پایان دوپینگ سیاسی
طرح مجلس را باید گامی در جهت غروب فراروایت مذاکره راست میانه و اصلاح طلبان دانست که در دوران سرخوردگی بدنه اصلاحات، فرصتی تازه برای خلق زمینی جدید برای سیاست ایران مهیا میکند که موضوع را از "مذاکره" به "لغو تحریم ها" و از "سیاست خارجی" به "کارآمدی" میکشاند و سیاست موکول کردن اقتصاد و معیشت به روابط خارجی را با چالش مواجه میکند.
گروه سیاست سایت فردا: مصوبه اخیر مجلس با عنوان «اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» در روزهای اخیر محل بحث و تنش بین نیروهای سیاسی بوده است. اما چرا حامیان دولت و اصلاح طلبان از طرح هستهای مجلس عصبانی هستند؟
این سوالی است که سعید آجورلو، در یادداشتی که برای «صبح نو» به آن پاسخ میدهد. در این یاداشت آمده است: حملات چند روز گذشته از ناحیه حامیان دولت به طرح هستهای مجلس واکنشی احساسی و سیاسی به شکل گرفتن زمین بازی جدیدی است که توانایی تغییر زمین ساخته شده توسط اصلاح طلبان و جریان سیاسی دولت را با توجه به محیطهای گفتمانی، سیاسی-اجتماعی و بین المللی دارد. به بیان سادهتر زمین بازی جدید از ظرفیت لازم برای قطع کردن چرخه "سیاست خارجی-اقتصاد- سیاست داخلی" که از رموز پیروزی اصلاحات در انتخابات ۹۲ بود، برخوردار است و حرکتی در جهت تغییر موازنه قدرت با تاثیرگذاری بر مولفههای اجتماعی و سیاسی و بین المللی قلمداد میشود. برای توضیح درباره روح حاکم و رویکرد "عقلانیت انقلابی" که منجر به تهیه این طرح شده، از نقدهایی که به آن وارد آمده استفاده میکنم تا در فضایی واقعی و عینی توضیح دهم؛ این طرح چرا و چگونه به سود منافع ملی کشور و ایرانیان خواهد بود؟ استدلال حامیان دولت و اصلاح طلبان در نقد مصوبه مجلس عبارتند از؛ ۱-طرح مجلس موجب خواهد شد که راه بازگشت بایدن به برجام مسدود شود و او به جای انعطاف در مقابل ایران، سرسختی بیشتر نشان دهد. (محتوای نوشته آقای احمد زیدآبادی) ۲-طرح مجلس رویکردی سیاسی دارد و هدف اصلی آن مذاکره با ایالات متحده در دوره بعدی توسط اصول گرایان است. (محتوای گفتههای آقای عباس عبدی) ۳-دولت از توان بالای دیپلماتیک برخوردار است و نباید در امری که در آن مسلط است دخالت کرد. نهایتا قوای دیگر میتوانند نقش مشاور و یاور داشته باشند. (صحبتهای آقای روحانی) ۴- پیش از این، پروتکل الحاقی و غنی سازی ۲۰ درصدی موجب رفع تحریمها نشدند. (صحبتهای آقای علی ربیعی) در کنار حامیان دولت و اصلاح طلبان، برخی دلسوزان انقلاب هم سخن از این میگویند که قانون مجلس همچنان در کانتکست برجام قرار دارد و توانایی عملی کردن تعهدات طرف غربی را ندارد.
سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت انقلابی با توجه به آنچه گفته و نوشته شده، رویکرد "عقلانیت انقلابی" به عنوان پشتوانه نظری طرح جدید مجلس میتواند نشانهای از شکل گیری دیپلماسی در تراز گام دوم انقلاب اسلامی با مولفه هایی، چون عزت طلبی، منفعت خواهی ملی و جامعه گرایی دانست. تا کنون دیپلماسیهای موجود در عرصه سیاسی کشور ذیل دوقطبی مذاکره و سازش غرب گرایان شکل گرفته بود و به نوعی پاسخ جریان انقلابی به این جریان، بازی در زمین آنها و به سود آنها تمام میشد؛ چه متضاد و چه موافق. بر همین اساس استراتژی جدید سیاست خارجی با توجه به سه محیط گفتمانی، اجتماعی- سیاسی و بین المللی به دنبال "سامان قدرت ایران درعصر دگرگونی نظم جهانی" است. منظور از "محیط گفتمانی" در این تحلیل، تعهد نظری و عملی به گزاره علاج داخلی اقتصاد، بدبینی به راه لغو تحریمها و حرکت به سمت "خنثی سازی اثر تحریم ها" با قوی شدن مردم، جامعه و کشور بر اساس راهبرد رهبر انقلاب است. مراد از "محیط اجتماعی- سیاسی" تحلیل و درک جامعه از راههای قوی شدن کشور است که جهت گیری خود را در عرصههای مختلف اجتماعی و در نهایت در سطح پیوند سیاست و جامعه در نهاد انتخابات نشان میدهد. انتخابات البته تنها راه عینی شدن جریان اجتماعی نیست و این جریان در سطح شبکههای اجتماعی بروز و ظهور دارد. این محیط نقش تعیین کنندگی در رویکردهای دولت نسبت به مسائل مختلف دارد و حکمرانی بدون توجه به این محیط به بحران مقبولیت و بی اعتمادی و شکاف دولت - ملت منجر میشود. "محیط بین المللی"، اما به مجموعه نظام بین الملل گفته میشود که شامل برآیند قدرتهای فرامنطقهای و رویکرد قدرتهای منطقهای و جهت گیری نهادهای موثر بین المللی است. این محیط شامل سه بخش "هژمون"، "بی طرف" و "همراه" است که مواجهه با هر کدام دارای ظرایف و دقایق خاص خود است. با توجه به سه محیط مذکور میتوان هر یک از نقدهای بیان شده به طرح مجلس را آسیب شناسی کرد و به آنها پاسخ داد. پایان دوپینگ سیاسی درباره سخن برخی اصلاح طلبان که طرح مجلس را موجب دور شدن بایدن از برجام و سرسختی بیشتر او میدانند، باید گفت که این نگرش که بایدن بدون پیش شرط برای مذاکرات جدید در حوزههای دفاعی و منطقهای به برجام بازمی گردد با واقعیتهای "محیط بین الملل" در تضاد است. بر عکس آنچه جناب ربیعی گفته اند، اتفاقا اجرا نکردن پروتکل الحاقی و غنی سازی ۲۰ درصدی پشتوانه چانه زنی تیم دیپلماتیک دولت آقای روحانی در مذاکرات هستهای بود. اصلاح طلبان که خود بارها از باب عملگرا نبودن در سیاست خارجی، جریان انقلابی را مورد انتقاد قرار داده اند اکنون خود در دام همین نقد افتادند و با نگاهی "لیبرالی" روابط بین الملل را تحلیل میکنند در حالی که در خاورمیانه فعلی جز با نگرش "رئالیستی" و در بهترین حالت "نورئالیستی" نمیتوان تحلیل مبتنی بر منافع ملی ارائه کرد. چنین خطایی در نگاه به دیپلماسی بایدن هم متاسفانه از جانب حامیان دولت وجود دارد و حتی بدعهدی اوباما، بی عملی اروپا و قانون جنگل دوران ترامپ نتوانسته اندکی از این خوش خیالی و خوش بینی آنها به روابط بین الملل بکاهد. این در حالی است که در طرح مجلس با توجه به سابقه تاریک آمریکا، میان تعهد ایران و غرب "توازن" برقرار شده و معادلهای که تعهد ایران را تبدیل به امتیاز نمیکند، باطل شده است. البته ناگفته نماند که در طرح پیش دستانه مجلس، بازگشت احتمالی بایدن به برجام به کاهش تعهدات ایران وفق برجام منجر میشود و تعهد در مقابل تعهد قرار میگیرد؛ لغو در برابر لغو؛ نه بیشتر و نه کمتر. درباره نقد دیگری که رویکرد این طرح را سیاسی و انتخاباتی میداند اگر از اشکال اساسی آن که "نیت خوانی" است بگذریم باید گفت که این نقد نشان میدهد جریان انقلابی در قطع پیوند "سیاست خارجی-اقتصاد- سیاست داخلی" درست و دقیق عمل نموده که جریان رقیب را این گونه آشفته کرده است. جریان راست میانه با همراهی اصلاح طلبان، "سیاست خارجی" را با متغیر واسطهای "افکارعمومی و اقتصاد" تبدیل به سرمایه "سیاست داخلی" کردند. این "دوپینگ سیاسی" نیازمند تدبیر جدیدی از جانب جریان انقلابی است تا این گروگان گیری و دوپینگ خاتمه یابد و راه برای قوی شدن ملت باز شود. انگ انتخاباتی زدن به طرح مجلس بیش از هر چیز حاکی از نگرانی اصلاحات از اختلال در این زنجیره و کاهش سرمایه اجتماعی این جریان است. عقلانیت انقلابی به عنوان روح و مغز این طرح، نمیتواند و نباید نسبت به "محیط اجتماعی- سیاسی" بی تفاوت باشد. دیالوگ با جامعه نیازمند استدلال قوی و ادبیات منطقی است. ادبیاتی که مسیر عبور از تحریمها را از جاده قوی شدن اقتصاد میداند، اما نسبت به مطالبه حقوق ایران بی تفاوت نیست و به دنبال کسب حداکثر منفعت از مسیر حقوقی و سیاسی هم هست. پیوند دادن طرح مجلس با "نفع اقتصادی جامعه" از مهمترین قدمها برای مقابله با "وارونه نمایی" و "آگاهی کاذب" تولید شده توسط رسانههای غربی و بازنمایی اصلاح طلبان است. تثبیت این ادبیات، زمین بازی سیاسی را از دوقطبی مذاکره اصلاح طلبان به مطالبه لغو واقعی و عملی تحریمها به واسطه معنادار کردن قدرت بازگشت پذیری جمهوری اسلامی به قبل از برجام در زمینه هستهای تعریف میکند. شکستن تابوی دوقطبی اصلاح طلبان گرچه مسیر پرفراز و نشیبی است، اما اکنون محیط اجتماعی نه آنچنان گوشی برای شنیدن روایت اصلاح طلبان دارد و نه نسبت به روایت جریان انقلابی بی تفاوت خواهد بود. نقد دیگری که از سوی جناب رییس جمهور بیان شد، معطوف به کاربلدی دولت در امور دیپلماتیک و توصیه هایی، چون دخالت نکردن سایر قوا و طعنه هایی، چون ثبت پیروزی به نام رقیب بود. قصد مناقشه با ادعای ایشان به صورت سلبی نیست، اما سند زدن دیپلماسی برای دولتی که با خوش بینی به غرب، دلار را از ۴ هزار تومان به نزدیک ۳۰ هزار تومان رسانده و اکنون هم بر طریق سابق سیر میکند بیش از هر چیز حکایت از نگرانی از سربرآوردن دیپلماسی مبتنی بر عقلانیت انقلابی در مقابل دیپلماسی اعتدال دارد. دیپلماسی که میان سه محیط مذکور توازن ایجاد کرده و مانند دیپلماسی دولت در بعد گفتمانی و رئالیستی نحیف و در عرصه سیاست داخلی فربه نیست. البته انحصارگرایی در دیپلماسی هم خود از اقسام انحصارطلبی هاست. نقد دیگری که از موضع دلسوزی از سوی برخی افراد در جریان انقلابی کم و بیش شنیده میشود، تلاش طرح برای نقد کردن چک برجام و به عبارتی خارج نشدن از کانتکست برجام است. با توجه به چارچوب نظری مطرح شده، بی توجهی به محیط بین المللی با وجود حقوق ایران در برجام منطقی نیست و برای محیط اجتماعی قابل قبول نمیباشد. رویکرد "مطالبه محور" در نظام بین الملل که بر اساس مولفههای قدرت و رئالیسم و منافع ملی طراحی شود حتما با ادبیات لیبرالی غرب گرایان متفاوت خواهد بود. ضمن آنکه برای بی اثر کردن تحریمها که از امهات گفتمان رهبر انقلاب است باید وضعیت حقوق ایران در توافق هستهای بر اساس مطالبات رئالیستی مبتنی بر فشار کاهش تعهدات ایران بر غرب مشخص شود تا ملاحظات محیط اجتماعی هم لحاظ گردد. عبور از تفکر غرب گرا نیازمند صبر و تدبیر و منطق در سطح اجتماعی است همان گونه که نیازمند برخورد عزت مندانه در مقابل طرف غربی است. اگر سطح محیط اجتماعی نیازمند منطق و اقناع افکارعمومی است در سطح بین المللی، اقتدار و سرسختی و مطالبه گری سخن اصلی را میگوید. عصبانیت و ناراحتی حامیان دولت اتفاقا نشان میدهد که مسیر دیپلماسی پارلمان درست و دقیق است.
جریان انقلابی؛ گامی به پیش
طرح مجلس را باید گامی در جهت غروب فراروایت مذاکره راست میانه و اصلاح طلبان دانست که در دوران سرخوردگی بدنه اصلاحات، فرصتی تازه برای خلق زمینی جدید برای سیاست ایران مهیا میکند که موضوع را از "مذاکره" به "لغو تحریم ها" و از "سیاست خارجی" به "کارآمدی" میکشاند و سیاست موکول کردن اقتصاد و معیشت به روابط خارجی را با چالش مواجه میکند. در چنین شرایطی راست میانه و مدرن که با اعتبار مذاکره به معامله با اصلاحات پرداخت اکنون اعتبار سابق را ندارد. گرچه واقعیت این است که طرح مجلس همان طور که گفته شد، بر اساس مصوبه شورای عالی امنیت ملی ارائه و تصویب شده و دولتیها میدانند که روال مصوبات این شورا به چه نحو و صورتی است. طرح مجلس شورای اسلامی نشانه بلوغ و تجربه جریان انقلابی است که برای خارج شدن از زمین بازی اصلاح طلبان نیاز به توجه به محیط اجتماعی و بین المللی با اتکا به محیط گفتمانی دارد. سیاستی که هم تجربه برجام را گامی به پیش میبرد و هم قوت و اقتدار هستهای ایران قبل از برجام را تبدیل به سرمایهای برای ملت میکند و نگاه تاجرمآبانه به آن ندارد و هم باید و باید به گفت و گوی مستمر با سطح اجتماعی را اصل قرار میدهد تا جریان انقلابی، سرمایه اجتماعی خود را در کنار اقتدار هستهای و مطالبه گری بین المللی افزایش دهد.
دیدگاه تان را بنویسید