كيهان: سربازان به پا خاسته اند

کد خبر: 149888

حالا جالب است كه مي بينيم آمريكايي ها به هر ابزاري چنگ مي زنند تا اين انرژي رها شده را خنثي كنند يا اگر نشد آن را به مسيري منحرف نمايند كه كمترين صدمه را به منافع آنها بزند.

فرارسيدن 14 خرداد امسال معنايي ديگر خواهد داشت. 14خرداد 90 از بسياري جهات با ايام قرينه خود در سال هاي گذشته متفاوت است و اين تفاوت بي گمان خود را به رخ خواهد كشيد. در تمام سال هاي گذشته وضع از اين قرار بوده است كه خيل عاشقان امام در سراسر جهان و بويژه درايران وقتي طليعه 14 خرداد نمايان مي شد حس مي كردند دوباره فرصتي دارند براي اينكه عشق خود را به مراد عزيز تر از جانشان فرياد كنند. اين عشق بويژه قلب جوانان و نورسيدگان، آنها كه به چشم سر هرگز امام را نديده و محضرش را درك نكرده اند، با حرارت بيشتري زبانه مي كشيد و به همين سبب هم بود كه وقتي به خيل حاضران در بارگاه امام نظر مي كردي اكثر آنها را جواناني تشكيل مي دادند كه به سابقه نه، اما به حقيقت آنچه در دل و جانشان مي گذشت، از بسياري از مدعيان انقلاب انقلابي تر و از داعيه داران خط امام، به اصول و مباني اين خط پاي بند تر و در راه آن پاي كارترند. امسال اما چيزي فراتر از سر داده شدن فرياد عشق ودلدادگي رخ خواهد داد. مردم ايران امسال در حالي به جانب حرم مرادشان روانه خواهند شد كه مي دانند اين بار مردان و زنان بسياري در گوشه و كنار منطقه بزرگ خاورميانه آرزو دارند كاش در ايران بودند و مي توانستند درعرض ارادت به آن رهبر بزرگ با آنها همراه شوند. خميني كبير(ره) روز 14 خرداد از ميهماناني پذيرايي خواهد كرد كه اين بار نه فقط از جانب خود بلكه به عنوان نمايندگان خيل كثير مردان و زنان به پاخاسته در جاي جاي خاورميانه كه جان خود را از پيام سترگ خميني (ره) سيراب مي بينند، در محضرش گرد آمده اند. آن روز كه امام مي گفت اين انقلاب در مرزهاي ايران محصور نخواهد ماند و گستره آن همه امت اسلام را در بر خواهد گرفت، شايد بسياري با خود تصور كردند كه اين جمله يا يك شعار است يا خبر از آينده اي آنچنان دور دست مي دهد كه به اين زودي ها نبايد انتظار تحققش را داشت. بويژه آمريكايي ها بدون ترديد باور نمي كردند هنوز هم تا حدودي نمي كنند كه مردان و زناني يك لاقبا، به پا خاسته از ميانه خانه هاي گلين و كوچه هاي خاكي و گاه با دست خالي و پاي برهنه، قدرت آن را داشته باشند كه شبكه پيچيده و تودرتوي منافع حياتي آنها و ساختار ها و افراد حافظ آن را در زماني بسيار كوتاه -آنقدر كوتاه كه اجازه هرگونه برنامه ريزي متقابل را از آنها بگيرد- پايين بكشند و ويران كنند. سوالي كه آمريكايي ها بايد به آن پاسخ بدهند و نمي توانند، اين است كه اين نيرو و انرژي عظيم از كجا آمد؟ منبع اين سيل خروشان كه همه دار و ندار آنها در خاورميانه در هم كوبيده و به سرعت در حال فراتر رفتن از خاورميانه و خودنمايي در قلب اروپاست كجا بوده است؟ آيا همه وقايع بزرگ محصول آن است كه يك جوان تونسي ظلم خاندان بن علي را بيش از اين تاب نياورد و خود را گوشه اي به آتش كشيد. واقعه اي چنان خرد، آيا توان تبيين درهم ريختگي هايي چنين عظيم را دارد؟ آنچه مي توان به سادگي ديد اين است كه آمريكايي ها ترجيح مي دهند سرخود را زير برف كنند و حقيقت را نبينند. حقيقت چيست؟ ظاهرا همان است كه بنيامين نتانياهو نخست وزير بخت برگشته دولت اشغالگر قدس شريف ديده است: صداي خميني را از كنار مرزهايمان مي شنويم! زماني آمريكا و اسراييل نگران بودند كه في المثل كساني در تهران نشسته اند و براي حمله به منافع و هدم موجوديت آنها نقشه مي كشند. البته كه چنين بود و بسياري طراحي هاي ظريف و موثر براي گوشمالي دادن غرب در اين سال ها انجام شده و پس از اين هم خواهد شد اما اين را ديگر باور نمي كردند كه دوراني برسد كه در آن دوران فكر كردن به آنچه در خيابان هاي قاهره، داخل كرانه باختري، مرزهاي شرقي سعودي، قلب صنعا و گوشه و كنار اردن مي گذرد چنان انرژي از آنها بگيرد كه ديگر نفس و تواني براي درافتادن با ايران باقي نماند. منشا اين دوران جديد چيست و كجاست؟ امام مي فرمود سربازان من در گهواره اند. بعضي خيال كردند اين جمله فقط در مورد نسلي مصداق دارد كه انقلاب 57 را ساختند و ندانستند كه تا امام هست روند پرورش سرباز در گهواره هم ادامه دارد و هرگز براي آن پاياني نخواهد بود. درست در همان روزهايي كه آمريكايي ها عليه ايران جنگ به راه انداختند، ايران را تحريم اقتصادي كردند، مردان بزرگ و شخصيت هاي برجسته آن را ترور كردند، براي منزوي شدن آن در جهان كوشيدند، جلو راه پيشرفت آن سد بستند و خلاصه هر روز از راه و روزني جديد به توطئه گري عليه آن پرداختند، آري در تمام آن ايام، خيال غرب اين بود كه ديگر دوران خميني به سر آمده است چنان كه تفاله هاي داخلي شان هم گفتند بايد اين مكتب را در موزه ها جست وجو كرد. اما اشتباه مي كردند. داخل گهواره ها نسلي در حال پرورش بود كه مصمم بود تعيين كند چه چيز را بايد به متن زندگي در كف خيابان آورد و فرياد كرد و چه چيز را بايد به موزه فرستاد. امروز آن نسل به پاخاسته است. نسلي كه تصميم دارد به آمريكايي ها نشان بدهد آنچه تا به حال ديده و تجربه كرده اند در قياس با آنچه از اين پس خواهند ديد به واقع هيچ نيست. در عربستان سعودي، بارانداز منافع غرب در منطقه و شريان تغذيه اقتصادي آمريكا، نسلي متولد شده كه ديگر نمي تواند بپذيرد عتيقه هايي فسيل شده بر آن حكومت كنند و دار و ندارش را يا خود بالا بكشند و يا در حلقوم آمريكايي ها بريزند. در يمن (جايي كه آمريكايي ها آن را از نوع مناطق كوچك داراي اهميت بزرگ مي خوانند)، مردان و زناني سلحشور در پي احياي كرامت انساني خود برآمده اند و بناي كم آوردن و خسته شدن هم ندارند تا وقتي كه نوكر آمريكا به زير كشيده شود. در بحرين، جايي كه غيرت و حميت شيعيانش نشان از روح پولادين شيعيان صدر اسلام دارد ماجرا تازه آغازشده است و تا وقتي كه حقوق شهروندي شيعه احيا نشود پايان نخواهد پذيرفت. در ليبي جواناني پديدار شده اند كه از خونريز ترين ديكتاتور تاريخشان هيچ هراسي به دل راه نمي دهند و به ازاي هر يك گلوله اي كه به سمت مزدوران او شليك مي كنند شعار الله اكبر سر مي دهند. در مصر، مردم رنجور ولي اميدوارند و هر روز با روحيه اي كه تازه و تازه تر مي شود با اراده هايي درگير مي شوند كه بنا بر دزديدن انقلاب آنها دارد. اين همه نشان آن است كه آمريكا قادر به متوقف كردن رسوخ پيام امام در دل ها كه مي گفت بايستيد و مقاومت كنيد خداوند نتيجه را براي شما تضمين خواهد كرد نبوده اند و حالا كه آن پيام به اقدام تبديل شده و گفتمان امام خود را به شكل سازمان هاي خودانگيخته مردمي نشان مي دهد ديگر خود را به طور كامل در مقابل آن ناتوان و عاجز مي بينند. اين جمله معروفي است كه خميني روح خدا بود در كالبد زمان. تماشاي جلوه گري اين روح وقتي كه مومنان را به ستيز با كفار بر مي انگيزد و جان و ايمان آنها را تا آخر لحظه نبرد تازه و با طراوت نگه مي دارد حقيقتا حيرت انگيز و لذت بخش است. آمريكايي ها امروز با نسلي مواجهند كه آن سخن امام را كه مي گفت ما مامور به تكليفيم نه نتيجه با سرشت خويش درآميخته اند. مهم تر از اين، اين نسل اكنون از اداي تكليف همان لذتي را مي برد و همان بهجت و انبساطي به دلش مي افتد كه اگر به نتيجه مي رسيد توقع آن را داشت. بدون ترديد ظهور اين نسل و ميدان دار شدن آن بزرگترين خطري است كه استكبار در سراسر حيات چند صد ساله خود با آن مواجه شده است. اين نسل تكامل يافته همه آن مردان و زناني است كه در گمنامي و مشقت به تكليف خود درباره ايستادن در مقابل ظالمان عمل كردند و اما شايد اميد نداشتندكه روزي الگوي عمل آنها عالمگير شود. حالا جالب است كه مي بينيم آمريكايي ها به هر ابزاري چنگ مي زنند تا اين انرژي رها شده را خنثي كنند يا اگر نشد آن را به مسيري منحرف نمايند كه كمترين صدمه را به منافع آنها بزند. يك بار از كمك اقتصادي حرف مي زنند و از خود نمي پرسند مسئله اگر فقط نان مردم بود چرا در تونس و عربستان كه دغدغه نان چندان جدي نيست خلايق به پا خاستند. گاهي اينطور وانمود مي كنند كه مشكل مردم منطقه آزادي است و بعد نتيجه مي گيرند كه پس دولت ها بايد ليبرال تر شوند باز هم غافل از اينكه مردم منطقه اگر هم طالب آزادي باشند آزادي از آمريكاست و آزادي براي جنگيدن با آمريكا كه نه فقط دنياي آنها بلكه با دين و آخرتشان هم درگير شده است. اما اين راه ها در مقابل شاهراهي كه امام و خلف او گشوده و پيش پاي مردم منطقه قرار داده اند حقيقتا بيغوله هايي بيش نيست و مردم منطقه ديگر بيغوله را با شاهراه اشتباه نخواهند گرفت. دوراني جديد فرا رسيده است. بيش از دو دهه پس از آنها امام ما به جوار رحمت خدا رفت ، مشتاقان او تازه به پا خاسته اند و صدايش مي كنند و چون پاسخ مي شوند -كه مي شنوند- چنان گرما و انرژي در جان آنها شعله مي گيرد كه ديگر هيچ نيرويي جلودارشان نيست. عصر خميني تازه آغاز شده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد