سرویس سبک زندگی فردا: گاهی تصمیم تغییر در سبک زندگی مان می تواند ما را از یک شکست بزرگ نجات دهد؛ برای همین توصیه می کنیم قبل از ازدواج، عوامل موثر در طلاق را بشناسید و درمانش کنید. گاهی یکسری ویروس هایی به جان زندگی مشترک ما می افتد که باعث می شود لبه پرتگاه خیلی نزدیکتر از چیزی که ما تصورش را داریم به نظر برسد؛ ویروس هایی که بیشتر به نوع نگاه ما و سبک زندگی مان ربط دارد. در ادامه این مطلب را به نقل از ماهنامه دنیای زنان بخوانید.
مدتی پیش رئیس کارگروه پیشگیری از طلاق و آسیب های خانواده قوه قضاییه اعلام کرد که بر اساس یک تحقیق ملی انجام شده، ۵ علت اصلی درخواست طلاق از بین ۳۶ علت طلاق «اعتیاد به مواد مخدر، دخالت اطرافیان، ضرب و شتم، تنفر و بی علاقگی، سوءظن به همسر» گزارش شده است. البته علل دیگری مانند عدم انتخاب درست و عدم شناخت کافی زوجین از یکدیگر قبل از اقدام به ازدواج هم می تواند بین این عوامل قرار بگیرد؛ به همین خاطر ما در این بخش تلاش کردیم عوامل مهم و موثری که می توانند بر تصمیم زوجین برای طلاق تاثیرگذار باشند را مورد بررسی قرار دهیم. رقابت بستگان داماد و عروس متاسفانه جامعه ما را نه می توان سنتی و پدرسالارانه نامید و نه جامعه ای مدرن و امروزی. زندگی زوج جدید میدان رقابت بستگان داماد و عروس است که هر کدام می کوشند بر اساس طرز فکر خود در زندگی و حتی تربیت کودکان دخالت کنند. بنابراین متاسفانه گاهی چنین پیش می آید که اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدین شان جدا نشوند، احتمال بروز مشکلات بیشتر در زندگی زناشویی آنها وجود خواهد داشت؛ مثلا بعضی از والدین دوست ندارند فرزندشان پس از ازدواج از آنها دور شود و ترجیح می
دهند که در کنارشان زندگی کند. آنها به این مسئله توجه ندارند که در این صورت ممکن است باعث به وجود آوردن مشکل در زندگی مشترک فرزندشان شوند. برای حل این مشکل چاره ای نیست به غیر از افزایش مهارت های ارتباطی با دیگران، چون به هر حال بعد از ازدواج اگر زن یا شوهر به طور کامل از والدین خود جدا نشده باشند احتمال بروز این مشکل در زندگی زناشویی آنها بیشتر است. خانواده های تک فرزند معمولا دوست ندارند فرزندان شان بعد از ازدواج از آنها جدا شوند و بدون توجه به این نکته که این کار ممکن است باعث به وجود آمدن مشکلاتی در زندگی زناشویی آنها شود سعی می کنند همسر فرزند خود را مجبور به زندگی در خانه مشترک کنند. ممکن است این موضوع در سال های اول به دلیل جذابیت های مالی مشکلی ایجاد نکند اما در دراز مدت در مواردی مشکل ساز می شود؛ مثلا بعید نیست روابط بین مادرشوهر - عروس، خواهرشوهر - عروس و مادرزن - داماد که در فرهنگ ما اغلب از دیدگاه خوبی نسبت به هم برخوردار نیستند، بالاخره کار خودش را بکند. جوگیر نشو، مشورت کن قطعا ابتلای یکی از زوجین یا هر دو نفر آنها به اختلالات روانی می تواند موجب از هم پاشیدگی یک زندگی مشترک
شود. اختلالات روانی می تواند طیف گسترده ای از شدت و ضعف را دربر گیرد؛ مثلا ابتلا به افسردگی از حالت خفیف تا حالت شدید آن، می تواند موجب اختلال در روابط زناشویی شود ولی گاهی اختلالاتی مانند اختلالات شخصیت که به طور مشهود در مبتلایان آن دیده نمی شود از عوامل ناسازگاری و تنش های زندگی زناشویی خواهد شد و بعد از مدتی به مشاجره و در نهایت، تنفر زیاد از همدیگر و طلاق و متارکه می انجامد. بنابراین هنگام ازدواج اگر دختر و پسر از مشاوره های پیش از ازدواج استفاده کنند با شخصیت یکدیگر بیشتر آشنا می شوند و چنانچه یکی از زوجین دچار مشکلات روانی باشد یا از ازدواج جلوگیری می شود و یا در صورت امکان قبل از ازدواج درمان می شود و بعدا اقدام به ازدواج می کنند. من را ببین لطفا! مهارت های ارتباطی که شامل مهارت های عاطفی، کلامی و ... است از چنان اهمیتی برخوردار بوده که حتی اگر دو نفر به هم علاقه مند هم نباشند با تسلط بر مهارت های ارتباطی می توانند به یکدیگر علاقه مند شوند و با هم زندگی کنند، ولی ما اغلب با افراد علاقه مندی مواجه می شویم که از مهارت های ارتباطی بهره مند نیستند یا در یکی از آنها ضعف دارند؛ از همین
رو زندگی شان دچار اختلال می شود و هر قدر هم دامنه این اختلال گسترده تر شود امکان طلاق بیشتر می شود. صحبت نکردن از احساسات و مهارت گفتگو یکی از مسائلی است که زن و شوهر را به سمت تخریب ارتباطات شان می کشاند زیرا از طبیعی ترین انتظارات هم نیز باخبر نیستند. متاسفانه ما برای هر کاری و برای کسب مهارت، دوره های خاص و آموزش های ویژه می گذرانیم، در حالی که در ناآگاهی و جهل سراغ این پدیده پیچیده (ازدواج) می رویم و آن را خیلی سهل تصور می کنیم و فکر می کنیم با علاقه صرف قادر به تشکیل و ادامه زندگی هستیم. فراگیری آموزش های مهارت های زندگی مشترک آن قدر با اهمیت است که اگر کسی آنها را کسب نکند نباید وارد زندگی مشترک شود. یکی از راه های کاهش طلاق در جامعه آگاهی بخشی به جوانان است تا بدانند زندگی مشترک عرصه ای است که باید در آن با مسائل و مشکلات بیشتری مواجه شوند و در عین حال راه های حل آن را از طریق تعامل و کنش متقابل فراهم کنند. به بیان دیگر در جامعه ما مهارت های زندگی زیر یک سقف آموزش داده نمیشود و افراد در فرایند مسائلی که پیش می آید به دلیل اینکه تمرینی برای حل مسئله نداشته اند درصدد پاک کردن صورت مسئله و جدا شدن
برمی آیند. یک کام، دو کام و ... طلاق اعتياد نه تنها باعث از بین رفتن فرد می شود بلکه کانون زندگی مشترک را نیز از بین می برد. البته باید توضیح داد که موضوعی مانند اعتیاد تنها یک علت خاص ندارد بلکه معلول چند علت است. حتی باید گفت گاهی خود طلاق علت اعتیاد است و رابطه علت و معلولی و مستقیمی با یکدیگر دارند؛ یعنی همانگونه که اعتیاد دلیل طلاق است، گاهی طلاق موجب اعتیاد می شود؛ مانند بچه هایی که نتیجه طلاق هستند یا همسرانی که از یکدیگر جدا شده اند. به دلیل تبعاتی که طلاق دارد موجب افزایش اعتیاد می شود. بنابراین باید بدانیم که جامعه سنتی ما در حال گذار به مدرنیته است و زنان دیگر مثل گذشته نیستند که به قول معروف بسوزند و بسازند و چون خودشان توانایی مالی دارند، به خاطر دسترسی به امکانات حاضر نیستند به هر شکلی در یک زندگی دوام بیاورند. از سوی دیگر، آسیب های اجتماعی همانطور که مردها را تحت تأثیر قرار می دهد، زنان را هم در معرض خطر قرار می دهد. وقتی طلاق برای یک خانم رخ می دهد، زیرساخت مناسبی برای بعد از جدایی اش وجود ندارد. این درست نیست که زندگی مشترک فقط به بهانه اعتیاد همسر به طلاق منتهی شود. در
اعتیاد یک شخص عوامل مختلفی نقش دارد. بهترین کمکی که کسی می تواند به همسر معتاد خود بکند این است که به جای اینکه او را در این زمان طرد کند به او فرصتی بدهد تا سلامتی خودش را بازیابد. طلاق در زمان اعتیاد نه تنها وضعیت را بهتر نمی کند بلکه سبب پیچیده تر شدن درمان برای همسر بیمار می شود. فراموش نکنید همسرانی که در لحظات بیماری و سختی همسر خود را رها نمی کنند و او را عاشقانه دوست می دارند همسران واقعی هستند.
دیدگاه تان را بنویسید