رجا: آغاز رسمی انتخابات مجلس نهم از ابتدای این هفته، فضای رسانههای داخلی و خارجی را تحت تأثیر قرار داد و مشخص شد اگرچه تاکنون تبلیغات زيادي مبنی بر تحریم این انتخابات از سوی برخی گروههای سیاسی صورت گرفته تا رایدهنگان از لحاظ کمیت، پایین و ضعیف نشان داده شوند اما این فضای فانتزی که در ذهن سناریونویسان انگلیسی و آمریکایی وجود ندارد، تناسبي با واقعیت موجود در جامعه ایران ندارد. پذیرش همین واقعیت از سوی رسانههای ضدانقلاب سبب شده تا همانند جریان آشوب سال 88 که پس از ریزشهای شدید در بدنه خود به سمت رادیکال شدن رفت و در این زمینه حتی از مناسبتهای ملی و مقدسات مذهبی مردم هم نگذشت، دست به "رادیکالیسم رسانهای" بزند و از این شمشیر دولبه، برای تقابل با انتخابات مجلس و نحوه مشارکت مردم استفاده کند؛ غافل از اینکه همانطور که درباره نامه بدون سلام و والسلام هاشمی رفسنجانی در روزهای منتهی به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری گفته شد، این نامه "یا کار را تمام میکند یا کار را خراب"، اتخاذ این رویکرد نیز به مثابه از بین رفتن اندک اعتبار این رسانهها در میان مخاطبانشان خواهد بود. در همین راستا، تلویزیون دولتی انگلیس که
داعیه "حرفهای" و "بیطرف" بودن را دارد، مانند رویکردی که در بهمن ماه سال گذشته و پس از حوادث 25 بهمن 89 داشت، تمام اعتبار خود را به سویی نهاده و رسما به فحاشی علیه مردم، مسئولان ارشد و انتخابات ایران روی آورده است؛ آن هم با ادبیاتی که مشابه آن را تنها در سایتهای افراطی اپوزیسیون نظیر روزآنلاین، گویانیوز (ارگان رسمی وزارت امور خارجه آمریکا" و همدمی (سایت رسمی وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی) یافت. روز گذشته بیبیسی فارسی در سایت اینترنتی خود اقدام مقالهای را از علی اصغر رمضانپور معاون وزارت ارشاد در دوره مهاجراني منتشر کرد که اساسا شباهتي با یک مقاله و تحلیل سیاسی نداشت و بیشتر شبيه یک عقدهگشایی کودکانه از کاربران سایت متوهم "بالاترین" بود تا یک تحلیل حرفهای سیاسی. در این مطلب، ضمن حمایت دربست و صددرصد از جريان فتنه در ایران به عنوان کسانی که بیبیسی آنان را "نمایندگان واقعی مردم" نامیده، در اظهاراتی متناقض، انتخابات مجلس نهم یک انتخابات فرمایشی و از پیش طراحی شده معرفی شده که البته حاکمان ایران نگران نتیجهي آن و شکست در رأیگیری هستند! نویسنده این مطلب مشخص نکرده است كه اگر واقعا انتخابات در
ایران و به طور ویژه، انتخابات پیش روی مجلس نهم یک انتخابات نمایشی و غیرواقعی است كه نتايج آن از قبل معلوم شده، پس نگرانی از شکست در انتخابات از کجا و بر اساس کدام مبنا دامن مسئولان کشور را گرفته است؟ بیبیسی در این زمینه مدعي شده است: «مسئولان ایران تنها بهدنبال این نیستند که اصلاحطلبان و نمایندگان واقعی مردم را از شرکت در انتخابات باز بدارند؛ بلکه افزون بر این میخواهند گروه هایی که منسوب به آنها هستند، با رأی بسیار بالا به مجلس بروند تا هزینه سیاسی ناشی از حذف رسمی اصلاحطلبان و حذف عملی کارگزاران و نزدیکان به اکبر هاشمی رفسنجانی را به نوعی جبران کنند. بنابراین، اگر چه نفس برگزاری بیدردسر انتخابات برای رهبری ایران یک موفقیت به حساب می آید اما اگر این پیروزی با به دست آوردن اکثریت آرای مورد نظر همراه نباشد، میتواند زنگ خطری برای برنامههای بعدی مسئولان نظام باشد.» BBC فارسی چند روز پیش هم در همین زمینه، یادداشتی به قلم یکی از ملیمذهبیهای ساکن فرانسه، صراحتا این رویکرد را به عنوان رویکردی که باید «تابلوی جریانات مخالف نظام ایران» باشد، تبلیغ و تشریح کرد. در این مطلب، با بیان اینکه «در وضعی
پارادوکسیکال، مفهوم انتخابات در ایران همزمان خاتمه یافته (مرده) و آغاز (متولد) شده است»، رسما به تایید رویکرد متناقض سران اصلاحات به ویژه سیدمحمد خاتمی - که در کمتر از یک ساعت، دو اظهارنظر کاملا متفاوت و با ۱۸۰ درجه تفاوت داشت - پرداخت. تلاش برای گره زدن سرنوشت انتخابات به حضور اصلاحاتچیها در عرصه سیاسی کشور هم وجه غالب این مطلب بیبیسی است؛ تا جایی که نگارنده این مطلب بدون هیچ رودروایسی رسما اعلام میکند انتخاباتی که ما پیروز آن نباشیم و یا حداقل سهمی از آن نداشته باشیم، ارزش و اعتبار ندارد. بیبیسی تاکید کرده است: «تا اطلاع ثانونی، انتخابات در جمهوری اسلامی، مرده و خاتمه یافته است. اعلام عدم حضور گسترده لایههای مختلف جنبش سبز و اصلاحطلبان، بهترین شاهد این مدعاست.» جالب اینجاست که حتی تلویزیون دولتی انگلیس هم حرفی از عدم حضور گسترده «مردم» در انتخابات نزده و صرفا اعلام کرده که سبزها و اصلاحطلبان دست به عدم مشارکت در انتخابات خواهند زد. نتیجه این رویکرد تحلیلی یحتمل این خواهد بود که حتی حضور پرشور و پررنگ و حداکثری مردم در انتخابات هم سبب مشروعیتبخشی به انتخابات مجلس نمیشود و حتی اگر به طور
مثال حدود ۶۰ درصد از واجدین شرایط هم در این عرصه شرکت کنند، چون اصلاحطلبان سهمی از این مشارکت سیاسی ندارند، رای مردم به نمایندگانشان هیچگونه ارزش و اعتباری نخواهد داشت! اتخاذ این جریان تحلیلی درحالی از سوی سامانه رسانهای اپوزیسیون صورت گرفته که همین افراد در زمان مسئولیت خود در کشور و عرصه سیاسی ایران و هنگامی که احتیاج به رای مردم داشتند، رویکردی کاملا متفاوت با وضعیت فعلی خود داشتند و کار را تا جایی پیش بردند که حتی راهپیمایی علیه خدا بر طبق نظر مردم را نیز شایسته و جایز شمردند. اما این سخنان، پس از رویگردانی مردم از اقدامات سیاسی و هوچیگریهای هیجانی اصلاحطلبان که نتیجهای به جز آشفته شدن فضای کشور نداشت، ناگهان رنگ دیگری به خود گرفت؛ تا جایی که عباس عبدی، یکی از تئوریسینهای ارشد این طیف سیاسی پس از پیروزی محمود احمدینژاد در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در گفتگو با سایت آلمانی «دویچهوله»، از تقسیمبندی مردم سخن گفت و اینکه رای کسانی که به میرحسین موسوی رای دادهاند اگرچه کمیت کمتری نسبت به آرای محمود احمدینژاد برخوردار است اما کیفیت بیشتری دارد. تقسیم مردم به دو دسته «با کیفیت» و «بیکیفیت»
که یادآور دوران بردهداری در غرب وحشی بود و به ویژه در محافل دانشجویی از آن به عنوان «مانیفست زنده باد ارباب لگری» به یاد رمان جاودانه «کلبه عمو تم» نام برده شد، سرآغاز تغییر گفتمان یا عبارت بهتر، نمایان شدن گفتمان واقعی و تاکنون مخفی مانده اصلاحطلبان بود. با توجه به مطلب روز گذشته بیبیسی و همچنین فضای غالب بر رسانههای اپوزیسیون، از هم اکنون باید از بالا رفتن دستهای اصلاحطلبان و براندازان در برابر مردم خبر داد؛ مردمی که پیش از این و در راهپیمایی تاریخی ۹ دی هم در یک انتخابات نمادین، با حمل پلاکاردهای دستنویس خود، نظرشان درباره احزاب، افراد و گروههای مختلف سیاسی اعلام کردند و صراحتا تاکید کردند که دیگر خبری از ریختن رای در سبد همراهان مسعود رجوی و رضا پهلوی نخواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید