توپخانه پاستور
معاون اول، رئیس سازمان برنامه و بودجه و رئیس کل بانک مرکزی به چشم برهمزدنی بسیج شدند تا حرف سخن از زبان رئیس مجلس بیرون نیامده، از عملکرد دولت و رئیس خود دفاع کنند. در این میان اما چند نکته را فراموش کردند که ذکر آن ضروریست.
گروه سیاست سایت فردا - محمدباقر قالیباف رئیس مجلس صبح یکشنبه در نطقی که حسابی سر و صدا به پا کرد آدرس دقیق مقصر گرانیها را اعلام کرد و گفت: «گرانیها به پاستور، بهارستان و میرداماد ربط دارد نه جورجیا، میشیگان و آریزونا». بعد از بیان این جمله هیچ یک از بهارستاننشینان و نمایندگان مجلس اعتراض نکردند و نگفتند که ما کارمان را خوب انجام دادهایم و مجلس با خضوع تمام سهم خود از وضعیت موجود را پذیرفت. در آن سوی میدان اما وضعیت به نحو دیگری بود. بالاخره از قدیم بیخودی نگفتهاند که « حرف، مخاطبش را پیدا می کند» خوب شد در خط مقدم بودید اولین و سریعترین پاسخ به قالیباف را عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی داد. او در نامهای نوشت: «واردکردن بانک مرکزی را به مباحث سیاسی و حاشیهای توصیه نمیکنم و آن را به صلاح کشور نمیدانم؛ اعتقاد دارم تمام نیروی اینجانب و بانک مرکزی باید معطوف به مقابله با تحریمها و کمک به اقتصاد کشور باشد.» همتی در ادامه نامه اشاره کرد که مجموعه تحت مدیریت او در خط مقدم مشکلات بوده و از عملکرد خود نیز دفاع کرد! نکتهای که نگفت این بود که وقتی نتیجه حضور و تلاششان در خط مقدم کاهش چشمگیر ارزش پول ملی ظرف یک سال است، اگر خوب کار نمیکردند چه بلایی سر ملت و سفرههایشان میآمد؟ رئیس کل محترم مدعی است که قصد ورود به مسائل سیاسی و حاشیهای را ندارد و این در حالی است که بخش عمدهای از مشکلات اقتصادی و معیشتی موجود از سیاسیکاری و اختلافات سیاسی بانک مرکزی و سایر بخشهای اقتصادی دولت است. اگر دولت محترم به دور از حاشیه و سیاست کار میکرد که این همه کالای اساسی و مورد نیاز مردم در حالی که رو به فاسد شدن بود، در گمرکات کشور تلمبار نمیشد. کلامی هم از فرمانده اقتصادی بعد از همتی، آقایان جهانگیری و نوبخت به میدان آمده و با هزار گوشه و کنایه رئیس مجلس را نواختند. اینکه این همه عصبانت از اشاره به مساله و دغدغه اصلی مردم یعنی معیشت و گرانی چه دلیلی دارد، به جای خود اما آقایان با تندترین زبان واکنش نشان داده و خیلی چیزها را فراموش کردند. مثلا جناب معاون اول در حالی پز زبان غیر الکن خود و دولت را داد که تا دیروز از اینکه نمیتواند حتی منشیاش را تغییر دهد گلایه میکرد. او همچنین طوری تمام قد به دفاع از دولت پرداخت که فراموشش شد جریان اصلاحطلب برای آنکه حساب وی را از دولت روحانی جدا کرده و سهمش از مشکلات موجود را کاهش دهد تا شاید آیندهای در ساحت سیاسی ایران داشته باشد؛ چقدر تلاش کرده است. او دیروز گفت «بودجه چوب ادب سیاستمداران است، بهویژه آنهایی که شعار میدهند.» و این درحالی است که به قول روزنامه جوان نام خودش فقط در یک رقم هدر دادن و به دست دلالان و رانتخواران سپردن ۱۸ میلیارد از دلارهای دولتی بسیار ارزان قیمت، در تاریخ ماند! قابل تاملترین بخش اظهارات جهانگیری اما آنجا بود که از قدرشناسی و قدرنشناسی گفت. او منتقدان به عملکرد دولت را قدرنشناس خواند اما کاش به این همه اشاره میکرد که دولت روحانی در جهت قدرشناسی از رای و اعتماد مردم در دو انتخابات 92 و 96 چه کرده است. باز هم دوقطبی سازی؟ محمدباقر نوبخت، معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه نیز از قافله حمایت از دولت و هجمه به رئیس مجلس عقب نماند. او دیروز در نامهای خطاب به قالیباف نوشت: «امروز مردم ایران به جای اعانه و یارانه از مدیران خود رفع تحریم و برداشتن زانوی زور از گلوی اقتصاد ایران را با حفظ عزتملی طلب میکنند. مردم ما هنوز به خاطر دارند که با رفع تحریم میشود سالها شاهد تثبیت نرخ ارز، تورم یک رقمی و رشد دو رقمی بود.» اینکه معاون رئیس جمهور و دولت یارانه و کمکهایی که ارائه آن در شرایط سخت امروز از جمله وظیفه حکمرانان است را اعانه میخواند تا از یک سو احساسات مردم را تحریک کرده و به آنان القا کند که مجلس شما را فرودست و مستحق صدقه میداند مساله قابل تاملی است. دلیل آن اما بلافاصله و در جمله بعدی جناب نوبخت روشن میشود. آنجا که تلاشهای مجلس برای احقاق حق مردم را در مقابل رفع تحریم قرار داده و بار چندمین بار دو قطبی مذاکره و عدم مذاکره را میسازد. نوبخت میگوید که دولت خواهان هیچ مذاکرهای نیست اما نمیگوید که در این صورت چرا از کمک بیشتر به مردم و برداشتن بار سنگین معیشت - به قدر امکان - از دوششان طفره میرود و نگران میشود؟ آیا نگرانی دولت از این است که وقتی فشار موجود بر مردم با کمکهای دولت کمتر شود، از هواداران گزینه مذاکره نیز کم شده و دولت در پیگیری سیاستهای مورد نظر خود تنها بماند؟
دیدگاه تان را بنویسید