رسالت/اولويت بندی خردمندانه اصول و فروع
اولويت اصولگرايان در حال حاضر ايجاد گفتمان کار و جهاد اقتصادي است.بايد از پروژه هاي کلان اقتصادي که در حال انجام است حمايت بهعمل آورد و مسئولان را در مورد ميزان،سرعت و دقت در پيشرفت پروژه ها مورد پرسش آنهم از موضع تشويق و در جهت پيشرفت قرار داد.
جريان اصولگرا تنها يک جناح نيست که وظيفه تامين منافع هواداران و سرانش را برعهده داشته باشد بلکه بخشي مهم از حاکميت نظام اسلامي است که رفتارهايش در جهت گيري درست و نيز سرعت نظام در دستيابي به اهدافش تاثيري مهم دارد.از همين روست که اگر زماني دريافت در واقعه اي لازم است منافع جناحي را قرباني منافع اصل نظام ديني کند نبايد لحظه اي در اين مورد درنگ نمايد هرچند بر اين باورم مسلما روش هاي تامين منافع نظام که همانا منافع مردم ايران و در چارچوبي بالاتر منافع امت اسلامي است؛هيچگاه نمي تواند و نبايد خلاف براهين عقلي و يا آموزه هاي ديني باشد. به همين دليل جناح اصولگرايان شايسته است در هر مقطع زماني به بازنويسي راهبردهاي خود و نيز فرعي- اصلي کردن امور اقدام نمايد. اموري که به دليل ماهيت جناح از جنس اولويت هاي حکومتي خواهد بود. متاسفانه در سپهر سياسي ايران آفتي خطرناک ديده مي شود که اصولگرايان نيز از آن مبرا نيستند وآن درهم ريختگي اصول و فروع و گاهي ترجيح مسايل فرعي بر مسايل اصلي است.غرق شدن در چالش هاي بيهوده که توان و نيروي مسئولان و اهل انديشه و عمل را به هرز مي برد.يکي از انديشمندان گفته است: چهار روش براي اتلاف وقت وجود دارد؛ كار نكردن، كم كاركردن، بد كاركردن و كار بيهوده كردن . پس اگر دقت کنيم عدم توجه به اولويت بندي درست امور عملا همه روش هاي اتلاف وقت را به گونه اي در بر مي گيرد. از سوي ديگر اولويتبندي از اتلاف وقت، اتلاف انرژي و بروز استرس جلوگيري کرده و ضمن حذف فعاليتهاي غير مفيد، تصميم سازي را آسان مي کند. پس اولويت بندي در امور و اصلي فرعي کردن مسائل يک ضرورت غير قابل انکار است. اولويت اصولگرايان در حال حاضر چيست؟ بر اين باورم که اولويت کشور و اصولگرايان به هيچ وجه دميدن در اختلافات ميان قوا يا مسئولان نيست؛در حالي که کشور ما و نيز منطقه در شرايط ويژه اي بسر مي برد نبايد و نميتوان به مسائل فرعي پرداخت و ذهن مجريان يا مسئولان و بويژه مردم را آشفته و کارآمدي آنان را کاهش داد. اولويت اصولگرايان در حال حاضر ايجاد گفتمان کار و جهاد اقتصادي است.بايد از پروژه هاي کلان اقتصادي که در حال انجام است حمايت بهعمل آورد و مسئولان را در مورد ميزان،سرعت و دقت در پيشرفت پروژه ها مورد پرسش آنهم از موضع تشويق و در جهت پيشرفت قرار داد. بحث اشتغال که به دليل موج جمعيتي روزبه روز اهميت بيشتري مي يابد بايد در زمره اصلي ترين امور باشد.همبستگي سران قوا و نيز وحدت ملي يک ضرورت انکار ناپذير است و هر اقدامي خلاف آن نه تنها منافع ملي که حتي امنيت ملي را نيز مخدوش مي گرداند. وضعيت جهان اسلام و موقعيت برجسته ايران در سطح جهاني نبايد از نظر مسئولان و مردم ما مورد غفلت قرار گيرد. دنيا در حال تحولي جدي است و ايران با عنايت الهي يکي از محورهاي تاثير گذار در تحولات است ؛آنگاه تصور کنيد در اين فرصت طلايي مسئولان و مردم ما گرفتار بازي هاي کودکانه اختلافات جزئي و کم ارزش شوند. يکي از هنرمندان صاحب انديشه به درستي گفته است:فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلكه فرصت از دست داده ما را شخص ديگري تصاحب خواهد كرد. به گمان مي رسد شايسته نيست پس از آن که فرصت هاي طلايي در دسترس ملت ايران قرار گرفته است موج غفلت ما را در بگيرد و رقباي ايران در منطقه و جهان فرصت ها را از آن خود کنند.
دیدگاه تان را بنویسید