لحاظ تاریخی بخواهیم بررسی کنیم خودش احتیاج به گفتگویی مفصل تر و مستقلی دارد و این اصطلاحات بسیار کارساز است و گاهی همین اصطلاحات است که جامعه را به چند بخش تقسیم می کند یا بخش های مختلف را زیر یک چتر جمع می کند.
* البته پیش از این، جریانات سیاسی مختلفی وجود داشت و گروهی هم بودند که به طور مشخص با اصطلاحات مرزبندی داشتند؟
به خاطر دارید که یکی از تقسیم بندی های سیاسی که توسط یک گروه ساختارشکن به جامعه القا می شد، چپ سنتی و راست سنتی و مدرن و... بود که اصطلاحات ناقص و نامناسبی بود. در هر صورت اصطلاح چپ و راست و از این قبیل اصطلاحات بعد از انقلاب و در مقطعی وارد انقلاب شد و حول همین اصطلاحات چه انسان هایی جمع شدند و چه جریانات سیاسی ای به وجود آمد. ما از این اصطلاحات نباید غافل شویم که همیشه در حوزه های سیاسی، سیاستمداران هوشمند سعی می کردند با اصطلاحات جدید انسان های جدید را جذب و موج نویی را به وجود آورند. وقتی اصطلاح «اصول گرایان» مطرح شد یک جریان عظیم به وجود آمد که تقریبا در مقابل اصطلاح «صلاح طلب» قرار گرفت. اصطلاح اصول گرایان مجموعه عظیمی را در کشور به گرد خود جمع کرد و یک جبهه بالنده ای را به وجود آورد و بعدها دیدیم که در بعد از انتخابات دوم شوراها، مجلس هفتم، ریاست جمهوری نهم و ... بعد از ایجاد این جریان همین مفهوم چه معجزاتی را به وجود آورد بنابراین این اصطلاح تبدیل به یک جریان عظیم شد و ما توانستیم از این جریان بهره مناسب را در جهت تقویت نظام ببریم. در کل، اصطلاح اصول گرایان وقتی از طرف رهبر معظم انقلاب اعلام شد مجموعه عظیمی بر محور آن گرد آمدند و یک جریان سیاسی عظیم شکل گرفت و این جریان هم مسئله انتخابات ها را بر اساس همین محتوا و جهت گیری رهبری کرد و به نتیجه رساند.
* چه شد که در سال گذشته به این فکر افتادید تا جبهه متحد اصولگرایان را شکل دهید؟
در ادامه مسیری که رهبر معظم انقلاب ترسیم فرمودند پیش آمدیم تا به هر حال بین اصول گرایان بحث هایی به وجود آمد و مرزبندی هایی شکل گرفت که این بحث ها و مرزبندی ها بزرگان را نگران کرد. بیش از یک سال و نیم قبل بود که در جلسه شورای مرکزی روحانیت مبارز با پیشنهاد بعضی از آقایان و برای این که اختلافات برداشته شود و جبهه اصول گرایان همانند گذشته متحد و یکپارچه کارهای سیاسی کشور را دنبال کند بحث های مفصلی شد که چه باید بکنیم و راهکارهایی را هرکسی متناسب به ذهن و ذوق خود ارائه داد. پیشنهاد شد که جامعه روحانیت مبارز تهران که همیشه در کارهای سیاسی کشور با جامعه مدرسین حوزه علمیه قم هماهنگ و هم آوا بوده یک جلسه مشترک داشته باشد که با هماهنگی جمعی نمایندگان جامعه روحانیت به مدیریت و رهبری حضرت آیت الله مهدوی کنی دامت برکاته در جامعه مدرسین حاضر شدند و بنده هم حضور داشتم و این مسئله در حضور آن بزرگواران مطرح شد که ما به عنوان دو نهاد روحانی که از قبل از پیروزی انقلاب، امام را همراهی کرده ایم و بعد از امام هم به عنوان بازوی نیرومند رهبری عمل کرده ایم نباید بنشینیم و ناظر باشیم که اصول گراها بین خود اختلاف داشته باشند و این جبهه متحد بالنده، رفته رفته در مسائل سیاسی کشور توانایی خود را از دست بدهد. بحث های طولانی صورت گرفت و پیشنهادی متعددی هم مطرح شد و کلیت کار تصویب شد که ما باید در صحنه حاضر باشیم و این بار مثل گذشته نیست که در کنار و ناظر باشیم و گاهی هم نصیحت کنیم بلکه باید در متن کار، نقش راهبری و هدایت را روحانیت، ایفا نماید. قرار شد کمیته ای را تشکیل دهند و شاخص های اصول گرایی که باید مشخص می شد در این کمیته مشخص شود و چند ماه هم نشست های مشترکی بین نمایندگان دو جامعه که بنده هم در این کمیته هم بودم برگزار شد و منشور اصول گرایی تدوین شد.
* یعنی قبل از اینکه سازوکاری برای وحدت طراحی کنید. به فکر مبانی فکری بودید؟
بله. مبانی اصولگرایی را از فرمایشات رهبری داشتیم لیکن برای وحدت یک جریان سیاسی بایستی بر اساس آن فرمایشات، مواردی تبیین می شد که منشور اصولگرایی تدوین شد؛ که اگر ملاحظه کنید همه بر اساس خط مشی است که رهبری ترسیم فرمودند. در این منشور اولا تعریفی از اصول گرایی ارائه دادیم. اصول گرایی مبانی ای دارد که باید مشخص شود. اسلام، جمهوری اسلامی که جمهوری اسلامی تبلور مکتوب این محتوا در قانون اساسی است، خط و سیره امام و ولایت مطلقه فقیه به عنوان مبانی است و 12 شاخص به عنوان شاخص های اصول گرایی مطرح شد. دشمنشناسی، استکبارستیزی، استقلال طلبی و موضعگیری صریح در برابر دشمنان و فتنهها، دفاع از ارزش های اسلامی، پایبندی به مبانی انقلاب بعد از اینکه منشور آماده شد، گروه های اصول گرا را دعوت کردیم، از حدود 30 نفر از چهره های شاخص اصول گرایی از گروه های مختلف دعوت کردیم در دفتر حضرت آیت الله مهدوی کنی و با حضور آیت الله یزدی و این اصول را با آقایان درمیان گذاشتیم و همه آن را قبول کردند و پذیرفتند و از این کار ارزشمند، بسیاری از دوستان تشکر کردند.اسلامی، التزام عملی به ولایت فقیه و فصل الخطاب دانستن نظر رهبر معظم انقلاب، احترام و توجه به جایگاه روحانیت و مرجعیت، ساده زیستی و پرهیز از تجمل گرایی و اشرافی گری و توجه ویژه به گروه های ضعیف و نیازمند جامعه، اعتقاد به آزادی های مشروع و مردم سالاری های دینی، عدالت محوری، مبارزه با فساد، تأکید و پیشرفت همه جانبه کشور، اداره امور براساس موازین اسلامی، عقلانیت، قانون، برنامه، حسن تدبیر و عطوفت با مردم، اعتقاد و التزام به هماهنگی میان قوا در سایه تدابیر رهبری، دشمن شناسی، استکبارستیزی، استقلال طلبی و موضع گیری های صریح در مقابل دشمنان و فتنه ها و تلاش برای تحقق وحدت امت اسلامی. این ها بایدهای اصول گرایی است.
* در زمان انتشار منشور اصولگرایی، خبرهایی داشتیم که بخشهایی از آن منتشر نشده است. چقدر این خبر درست بود؟
خبر درست است. منشور اصولگرایی، نبایدهایی هم دارد که آن ها منتشر نشد و آن هم دلیل دارد و آن این که دیدیم اگر این نبایدها منتشر شود، عده ای از اهالی فتنه و انحراف، سوء استفاده می کنند و ممکن است خدشه وارد شود در زمان خود نبایدها را هم منتشر خواهیم کرد. پس ما بعد از چندماه بحث های مفصل به این نتیجه رسیدیم که هم مبانی و هم شاخص ها را مشخص کنیم که این ها در جامعه روحانیت و مدرسین تصویب شد.
* بعد از تدوین منشور، سازوکار را تدوین کردید؟
نه. هنوز مقدمات دیگری را باید طی می کردیم. ببنید بعد از اینکه منشور آماده شد، گروه های اصول گرا را دعوت کردیم، از حدود 30 نفر از چهره های شاخص اصول گرایی از گروه های مختلف دعوت کردیم در دفتر حضرت آیت الله مهدوی کنی و با حضور آیت الله یزدی و این اصول را با آقایان درمیان گذاشتیم و همه آن را قبول کردند و پذیرفتند و از این کار ارزشمند، بسیاری از دوستان تشکر کردند. به هر حال این کار انجام شد. قدم بعدی چه بود، این بود که مجموعه ای باید وارد کار شود و این ها را عملیاتی کند. در ابتدا هیئت داوری ایجاد شد، هیئت داوری که هفت نفر باشند که سه نفر از چهره های شناخته شده و معتمد و انسان های شریف و بزرگوار که همه این بزرگواران را شما می شناسید و چهره های ملی هستند و در طول دوران انقلاب آزمایش خود را پس داده اند و من فکر می کنم هیچ اصول گرایی نباشد که روی این سه چهره ارزشمند به عنوان سرمایه های نظام حرف و سخنی داشته باشد، این سه نفر حضرت آقای عسگراولادی، جناب آقای دکتر ولایتی و جناب اقای دکتر حدادعادل هستند. این سه چهره شناخته شده، انقلابی و معتقد و متدین انتخاب شدند که هر دو جامعه روحانیت و مدرسین، این بزرگواران را پذیرا شدند و خواستند تشریف بیاورند و به این کار کمک کنند. دو نفر هم از جامعه مدرسین مشخص شد البته جامعه مدرسین اختیار این کار را به عهده دبیر و رئیس جامعه گذاشت که کار انتخابات را رئیس جامعه مدرسین حضرت آیت الله یزدی حفظه الله تعالی دنبال کند که دو نفر مشخص شدند؛ جناب اقای حسینی بوشهری و جناب آقای کعبی که از علماء و فضلای حوزه علمیه قم و عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه هستند و حضرت آیت الله مهدوی کنی و جامعه روحانیت مبارز هم دو نفر را از شورای مرکزی معرفی کردند، یکی آقای ابوترابی که چهره ای شناخته شده هستند و بنده که در خدمت شما هستم. پس دو نفر از جامعه
می دانید که ما به هر حال با وحدت، انقلاب را به پیروزی رساندیم، با وحدت جنگ را به این نقطه رساندیم، با وحدت به چرخه سوخت هسته ای رسیدیم، با وحدت تحریم ها را پشت سر می گذاریم و با وحدت باید کشور را بسازیم و با وحدت هم باید در این رقابت های سیاسی اصول گراها پیروز شوند و این خواست رهبر معظم انقلاب است که به هر حال کشور را اصول گراها اداره کنندمدرسین، دو نفر از جامعه روحانیت مبارز و سه بزرگوار هیئت داوری را شکل دادند.
* هیات داوری شکل گرفت. برای مرحله بعد در مورد تشکیل چیزی که امروز، هیات اجرایی نام دارد تفاوت سلیقه های بسیاری وجود داشت. این روند را کمی برای ما باز می کنید؟
بحث های بسیاری داشتیم. مشورت های زیادی داشتیم. با مشورت هایی که شد قرار بر این شد که ما از احزاب و گروه های اصول گرا دعوت کنیم و نماینده بخواهیم، روی عدد خیلی بحث شد که از هر حزب، گروهی و طیفی، چند نفر را دعوت کنیم و با این احزاب چگونه برخورد کنیم؟ آیا نمایندگان طیفها، گروهها و احزاب را از نظر جمعیت در نظر بگیریم و هر طیفی که جمعیت بیشتری دارد نماینده بیشتری داشته باشد و بحث دیگر این که آیا از همه اصول گراها دعوت شود یا از برخی اصول گراها دعوت شود و برخی احزاب در ستاد با این ها همکاری و همراهی کنند. برای این که بتوانیم مسائل را بهتر پیش ببریم و جمع کنیم به تصمیماتی رسیدیم البته این که عرض می کنیم به همین سادگی که بنده عرض می کنم و شما می شنوید نبود؛ بلکه جلسات متعدد و هفته های زیادی روی این بحث متمرکز بودیم تا به یک نتیجه رسیدیم و بزرگانی هم دعوت می شدند و نظرات شان را می شنیدیم و استفاده می کردیم از خارج از مجموعه داوری هم اگر پیام یا نامه یا تلفن هایی می رسید به جلسه منتقل می کردیم و بالاخره به نتیجه ای مشخص رسیدیم که تعداد کسانی که در شورای مرکزی این جبهه متحد هستند چگونه باشند. از جبهه پیروان خط امام و رهبری دو نماینده درخواست کردیم و به عهده خودشان هم گذاشتیم، دو نفر هم از اصولگرایان تحول خواه، ایثارگران و رهپویان درخواست کردیم، دو نفر هم از پایداری. چهره هایی بودند که این ها به صورت حزب مطرح نبودند.
بحث مفصلی هم راجع به مجلس شد که ما با مجلس چگونه برخورد کنیم به هر حال مجلس هم مجلس اصول گراست آیا در این جریان به حساب بیاوریم یا نادیده بگیریم و در نتیجه به این جا رسیدیم که مجلس دخالت کند؛ چون مجلس مردمی ترین نهاد و دولتی هم نیست. حالا برای وارد کردن مجلس پیشنهادهایی شد که یکی این بود که سراغ فراکسیون اصول گرایان برویم و از آن جا نماینده بگیرم و به هیئت رئیسه فراکسیون پیشنهاد دهیم که نماینده معرفی کنند. پیشنهاد دیگر این بود که به هیئت رئیسه مجلس بگوییم که یک نماینده معرفی کند، پیشنهاد دیگری هم بود که به رئیس مجلس گفته شود و بحث های مفصلی انجام شد در نهایت گفتیم که رئیس مجلس به عنوان رئیس قوه شاید مصلحت نباشد که شرکت کنند نماینده ایشان باشد که بیشتر از آنکه نماینده رییس مجلس باشد، نمایندگان مجلس را نمایندگی کند. البته پشتوانه مجلسی که قاطبه آن اصولگرا بودند هم برای ما مهم بود. آقای لاریجانی، پشتوانه رأیی شان که چندی قبل داشتند که 212 رأی به ریاست ایشان داده بودند و گفتیم پشتوانه بسیار خوبی است و در حقیقت نماد مجلس باشد. مسئله دیگر این که ما یک مدیر پرنفوذ و شایسته ای را هم داشتیم، جناب آقای دکتر قالیباف که در مورد ایشان هم بحث شد و کلا ما تهران را به صورت ویژه نگاه می کردیم. حالا فرصت نیست آمارهای قبلی را که در تهران وجود دارد و فتنه ای که در تهران آغاز شد و از این جا کلید خورد و مسائلی از این قبیل باعث شد که ما تهران را جدا کنیم و مثل سایر استان ها در نظر نگیریم. خب مسئله این بود که چه کسی باید تهران را نمایندگی کند؟ دیدیم بهترین چهره ای که می توانیم با
نه تنها در آن زمان بلکه در مقاطع زمانی مختلف از این دوستان عزیز دعوت کرده و می کنیم. ما در مرحله اول به دنبال این بودیم که عدد تعیین شده در مورد شورای مرکزی جبهه متحد اصولگریان تغییری نکند. یعنی 7 نفر هیات داوری و 8 نفر هیات اجرایی. لیکن دوستان شورای مرکزی اصرار داشتند که برای حضور دوستان پایداری فقط در آن مقطع، تغییراتی را دنبال کنیم و هیات داوری هشت نفره بشود... ولی باز این دوستان جبهه پایداری، نپذیرفتندتوجه به عملکردی که در شهر تهران و همچنین سطح کارآمدی و مقبولیتی که دارند استفاده کنیم آقای دکتر قالیباف است. در آن جلسه تصویب کردیم که از ایشان هم دعوت کنیم و نماینده بخواهیم یعنی یک نفر از رئیس مجلس و یک نفر هم از جناب آقای قالیباف.
من در جلسه ای بودم به ما ایراد می گرفتند که چرا شما آقای قالیباف را آوردید؟ گفتیم ما هر چهره اصول گرای موفق با نفوذی که بتواند به امر اصول گرایی کمک کند را جذب می کنیم اگر شد شورای مرکزی اگر هم نشد در ستاد از ایشان استفاده می کنیم. اگر کسی غیر از آقای قالیباف چنین ویژگی هایی داشت و در این پست بود حتما ایشان را می آوردیم. یعنی فردی مانند آقای قالیباف از ویژگی های اصولگراینه خوبی برخوردار است، در عین حال که مقبولیت و کارآمدی لازم را هم دارند. در هر صورت، جناب آقای دکتر خاموشی، نماینده آقای دکتر قالیباف و نماینده آقای لاریجانی ریاست محترم مجلس هم جناب آقای دکتر جلالی است و نمایندگان جبهه پیروان خط امام و رهبری جناب آقای متکی و جناب آقای باهنر و رهپویان و ایثارگران هم جناب آقای فدایی و جناب اقای زاکانی هستند، غیر از افرادی که در داوری هستند بقیه ستاد انتخابات را شکل دادند که خودشان مشخص کردند و رأی گیری کردند و جناب آقای دکتر زاکانی به عنوان رئیس ستاد جبهه اصول گرایان و جناب آقای متکی هم به عنوان دبیر مشخص شدند و کمیته هایی را تشکیل دادند و مسئولان کمیته ها مشخص هستند و کارها را پیش می برند.
* از دوستان گروه پایداری هم در آن مقطع دعوت کردید؟
نه تنها در آن زمان بلکه در مقاطع زمانی مختلف از این دوستان عزیز دعوت کرده و می کنیم. ما در مرحله اول به دنبال این بودیم که عدد تعیین شده در مورد شورای مرکزی جبهه متحد اصولگریان تغییری نکند. یعنی 7 نفر هیات داوری و 8 نفر هیات اجرایی. لیکن دوستان شورای مرکزی اصرار داشتند که برای حضور دوستان پایداری فقط در آن مقطع، تغییراتی را دنبال کنیم و هیات داوری هشت نفره بشود. بنده مأمور شدم از طرف شورای مرکزی که با حضرت آیت الله مهدوی کنی صحبت کنیم و ایشان موافقت کنند ما در عدد تغییر ایجاد کنیم و یک نفر از آقایان که آقای آقاتهرانی بودند، تشریف بیاورند در هیات داوری شورای مرکزی. آقای مهدوی فرمودند با این تغییر ممکن است گروه های دیگر هم همین خواسته را دارند اما چون مشورت دادید و بحث مشورت هست و شورای مرکزی جبهه را افرادی امین می دانم، می پذیرم.
از طریق یکی از بزرگان که با ایشان ارتباط داشت خدمتشان رسیدم و گفتم حضرت آیت الله مهدوی چنین فرمودند ولی باز این دوستان جبهه پایداری، نپذیرفتند و شرط و شروطی گذاشتند و یک جلسه با ما را درخواست کردند. چهار نفر از این آقایان آمدند و حدود دو ساعت و نیم با ما صحبت کردند یعنی ما آغوش مان برای وحدت باز بود و هست که تمام اصول گرایان زیر یک چتر قرار بگیرند. می دانید که ما به هر حال با وحدت، انقلاب را به پیروزی رساندیم، با وحدت جنگ را به این نقطه رساندیم، با وحدت به چرخه سوخت هسته ای رسیدیم، با وحدت تحریم ها را پشت سر می گذاریم و با وحدت باید کشور را بسازیم و با وحدت هم باید در این رقابت های سیاسی اصول گراها پیروز شوند و این خواست رهبر معظم انقلاب است که به هر حال کشور را اصول گراها اداره کنند؛ البته نه حزب بلکه اصول گراها به معنای تفکر اعتقاد به اصول باید سکان دار این کشور باشند و زمینه را برای چنین حرکت و پیروزی ای باید با وحدت آماده کنیم. به هر حال حرکت این گونه شکل گرفت و این آقایان نیامدند و جلسات مختلفی شکل گرفت و دعوت هم کردیم و نیامدند ولی ما کارمان را شروع کردیم.
* گروههای بسیار دیگری هستند که تمایل داشتند در جبهه متحد حضور داشتند چه ساز و کاری برای آنها در نظر داشتید؟
بعضی از احزاب و شخصیت ها بودند که حزب هم دارند و دفاتر استانی هم دارند و اعلام آمادگی هم کردند و گفتند اگرچه ما جزء هسته مرکزی این مجموعه نیستیم اما ما حاضریم با شما همراهی کنیم و قرار هم بر این شد که ستاد، نظرات آن ها را بگیرد و این همراهی تحقق پیدا کند.از احزاب و شخصیت ها بودند که حزب هم دارند و دفاتر استانی هم دارند و اعلام آمادگی هم کردند و گفتند اگرچه ما جزء هسته مرکزی این مجموعه نیستیم اما ما حاضریم با شما همراهی کنیم و قرار هم بر این شد که ستاد، نظرات آن ها را بگیرد و این همراهی تحقق پیدا کند. امیدواریم که همه در جهت وحدت حرکت کنیم، ما نسبت به هیچ کس نکته و بحث خاصی نداریم و آغوش مان برای وحدت باز است، وحدتی که این بار بر محور دو نهاد ارزشمند روحانی به وجود آمده، روحانیت مبارز و جامعه مدرسین که حدود یک قرن، پشتوانه جهاد علمی و سیاسی دارند و همان خط سالم و زلال روحانیت و امروز محور جامعتین هستند و شخصیت هایی مثل آقای مهدوی کنی دامت برکاته که امام آن جمله معروف را در مورد ایشان فرمودند که من به ایشان ارادت داشتم و دارم و در آینده هم خواهم داشت، یعنی شخصیتی است که در آینده هم شما می توانید روی مواضع ایشان تکیه کنید و امام راجع به هیچ کس چنین جمله را نفرمودند و حضرت آیت الله یزدی شخصیت والا و گرانقدری که به هر حال سوابق و اخلاص ایشان مشخص است این حرکت آغاز شده است. من همین جا عرض کنم که انصافا طیف های مختلف اصول گرایی که در این مجموعه هستند اینقدر خوب و خالصانه عمل می کنند و گاهی از نظرات خودشان می گذرند تا کار پیش برود؛ یعنی از منافع حزبی و گروهی می گذرند، و اصول گرایی یعنی همین که مصالح جامعه و عمومی را در نظر گرفتن. من تشکر می کنم از این طیفها و برادران اصول گرایان که همیشه همراهی کردند و معیار و ملاک خودشان را روحانیت بزرگوار قرار دادند و زیر پرچمی که این دو بزرگوار جمع شدند کار را دارند پیش می برند.
* و کلام آخر؟
مطالبم را با جمله ای از وصیت نامه امام رضوان الله تعالی علیه به اتمام برسانم که چرا روحانیت به میدان آمده و در میدان هست و باید هم باشد، امام در وصیت نامه الهی سیاسی خود می فرمایند: «به جامعه محترم روحانیت خصوصا مراجع معظم وصیت می کنم که خود را از مسائل جامعه خصوصا مثل انتخاب رئیس جمهور و وکلای مجلس کنار نکشند و بی تفاوت نباشند همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنج ها بنیان گذاشتند از صحنه بیرون گذاشتند و روحانیون نیز بازی سیاست بازان را خورده و دخالت در امور کشور و مسلمین را خارج از مقام خود انگاشته اند و صحنه را به دست غربزدگان سپردند و به سر مشروطیت و قانون اساسی، کشور و اسلام آن آوردند که جبرانش احتیاج به زمان طولانی دارد» به هر حال وصیت امام، مبنا و مستند حرکت کار ماست که روحانیت آمده و حضرت آیت الله مهدوی هم می فرمودند که من در شرایطی نیستم که با این سن و با این حال بیایم اما ایشان احساس وظیفه کردند و تشریف آوردند و این مجموعه را رهبری و هدایت می کنند.
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما کوه ما سینه ما، ناخن ما تیشه ما شور شیرین ز بس آراست ره جلوه گری همه فرهاد تراود، ز رگ و ریشه ما بهر یک جرعه می، منت ساقی نکشیم اشک ما باده ما، دیده ما شیشه ما
دیدگاه تان را بنویسید