روزنامه اصلاحطلب: شکرگزار باشیم که آب و برقمان قطع نیست
یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: با توجه به سوءمدیریت اقتصادی دولت نسبت به حمایت از روحانی در انتخابات احساس شرمندگی میکند.
کیهان در ویژه های خود نوشت: یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: با توجه به سوءمدیریت اقتصادی دولت نسبت به حمایت از روحانی در انتخابات احساس شرمندگی میکند. سردبیر این روزنامه در سرمقالهای نوشت: امیدوارم تصور نکنید این چند خط مزاح و شوخی است! کاملاً جدی مینگارم. اتفاقاً کمی تا قسمتی هم بغض دارم از دست این روزگار و گلویم سنگینی میکند. کممانده بود با شنیدن و خواندن سخنان رئیسجمهورمان بغض تبدیل به اشک شود. چرا که وی دیروز گفته است: «مردم میدانند که در شرایط تحریم آب و برقشان قطع نمیشود؛ اینها باعث اعتماد آنها به ما شده است.» عرضم این است اگر فردا در مورد برق و آب منزلتان هم یک بیتدبیری رخ داد چندان تعجب نکنید! شواهد و قرائن میگوید حداقل در سال جدید هر چه رئیسجمهور محترم فرمودهاند بالعکس آن رخ داده! آخرین آن همین طرح گشایش اقتصادی بود. بنده به شخصه آرزو میکنم به روزهای قبل از گشایش اقتصادی برگردیم. در آن ایام (!) دلار ۲۲ هزار تومان و سکه ۱۰ میلیون تومان بود. ضمن آن که بورس در حال رشد بود و مردم سرمایههای خرد خود را وارد بازار سرمایه کرده و اندکی خیالشان آسوده بود. اما حالا چه؟ وعده گشایش اقتصادی روحانی که اجرایی شد بورس سقوط کرد. دلار ۲۷ هزار تومان شد و سکه در حال رسیدن به رکورد ۱۳ میلیون تومان است. به هر حال خودتان رقمها را آپدیت کنید! به لطف مدیران لایق (!) و باسواد (!) اقتصاد کشور به ثبات عجیب و غریبی رسیده است البته در استمرار تورم! بگذریم شخص رئیسجمهور را نمیدانم، ولی این سخنان وی حداقل اسباب خجالت من شد. این گفته وی من را پرت کرد به ایام تبلیغات ریاست جمهوری سال ۹۶ ورزشگاه شهر مشهد. آنجایی که وعده رفع تمامی تحریمها را میداد و میگفت حتی تحریمهای اولیه را نیز از بین میبرد و یا معاون اولش میگفت آنچنان رونق اقتصادی ایجاد میکند که... خلاصه وعدههای درشت زیاد دادند و از آن وعدهها رسیدیم به اینجا که باید شکرگزار باشیم که آب و برقمان قطع نیست. نمیدانم جناب رئیسجمهور چگونه توانستند خود را راضی کنند از آن وعدههای پرطمطراق برسند به اینجا که آب و برق که وصل است پس دردتان چیست؟ ولی من مقابل کسانی که مجبورشان کردم بروند بر روی برگههای رأیشان بنویسند حسن روحانی شرمندهام به واقع خیلی اعتماد به نفس میخواهد و بسیار بردباری لازم است که اینگونه سخن بگویی و شب آسوده سر بر بالین بگذاری!
دیدگاه تان را بنویسید