آل اسحاق: صادرات ایران به چین ۵ برابر کل صادرات به اروپاست
وزیر سابق بازرگانی با بیان اینکه صادرات ایران به چین بیش از ۵ برابر کل صادرات به اروپاست، گفت: این درحالیست که ایران برای کشورهای غربی صرفا به عنوان یک بازار مصرف مطرح بوده است.
خبرگزاری تسنیم: محمدعرفان همتی آذر: در جریان سفر سال 2014 شین جی پینگ رئیس جمهور خلق چین به ایران، سند تفاهم نامهای میان روسای جمهور دو کشور به امضا رسید که بر اساس یکی از بندهای آن سند، دو طرف بر سر برنامه همکاریهای راهبردی و بلندمدت به توافق رسیدند و پیشنویس سند به چینیها داده و تبادل نظر شد.
در همین رابطه، سال گذشته و همزمان با سفر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان به پکن، یکی از خبرگزاریهای خارجی خبری را روی خروجی خود قرار داد که بر مبنای آن، ایران و چین بر سر انعقاد قراردادی 400 میلیارد دلاری برای سرمایهگذاری چینیها در صنایع مختلف از جمله سرمایه گذاری 280 میلیارد دلار در حوزه نفت و گاز ایران به توافق رسیده اند. این خبر همان زمان از سوی مقامات کشورمان رد شد.
هفته گذشته در جلسه هیئت دولت پیشنویس سند همکاری راهبردی ایران و چین به تصویب رسید و بر همین اساس به وزارت خارجه مأموریت داده شد تا با طرف چینی درباره جزئیات برنامه به توافق رسیده و متن اصلی را برای امضا بین دو کشور آماده کند.
پس از آن بود که عده ای از منتقدان، درباره مفاد قرارداد همکاری مشترک میان ایران و چین تشکیک هایی را وارد کردند و اظهار داشتند که دولت در تلاش است تا بدون این که متن قرارداد را در اختیار مجلس قرار دهد، آن را به تصویب برساند.
برای بررسی بیشتر این مسله با یحیی آل اسحاق وزیر اسبق بازرگانی و رئیس سابق و عضو فعلی اتاق بازرگانی تهران گفتگو کردیم که متن آن را در ادامه می خوانید:
طی رزوهای اخیر، اخباری درخصوص تلاش ایران و چین برای انعقاد قرارداد همکاری 25 ساله در رسانه ها و در فضای مجازی، واکنش هایی را در پی داشت. هرچند این قراداد هنوز نهایی نشده و هنوز اطلاعات زیادی از مفاد احتمالی آن وجود ندارد، ولی برخی با یک نگاه کلی و مخالف، با این مسئله روبرو شدند و اینطور وانمود می کنند که قرار است ایران به اصطلاح آنها مستعمره چین شود. از نگاه حضرتعالی، اولا وجود چنین قراردادهای بلند مدتی میان دو کشور چه اهمیتی دارد و این مخالفت ها را شما از چه منظر تحلیل میکنید؟
آل اسحاق: جایگاه جمهوری اسلامی ایران در اقتصاد جهانی به دلایل متعدد از جمله مسائل ژئوپلیتیکی و سیاسی، جایگاه قابل توجهی است و ایران با احتساب این مولفه ها می تواند بازیگری تاثیرگذار در عرصه اقتصاد منطقه ای و حتی در سطح جهانی باشد.
بر اساس اصول حاکم بر رویکردهای کشور، تعامل با دنیا چه در نگاه مقام معظم رهبری و چه در برنامه های بلند مدت کشور جزء اصول اساسی استراتژی در مسائل بین المللی محسوب می شود که دلیل آن نیز کامل مشخص است و اساسا ما کشوری هستیم که با تمامی دنیا به جز برخی کشورها و رژیم صهیونیستی که در خصومت ذاتی با ما هستند خواهان ارتباطات دوجانبه هستیم.
البته توسعه اقتصادی به مقدار و نوع ارتباطات بین المللی با دنیا بستگی دارد. در ارتباط با مهندسی دنیا و فعالیت هایی که در سطح مدیریت جهانی شکل می گیرد در دهه های گذشته شاهد بودیم که دائما ساختار مدیریت جهانی در حال تغییر و تحول بوده و گاهی ساختارهای دوقطبی و چند قطبی و گاهی نیز ساختار تک قطبی بر دنیا حاکم شده است ولی در هر حال آنچه که مسجل و قطعی است این است که جمهوری خلق چین همواره در جایگاه بالایی در حوزه های مختلف مدیریت جهانی قرار داشته و حتی به تعبیر برخی ها این کشور در سالهای آینده به قطب اقتصادی دنیا تبدیل خواهد شد و به این واسطه نقش انکار ناپذیری در حوزه اقتصادی و روابط بین الملل خواهد داشت.
بنابراین اینکه ما با کشور چین تفاهم نامه بلند مدتی در حوزه های مختلف بویژه در حوزه اقتصادی داشته باشیم مسئله بسیار مهم و ارزشمندی است.
در این رابطه نظرات و دیدگاه های مختلف در کشور وجود دارد. به طور مثال گروهی نسبت به این تفاهم نامه ایجاد تشکیک می کنند، نگران نحوه ارتباط ایران و چین در جریان اجرای این تفاهم نامه مشترک هستند و معتقدند که این رابطه در نهایت منجر به تسلط چین بر ایران و بروز رابطه ای استعماری میان دو کشور می شود.
اصل اینکه جمهوری اسلامی با کشوری مانند چین چه حال و چه در آینده دارای رابطه مثبت که تضمین کننده منافع هر دو کشور باشد، قابل قبول است به ویژه اینکه اگر ما بخواهیم رابطه دنیای غرب با ایران را در دهه های گذشته به نسبت رابطه با کشورهای شرقی مقایسه کنیم.
در بحث رابطه ایران با کشورهای غربی، منافع ما همواره اولویت دوم بوده و حکام غربی علی رغم اختلافاتی که در حوزه های مختلف با هم دارند اما در ارتباط با ایران مشترکاتی دارند که این مشترکات نتیجه اش این شده که شاهد هستیم در بحث تحریم های ظالمانه علیه کشورمان همکاری تنگاتنگی با یکدیگر برقرار کرده اند.
نمونه بارز این همکاری علیه ایران، قطعنامه ضد ایرانی سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان بود. همچنین در ارتباط با عدم اجرای درست برجام بویژه در حوزه بانکی علی رغم تلاش هایی که در این 7 سال شد تا تنش زدایی صورت گیرد و در همین راستا پس از برجام 140 کشور اروپایی برای همکاری مشترک با کشورمان به ایران آمدند و مذاکرات فراوانی کردند ولی در عمل هیچ یک به سرمایه گذاری خارجی منجر نشد. بنابراین می توان به این نتیجه رسید که کشورهای غربی به عنوان یک متحد راهبردی به هیچ عنوان قابل اعتماد نیستند.
در چنین شرایطی اگر ایران آلترناتیوی در برابر غربی ها در روابط بین الملل و اقتصاد نداشته باشد قطعا به مشکلاتی عدیده ای بر می خورد که نمونه این مشکلات را در شرایط فعلی قابل لمس است.
از سوی دیگر روابط اقتصادی باید دوسویه باشد. به این معنا که ما در قبال خرید کالاهای اروپایی باید بتوانیم کالاهای تولید داخل را به طرف های غربی صادر کنیم. در حالی که هیچ گاه چنین رابطه ای برقرار نبوده و ایران برای کشورهای غربی صرفا به عنوان یک بازار مصرف مطرح بوده است. این در حالی است که صادرات ایران به چین بیش از 5 برابر کل صادرات ما به کشورهای اروپایی است.
ضمن اینکه در بسیاری از موارد، از جمله تامین مواد اولیه بخش صنعت حتی با در نظر گرفتن کیفیت مواد، واردات مواد اولیه از چین به هیچ وجه از نظر صرفه اقتصادی قابل قیاس با کشورهای اروپایی نیست. ضمن اینکه رابطه ما با کشور چین دو طرفه است. در حالی که با اکثر کشورهای اروپایی رابطه یک طرفه داریم و تنها وارد کننده اجناس ساخت اروپا هستیم.
البته آنچه که در این میان نباید مورد غفلت قرار گیرد این است که علی رغم اهمیت مراودات بین المللی به ویژه با کشورهایی مهمی چون جمهوری چین، لازم است که تمامی روابط حقوقی و قانونی در این حوزه شفاف باشد و تمامی مفاد قراردادها پیش از اجرا از کانال مجلس مورد بررسی قرار گیرد.
به نظر میرسد عدهای در داخل با یک رویکرد خصمانه به شرق نگاه میکنند. یعنی مثلا هرگاه قراردادی با کشورهایی مثل چین و روسیه مطرح می شود، شروع به مخالفت میکنند. این شیوه برخورد از کجا نشات میگیرد؟ این نگاه شاید درخصوص غرب هم وجود داشته باشد.
آل اسحاق: بحث نگاه به شرق یا نگاه به غرب در حوزه تئوریک و نظری مسئله ای است که تازگی ندارد. عده ای در این حوزه نگاه منفی به رابطه با غرب دارند و معتقدند سابقه همکاری ایران با دنیای غرب همواره این گونه بوده که بهره غربی ها از تعامل و رابطه با ایران بیش از بهره ایران بوده است. از جنگ جهانی اول گرفته تا امروز که چالش های زیادی در حوزه های اقتصادی و سیاسی با این کشورها داریم.
این گروه بر این باورند که ایران از منظر کشورهای اروپایی در برهه های مختلف تاریخی صرفا به عنوان بازار مصرفی برای کالاهای غربی مطرح بوده تا یک شریک سیاسی.
به طور مثال در حوزه نفت و گاز که یکی از سرمایه های اصلی ایران محسوب می شود، اروپایی ها در برهه های مختلف تاریخی ایران را صرفا سوخت رسان خود قلمداد می کردند و همواره به دنبال حربه ای بوده اند که انرژی ایران را با کمترین هزینه و ساده ترین شرایط سیاسی به کشورهای خود منتقل کنند و علاوه بر آن در قبال خرید نفت و گاز از ایران نیز کالاهای تولید خود را به چندین برابر ارزش واقعی به ایرانی ها بفروشند.
از سوی دیگر کشورهای اروپایی هیچگاه تمایلی برای در اختیار گذاشتن فناوری های جدید و اصطلاحا «High tech» به ایران نداشته اند و به طور کلی در فکر استعمار اقتصاد ایران از به شیوه های نوین بوده اند.
همچنین با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی ویژه ایران، کشورهای اروپایی همواره از این موقعیت منحصر بفرد کشورمان استفاده های امنیتی به نفع خود کرده اند. به ویژه در دوره پهلوی که با نام نهاندن بر رژیم ایران به عنوان ژاندارم منطقه، حراست منافع خود را به ویژه در حوزه انتقال امن انرژی از خاورمیانه به گردن ایران انداخته بودند. بنابراین غربی ها همواره ایران را نه به عنوان شریک راهبردی بلکه به عنوان یک سرباز آماده به خدمت دیده اند.
از سوی دیگر عده ای معتقدند که در صورتی که سیاست کشور به سمت نگاه به غرب سوق پیدا کند باید از اساس رابطه با کشورهای شرقی از جمله روسیه و چین را به فراموشی بسپاریم. در حالی که بر اساس آنچه که از سوی رهبر انقلاب به عنوان اصول روابط خارجی جمهوری اسلامی مطرح شده، ما در عرصه روابطه خارجی باید بر مبنای شعار عزت، حکمت و مصلحت حرکت کنیم و تنها مسئله مورد اهمیت برای ما در این مسیر حفظ و تامین منافع ملی کشورمان باشد.
همانطور که شما هم اشاره کردید، سیاست نگاه به شرق در شرایط فعلی شاید بتواند از لحاظ تامین منافع ملی برای کشور بسیار راهگشاتر از برخی مسیرهای آزموده شده باشد. ولی آیا آنطور که مخالفین این رویکرد اعلام میکنند، این دست قراردادهایی که گفته میشود مثلا قرار است با چین بسته شود، به معنای خدشه دار شدن استقلال کشور است؟
آل اسحاق: قطعا این گزاره درست نیست. ما در روابط خارجی طبق قانون اساسی قائل به اصل قرآنی نفی سبیل هستیم. به این معنا که خداوند در آیه 141 سوره نساء فرمودند: «لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» بنابراین ما اجازه نداریم به هیچ قدرت و جریان بین المللی اجازه سلطه به امور کشورما را بدهیم. اما متاسفانه برخی هستند که از نظر فرهنگی نوعی شیفتگی به تمدن غربی دارند بطوریکه گاهی برای به اصطلاح جلوگیری از سلطه چین و روسیه بر ایران، کشور را به دامان غربی ها می اندازند.
آنچه که مسلم است این است که در انقلاب اسلامی، منافع ملی با آرمان های ملی در یک راستا قرار دارند. ما ضمن این که مرزهای جغرافیایی و اقتصادی داریم به همان نسبت مرزهای آرمانی نیز داریم. به فرموده امام خمینی(ره) اگر کسی قصد ضربه زدن به دین ما را داشته باشد ما به همه دنیای او ضربه خواهیم زد.
اخیرا آقای احمدی نژاد در سخنانی با اشاره به تفاهم نامه ایران و چین، از این تفاهم نامه به عنوان سندی مخفیانه یاد کرده که در آن خواست و اراده ملت و منافع ملی در نظر گرفته نشده است. نظر شما در رابطه با این گونه اظهار نظرات چیست؟
آل اسحاق: اشخاصی که چنین اظهارات خلاف واقعی را بیان می کنند فراموش کرده اند که بر اساس اصول حقوقی کشور، هر قرارداد بین المللی ابتدا باید به شکل جز به جز در مجلس شورای اسلامی مورد بررسی نمایندگان ملت قرار گیرد و قراردادهای بین المللی در صورت تصویب مجلس است که تبدیل به قانون شده و لازم الاجرا می شوند. به علاوه اینکه هنوز در کشور، دلسوزان و کارشناسان خبره حضور دارند که در صورت انعقاد قراردادهایی با مفادی خلاف منافع ملی، با قدرت جلوی اجرای و تصویب آنها را بگیرند و مانع متضرر شدن کشور شوند.
دیدگاه تان را بنویسید