(
سرویس سیاسی «فردا»: دیروز بخش نخست مصاحبه با نایب رییس مجلس منتشر شد. بخش دوم و پایانی این مصاحبه را در ادامه بخوانید. گفتنی است که بخش نخست این مصاحبه را می توانید در اینجا بخوانید)
همانطور که جنابعالی هم عنوان کردید مقام معظم رهبری در سفر به کرمانشاه بحث تغییر ساختار سیاسی کشور را مطرح کردند، طی روزهای اخیر هم بسیاری از چهرههای سیاسی و صاحبنظران و نخبگان پیرامون سخنان ایشان اظهار نظر کردهاند اما شما تاکنون اظهارنظری در این مورد نکردهاید.
فکر میکنم این موضوع نیاز به بحثهای چالشی، پژوهشی و تطبیقی و در کنار آن بومی سازی دارد. یعنی این مدلهای حکومتی را در همه جای دنیا میتوان یافت. مدل پارلمانی، ریاستی و ترکیبی در دنیا وجود دارد، در برخی کشورها رییس جمهور را پارلمان انتخاب میکند، در برخی کشورها رییس جمهور چهره تشریفاتی است و مهم نخست وزیر است، نخست وزیر هم وقتی ترکیب پارلمان تعیین شود مشخص است که چه کسی خواهد بود که معمولا دبیر کل حزب اکثریت نخست وزیر میشود.
در برخی کشورهای دیگر هم رییس جمهور را مردم انتخاب میکنند ولی اختیارات نخست وزیر بیشتر است مثل آنچه در اوایل انقلاب در کشور ما حاکم بود، بنابراین اینکه الان بخواهیم در این مورد اظهار نظر صریح بکنیم کمی زود و سخت است، اما یک نکته را مطمئنا میتوانم بگویم آن هم اینکه اگر قرار باشد نظام پارلمانی شود ناگزیر از حزبی شدن نظام هستیم.
یعنی اول احزاب باید شکل بگیرند، اختیارات داشته باشند، فراکسیونها در مجلس قانونمند شوند، و اگر پارلمان تشکیل شد معلوم شود که هر حزبی چند کرسی دارد و البته آن شرایط عمومی که مقام معظم رهبری فرمودند که حزب نباید به هر قیمتی قدرت طلبی کند و خود را بالا بکشد هم باید مد نظر قرار گیرد.
بنابراین معتقدم هر کدام از نظامها هم که پذیرفته شود در نهایت باید بومی شوند، یعنی منطبق بر قانون اساسی و اصول و ارزشهای نظام ما باشند.
برخی براین اعتقادند که نظام حزبی با نظام ولایی سازگاری ندارد؟
نه؛ من این عقیده را قبول ندارم، اتفاقا نظام حزبی کاملا میتواند با نظام ولایی کار کند. اختیارات هم سرجایش هست، سیاستهای کلی نظام هم در قانون اساسی مشخص شده است و مرجع تصویب و ابلاغها هم تعیین شده است، بنابراین چون مرزها روشن است میتوانیم به سمت حزبی شدن حرکت کنیم. بعضیها احساس میکنند که نظام حزبی و نظام ولایی قابل جمع نیست که شخصا این نظریه را قبول ندارم و معتقدیم این دو نظام حتما میتوانند با هم کار کنند.
مقام معظم رهبری از احتمال تغییرات ساختار سیاسی در آینده سخن گفتند، این آینده احتمالی از دیدگاه شما چه زمانی میتواند باشد؟
بهرحال حرکت کردن به سمت تغییرات در ساختار سیاسی کشور مستلزم یکسری تغییرات و زمینه سازیها است، اینکه چه زمانی بخواهد این اتفاق بیفتد را باید مجموعه نظام تصمیم بگیرد.
تنها چیزی که با قاطعیت میتوانم بگویم این است که این یک مساله لازمِ قابل بررسی است، یک موضوع خیلی مهم است اما منوط به نتیجه است و اینکه ببینیم ما چقدر میتوانیم این نظامهای مشابه در دنیا را در کشورمان بومی سازی کنیم. ما یکسری اصول در قانون اساسی داریم که لایتغیر هستند، این اصول در قوانین اساسی همه کشورهای دنیا هم وجود دارند و اینگونه نیست که فقط مختص نظام ما باشد، مثلا در قانون اساسی فرانسه اصولی وجود دارد و صراحتا هم تاکید شده این اصول با دموکراتیکترین روشها هم قابل تغییر نیست.
یعنی اگر کسی بخواهد این اصول را تغییر دهد باید کودتا یا انقلاب کند و حتی با رای همه مردم و جمع شدن احزاب هم امکانپذیر نیست.
این اصول در قانون اساسی ما هم وجود دارد، یکسری اصول هستند که ضامن اسلامیت نظامند، یکسری اصول هستند که ضامن جمهوریت نظامند. این اصولی که ضامن جمهوریت و اسلامیت نظام هستند تغییر نمیکنند، میتوان گفت زمان مجلس از چهار سال به سه سال تغییر یابد این تغییرات مشکلی ایجاد نمیکند اما هیچگاه نمیتوان قانون را به شکلی تغییر داد که بگوید ما مجلس نمیخواهیم. حتی اگر همه مردم هم رای دهند این امکانپذیر نیست.
مثلا در آمریکا یک رییس جمهور با شعار تغییر با رای بالایی انتخاب میشود اما تا آخر دوره هم هیچکاری نمیتواند بکند. نمیگویم آقای اوباما نمیخواسته کاری بکند شاید هم میخواسته اما نظامشان آنقدر بسته است که نمیتوانند، در همان آمریکا هم نظام ریاستی است اما به معنای آن نیست که دست رییس جمهور برای انجام هرکاری باز است.
در کشور ما و همه کشورهای دنیا یکسری سیاستهای کلی حاکم بر نظام وجود دارد که هیچ کس نمیتواند تغییر دهد، نظام آمریکا لیبرال دموکرات است و کسی نمیتواند این نظام را به کمونیستی یا سوسیالیستی تغییر دهد، این ماجرای وال استریت علیه نظام آمریکا شکل گرفته است و در خیلی از نقاط دنیا هم شکل گرفته است، حتی گورباچف اخیرا در اظهار نظری عنوان کرده که این صداهایی که امروز از آمریکا بلند میشود همان صداهایی است که قبل از فروپاشی شوروی بلند شده بود.
یعنی حتی گورباچف هم پیش بینی کرده بود که این نظام دیگر نمیتواند مقاومت کند. بنابراین سیاستهای کلی هر نظام را جایی فراتر و جامعتر از رییس جمهور و مجلس و... تعیین میکنند، در نظام ما با فرایندی رهبری این سیاستها را تعیین میکنند و این هیچ ربطی به نظام ریاستی و پارلمانی ندارد.
با توجه به تجربه شش دوره نمایندگی مجلس فکر میکنید پارلمان در کشور ما آن ظرفیت و پتانسیل تبدیل شدن به نظام پارلمانی را دارد؟
حتما، اما مقدمه آن نظام حزبی است و...
خاتمی و احمدینژاد به قدرت که رسیدند گفتند وامدار کسی نیستند
اما تا به امروز هیچ حزبی در این کشور شکل نگرفته است، یا اگر شکل گرفته سریع از گردونه خارج شده یا دچار انشعاب شده است.
در این موضوع یک مقداری هم مسئولان کشور مقصرند؛ اینگونه نیست که بگوییم فرهنگ ایرانی حزب را نمیپسندد، در ۲ خرداد یک سری احزاب چپ مثل مجمع روحانیون و تحکیم وحدت و... جمع شدند و خاتمی انتخاب شد، اما خاتمی به محض اینکه رییس جمهور شد گفت من حزبی نیستم و حزب بد است. حتی گاهی به برخی از این تندروهای اصلاح طلب که در مجلس اذیتش میکردند میگفت این حزبیها ۲ میلیون رای داشتند رایشان را بردارند و بروند، بگذارند ما با بقیه رای خودمان کار کنیم.
خب این اتفاقی بود که در سال ۸۴ هم افتاد.
بله دقیقا، در سال ۸۴ این اتفاق تکرار شد، آقای احمدینژاد رای اصولگرایی را گرفت ولی بعد حرفهای دیگری زدند. این یک گرفتاری و مشکل در ساختار سیاسی کشور ما است.
دلیل اینکه حزب در کشور ما جا نمیافتد دو طرفه است؛ اولا اختیارات و قدرت احزاب در کشور ما قانونمند نیست همین الان منِ باهنر میتوانم با حمایت اصولگراها به مجلس بروم ولی در مجلس ساز مخالف بزنم و کسی هم نمیتواند اعتراض کند و قانونی مانع از رفتار شخصی من نیست، یا یک حزب تلاش میکند و ۳۰، ۴۰ نماینده به مجلس میفرستد اما فراکسیون قدرتمندی در مجلس نمیتواند شکل دهد، اگر حقوق متقابل الیتها، توده مردم، احزاب و نظام تعیین و تعریف شود فکر میکنم اصل تحزب میتواند به عنوان یک سرمایه بزرگ برای نظام شکل بگیرد.
تصور کنید یک نماینده که خیلی هم انسان فهمیدهای هست بگوید من همه چیز را خودم تشخیص میدهم و براساس نظر خودم عمل میکنم، در مقابل نماینده دیگری که یک مرکز تحقیقاتی عظیم پشتوانه او است، خب کدام یک از این دو بهتر میتوانند تصمیم بگیرند؟
درحال حاضر هم بیشتر شکل اول رایج است؟
دقیقا و این روحیه اصلا خوب نیست. حتی اگر یک فرد متخصص، کارآمد و با تجربه هم به مجلس بیاید باز هم در نهایت در بخشها و حوزههایی میتواند صاحب نظر باشد و کار کند و اینگونه نیست که فکر کنیم یک نماینده در مورد همه مسایل بداند و اگر زمانی هم کسی این ادعا را داشته باشد گفته اشتباهی است. الان تصور این است که اگر کسی در مجلس بگوید مستقل هستم خوب است در حالیکه اگر یک نفر بگوید که من یک نماینده بیشتر نیستم اما پشتوانه و مشاوره هزار کارشناس و مدیر و متخصص و دانشگاهی و... را دارم خب طبیعی است که موفقتر هم است.
و البته قدرت چانه زنی و نفوذش هم بالاتر میرود.
قطعا همینطور است، بنابراین حزب یک ظرفیت بزرگی است اما ما نتوانستهایم از این ظرفیت استفاده کنیم. مقام معظم رهبری هم در سفر به کرمانشاه عنوان کردند که حزب مطلوب حزبی ست که تولید فکر و نشر فکر کند، مواضع روشنی داشته باشد و همه اعضای حزب را هم درگیر این مواضع کند. یک زمانی هست که حزب را مثل تیم فوتبال میبینیم که ۱۱ نفر بازی میکنند و ۱۰۰ هزار نفر هورا میکشند، خب همین افراد ممکن است صبح هورا بکشند و عصر شعار مرگ بر تیم را سر دهند. این حزب مد نظر ما نیست.
اما اگر همه ۱۰۰ هزار نفر بازیکن باشند، در طبقات و لایههای مختلف ساماندهی شوند و هر کس هم درشان خودش عمل کند آن حزب درست و واقعی شکل میگیرد. در این مدل از حزب هرکس براساس جایگاه و شانش مقام و جایگاه دارد نمیشود که یک نفر به یکباره بگوید من میخواهم نماینده شوم، اگر قرار بر نماینده بودن باشد باید فرد چند مرحله را طی کند بنابراین معتقدم با گذشت ۳۰ سال از پیروزی انقلاب فضا برای بجث پیرامون حزب و تحزب فراهم شده است و همه به ضرورت وجود حزب واقفند.
غیبت ۱۰ روزه رئیس جمهور نقطه تاریک در کارنامه او است
کسانی که مختصر آشنایی با مجلس داشته باشند بر نقش و تاثیر محمدرضا باهنر در اداره مجلس آگاهند و این موضوع برکسی پوشیده نیست، مصداقی که الان به ذهنم میاید در زمان استیضاح آقای فرشیدی در مجلس هفتم بود، که شما از جایگاه هیئت رییسه پایین آمدید، چرخی بین نمایندگان زدید و نتیجه هم این شد که آقای فرشیدی رای آورد. برخی معتقدند اتخاذ این رویه از سوی نمایندگان تاثیر گذاری چون شما سبب ساز مقاومت های بعدی دولت در برابر مجلس شد. آخرین مورد از مصادیق این قضیه همین بحث سوال از رییس جمهو ر و استعفای آقای مطهری بود، اول اینکه آیا شما این تحلیلها پیرامون خودتان را میپذیرد و دوم اینکه آیا از نفوذ شما در موضوع جلوگیری از طرح سوال از رئیس جمهور استفاده شد؟
ببینید دو وجه وجود دارد، وجه اول قضیه همان قانون اساسی و آیین نامه داخلی مجلس است که هر نماینده یک رای بیشتر ندارد، اما در وجه دوم هر کسی یک حوزه نفوذ رای دارد، اگر چند نفر از نمایندهها به نظر مشورتی من اهمیت میدهند هم محبت آنهاست. بهرحال هرکس یک حوزه نفوذ رای دارد و حتما هم ما و هم بقیه دوستان از این حوزه نفوذ رای باید استفاده کنیم.
اصلا کار مجلس این است که بتواند مواضع سایر نمایندگان را به خود نزدیک کند، تمام مذاکرات مجلس حول همین محور است اینکه موافق و مخالف صحبت میکنند، تذکر و اخطار میدهند، در کمیسیون بحث میشود همه به این خاطر است که نماینده بتواند مواضع سایر نمایندهها را به خود نزدیک کند.
طبیعی است اگر چنین موقعیتی وجود داشته باشد باید از آن استفاده کرد. اما این به آن معنا نیست که ما همیشه خود را موظف میدانیم از این حوزه نفوذ استفاده کنیم، نه همیشه هم ضرورتی برای این کار حس نمیکنیم.
سوال از رئیس جمهوری مربوط به دوره دورکاری ایشان است
اما در مورد سوال از رییس جمهور، زمان شکل گیری این سوال به زمانی باز میگردد که رییس جمهور دورکاری را انتخاب کرده بودند و متاسفانه به عنوان یک نقطه منفی و سیاه در کارنامه تاریخی ایشان به ثبت رسید اما علی الظاهر بحث تمام شد، اما بعد از مدتی آقای مطهری آمدند و این سوال را دادند که فرایند به جریان بیفتد، ابتدا که این موضوع در هیئت رییسه طرح شد و مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم که طرح این سوال در این شرایط چندان به صلاح نیست با این وجود باز هم این نتیجه گرفته شد که هیئت رییسه در مسکوت گذاشتن سوال فعال نشود و ورود نکند.
اما تعدادی از نمایندهها در مراجعه به ما عنوان میکردند ما این سوال را زمانی امضا کردهایم که رییس جمهور در خانه نشسته بود و الان اصراری نداریم.
ما نگران بودیم که به محض اینکه سوال به جریان بیفتد و اسامی رسانهای شود عدهای از این نمایندهها که قبلا به ما خصوصی نظرشان را میگفتند صراحتا و رسمی بگویند که خواستار طرح سوال نیستند و اسمشان را خط بزنند. به آقای مطهری و دیگر دوستان هم تاکید داشتیم که اول از این نکته مطمئن شوند و ببینید اگر این سوال در فرایند رسیدگی قرار گرفت همه آن افراد پای امضای سوال هستند یا نه، برخی دوستان میگفتند مهم نیست ما سوال را به جریان میاندازیم اگر پس گرفتند هم مهم نیست.
ما به عنوان مدیران مجلس میگفتیم این روش به مصلحت مجلس نیست، اگر سوالی هست باید تا آخر برود و یا اصلا مطرح نشود. این اختلاف نظر مدیریتی ما بود ولی موضع ما این نبود که بگوییم اصلا نباید از رییس جمهور سوال شود. اگر قرار بود ما از حوزه نفوذمان استفاده کنیم که خیلی پیش از اینها موضوع طرح سوال منتفی میشد. من دو هفته که برخی نمایندهها تذکر دادند گفتم ما یک هفته صبر میکنیم کسانی که میخواهند امضای خود را پس بگیرند یا نگیرند تصمیم بگیرند تا در نهایت اگر حد نصاب امضاها باقی ماند سوال به جریان بیفتد، خب ظرف این مدت ۲۰ نفر امضاهایشان را پس گرفتند و از تعداد امضاها حد نصاب افتاد.
( فردا: در زمان مصاحبه هنوز امضاها برای سوال از رییس جمهور به حد نصاب نرسیده بود)
البته روز چهارشنبه که آقای کوهکن اعلام کردند سه امضا کم است آقای مطهری گفتند که ما ۵ امضا جدید داریم...
نه اینطور هم نیست اما من باز هم به این دوستان رسما اعلام کردم که ما هشدارها و احتیاطها را کردهایم، از این به بعد هر لحظه امضاهای سوال به ۷۴ تا رسید ماسوال را عملیاتی میکنیم.
اگر میخواستم دخالت کنم سوال از رئیس جمهور مدتها پیش منتفی میشد
جنابعالی در برخی اظهارنظرهایتان عنوان کردهاید سوال از رییس جمهور را به مصلحت نمیدانید.
بله این نظر شخصی من است؛ اما در این مسائلی که پیش آمد به هیچ وجه اعمال موضع نکردم. حتی خود آقای مطهری و بقیه دوستان هم متوجه شدند که هیچ اعمال نظر یا استفاده از نفوذ کلام صورت نگرفته است اگر قرار بر این کار بود که زودتر از اینها سوال منتفی میشد.
مجلس موافق استعفای مطهری نیست
رفتار آقای مطهری و استعفای ایشان را چگونه ارزیابی میکنید
خود آقای مطهری هم عنوان کردند که میخواهند با این کار اعتراض خود را اعلام کنند، والا قصد این را ندارند که استعفا دهند و از مجلس بروند. آیین نامه این ظرفیت را دارد که نماینده مستعفی دلایل خود را بگوید و مخالفان هم صحبت کنند و در نهایت هم رای نمایندگان تعیین کننده استعفا است.
پیش بینی میکنید که استعفا رای بیاورد یا نه؟
بعید میدانم، حتی خود ایشان هم دنبال موافقت مجلس نیست.
در مجلس رویهای باب شده است که خیلی از اسم مقام معظم رهبری استفاده و خرج میشود یا برخی در آستانه انتخابات در صدد انتساب خود یا جریانشان به رهبری هستند و سخنانی را از قول ایشان نقل میکنند، خود مقام معظم رهبری در سخنرانیشان در کرمانشاه تاکید داشتند که مسئولان کار خود را بکنند و ایشان اگر نظری داشته باشند خودشان اعلام میکنند، آقای مطهری هم در نطق روز چهارشنبه گفتند مجلس تبدیل به شعبه ای از دفتر رهبری شده است، اینگونه رفتارها و هزینه کردنها از رهبری معظم انقلاب را چگونه ارزیابی میکنید؟
آقای مطهری سخنرانی خوبی در این مورد داشتند و من هم اکثر آن مواضع را میپسندم و همانطور که ایشون هم عنوان کردند باید نظام ولایی را درست تعبیر و از آن دفاع کرد، و بیدلیل خرجش نکرد و هر چیزی را به رهبری نسبت نداد. خوشبختانه مقام معظم رهبری هم با درایت و هوشیاری همیشگی شان به موقع نظر خود را اعلام کردند و حرفهای ایشان هم به نظرم درست و منطقی بود و امیدوارم مسئولان با این اظهار نظر صریح رهبری معظم خودشان از این پس مراقب گفتهها و سخنانشان در مورد ایشان باشند.
بیشک پشتوانه اختلاس ۳۰۰۰ میلیاردی جریان انحرافی است
ا جازه بدهید در مورد چالش مهم اقتصادی کشور هم حرف بزنیم. در اختلاس سه هزار میلیاردی مردم به بخشی از حاکمیت و مسئولان واقعا بیاطمینان شدند، در واقع این اختلاس بیش از آسیبهای رقمی و ریالی آن، از لحاظ معنوی هزینههای زیادی را به نظام تحمیل کرد، با این وجود آن واکنش محکم و لازم را از مسئولان از جمله مجلس شاهد نبودیم؟
پدیده اختلاس سه هزار میلیاردی پدیده شوم و بسیار بدی برای نظام بود و من این را کاملا قبول دارم که نظام باید یک برخورد دقیق، عادلانه، قاطعانه و مدبرانه با این قضیه داشته باشد. فضای روز اول که شروع شد و بحث اختلاس مطرح شد ابتدا حرف از ۳ هزار میلیارد تومان بود بعد ۱۰۰۰ میلیارد تومان و... ولی خب مردم همان چیزی را میپذیرند که اول شنیده باشند و بعد از آن هم قابل توجیه، تفسیر و تاویل هم نیست حتی اگر آن تیک اول اشتباه زده شده باشد ولی وقتی به جریان افتاد به سختی میتوان آن را جمع کرد.
اما این اتفاق یک مجموعه تخلفات و جرائمی بود که در آن اختلاس، سرقت، استفاده ناحق از امکانات بانکها، حقوق گمرگی و مالیات کنار هم جمع شده بود و بعضا زمینهای وسیعی هم به نفع این افراد گرفته شده بود. این مسایل در قوه قضاییه بصورت منفک در حال بررسی است و خوشبختانه عملکرد نسبتا خوبی هم داشتهاند.
هر کدام از این پروندهها اگر قرار باشد جداگانه در قوه قضاییه بررسی شود خب طبیعی است که این پرونده هم مجرمانی دارد که محکوم به پرداخت جریمه و زندان میشوند، اما زمانیکه این مجموعه را همانند یک سبد ببینیم، این سبد ثابت میکند که درست است که این چند نفر فاسد در این پرونده نقش داشتهاند اما این افراد اگر به حلقههای قطعی و قوی قدرت وصل نبودند هیچگاه از این غلطها نمیکردند، لازمه اینکه یک گروه پنج شش نفره همزمان بتوانند زمین بگیرند، مالیات ندهند، وام بیخودی بگیرند، تقلب بکنند، تسهیلات ال سی باز بکنند، کارخانه بخرند این است که این ثروت با قدرت یک جا یا حتی چند جا به هم وصل شده باشند.
و مدیرانی که این اتفاق در زیر مجموعه آنها افتاده است یا شریک بودهاند و اقل آن هم این است که قصور داشتهاند و بیعرضه بودهاند. یک بخش از مشکلات هم به فرایندها و امکانات کشور بر میگردد که مثلا زیرساختها و امکانات در آن حد نبوده که مدیران کلان بصورت آنلاین در جریان مسایل باشند و نظارت داشته و رصد کنند.
اما نکته مهمی که نباید فراموش کرد این است که یک چیزهایی هم اصولا فسادساز هستند، ما چند سال است که با دولت بحث جدی داریم که نرخ تسهیلات بانکی را با دستور نمیتوان کم و زیاد کرد، وقتی بین تسهیلات بانکی و پولی که بیرون رد وبدل میشود ۱۳، ۱۴ درصد اختلاف کارمزد وجود دارد زمینهها برای بروز فساد فراهم میشود و مزبلهای میشود که دانههای فساد در آن رشد میکند و شکل میگیرند.
در بعضی کشورها اصلا تسهیلات نمیدهند یا بانکها کلی التماس میکنند تا مردم تسهیلات بگیرند اما اینجا مردم در صف میایستند و تسهیلات میگیرند خب معلوم است در چنین شرایطی فساد هم بروز میکنند، یعنی اگر یک فرد بتواند یک میلیارد تومان از بانک وام بگیرد یعنی در طول یک سال۱۲۰ میلیون تومان نصیبش شده است.
مجلس اولا تلاش کرد وارد حیطه اختیارات قوه قضاییه نشود، اینکه فردی دزدی کرده باید مجازات شود و... در حیطه اختیارات ما نبود. مجلس در مقابل وارد فرایندها شد، که آسیبها کجا بوده که این اتفاقها افتاده است. البته در بررسی آسیبها به برخی افراد هم رسیدیم که اقل آن این بود که قصور کردند، و ما مشخص کردیم چه مسئولانی خصوصا مسئولان رده بالا قصور کردهاند و باید جوابگو باشند، مجلس در ادامه کارهای خود علاوه بر بررسی مشکلات ساختاری بروز این فساد به این موضوع پرداخت که چه فضایی وجود داشته که عدهای جرات کردهاند این همه تخلف کنند، این فساد با این وسعت نیازمند یک فضای مناسب است، یعنی یا فضا بیحساب و کتابی باید در مملکت بوده باشد یا پشتوانه این افراد آنقدر قدرتمند بوده که کسی نمیتوانسته به آنها بگوید بالای چشمتان ابرو است.
البته در نهایت همه اینکارها هم که صورت بگیرد معلوم نیست افکار عمومی به سرعت قانع شود اما نکتهای را اطمینان دارم آن هم اینکه اگر یک نظام قدرت خوداصلاحی داشته باشد و انقدر کارآمد باشد که بتواند خودش زخمهای خودش را درمان کند خیلی امیدبخش است. و امید ما هم این است که نظام بتواند اینکار را بکند و حتما هم میتواند.
خیلیها معتقدند این پشتوانه قدرتی که شما هم عنوان کردید همین جریان انحرافی است.
حتما این حرف درست است.
پول رئیس جمهور هم تعیین میکند
و شما این اقدام جریان انحرافی را در راستای همان برنامهها و اهداف آینده این جریان میدانید؟
در هر صورت پول خیلی کارها میتواند بکند رییس جمهور تعیین کند، نماینده مجلس بفرستد و... (باخنده)
گوش شنوایی برای بیحساب و کتاب حرف نزدن نیست
وقت ما تمام شده و سوال اخر را بگذارید از آنچه به ناواقع گویی برخی مسئولان مطرح است بپرسیم، فضای فعلی کشور به گونهای شده است که مردم تصور میکنند که خیلی واقعیتها از سوی مسئولان گفته نمیشود یا آنچه گفته میشود واقع و درست نیست؛ بطور مثال رییس جمهوری در سخنرانی چند روز پیششان میگویند ما در این ۲۵ سال اصلا با قذافی دیدار نداشتهایم، بعد همه رسانهها این صحبتها را در کنار عکس رییس جمهور و معاونشان با قذافی میگذارند، این رفتارهایی که اگر نخواهیم بگوییم دروغ گویی به ناواقعیت گویی منجر شده است که خیلی به نظام جمهوری اسلامی ضربه میزند نظامی که اصل آن بر صداقتی بوده است که امام راحل در برخورد با ملت داشتند.
کاملا قبول دارم؛ بیحساب و کتاب حرف زدن، تندروی کردن، افراط و تفریطها و شتاب زدگی متاسفانه هزینههای سنگینی را به نظام وارد کرده است. میخواهند ابرو را درست کنند چشم را هم کور میکنند. این دقت نظرها در رفتار و گفتار خصوصا از سوی مسئولان رده بالای کشور بسیار ضروری است. اصلا ضرورتی ندارد که احساس کنند هر لحظه باید اظهار نظر کنند. گاهی کم گفتن و گزیده گفتن خیلی بهتر از زیادی صحبت کردن است.
مصلحان نظام قرار نیست جلوی این رویه را بگیرند.
مصلحان نظام هم تنها میتوانند تذکر بدهند، البته کم هم تذکر داده نشده است.
دیدگاه تان را بنویسید