چگونه دوست پیدا کنیم؟
برای پیدا کردن دوست و عمیق کردن رابطه های دوستانه، توصیه های فراوانی شده است. چگونگی حفظ دوستی و بیش تر کردن دوستان خوب، یکی از مهم ترین مسائلی است که هر انسانی در طول داستان زندگی خود با آن مواجه می شود. از سویی برخی در برخوردهای دوستانه صبر را کلید موفقیت می دانند و از سوی بسیاری هشدار می دهند که صبر در دوستی نباید به خدشه دار شدن عزت نفس انسان در یک رابطه و در واقع نامردی یک طرف بینجامد. به هر حال نیاز است تا برای حفظ کسانی که بهترین دوست ما هستند، توصیه های مختلفی را بشنویم و با تفکر، به آن ها عمل کنیم.
سرویس سبک زندگی فردا؛ طاها ربانی: راستش را بگویید: چند تا دوست خوب دارید؟ اگر مرد هستید، احتمالش کم است که تعداد زیادی رفیق و دوست صمیمی داشته باشید. ما مردها به تنهایی تمایل بیشتری داریم. زنان هم در این دوران تکنیکزده و برخلاف توانایی طبیعیشان در ارتباطگرفتن با دیگر زنها، کمتر با کسی دوستی عمیقی پیدا میکنند. «تعداد آمریکاییهایی که میگویند هیچ دوست نزدیکی ندارند در یک دههی گذشته سهبرابر شده است.»
شاید صدها دوست در شبکههای اجتماعی داشته باشید، ولی اگر کاری اورژانسی برایتان پیش بیاید به کدامشان میتوانید ساعت ۲ شب زنگ بزنید؟ من در شهر کوچک ورمونت کارم را آغاز کردم. آنجا همه آدم را میشناسند... و از کاروبارت هم اطلاع دارند. جایی وجود ندارد که از انظار پنهان شوی. این وضعیت به من حس امنیت میداد، چون میدانستم دیگران حواسشان به من هست. یادم میآید خیلی سال پیش در فونیکس بودم و داشتم مقالهای دربارهی زندگی در ورمونت میخواندم و اشک میریختم. کل شهر کمک کرده بود تا برای کشاورزی که انبارش را هفتهی قبل در آتشسوزی از دست داده بود دوباره انبار بسازند. از همان وقت من مشتاق اجتماع و رفاقت نزدیک شدم.
من از دوران دبیرستان به بعد دوست نزدیکی نداشتم. برای همین برنامهای ریختم تا چنین دوستهایی پیدا کنم. درواقع تقلب کردم و با یک گروه مردانه شروع کردم. چیزی که در گروه مردان ساندپوینت فهمیدیم این بود که ما داریم بینالمللی میشویم. ما به مردهای دیگر کمک میکنیم تا گروه خودشان را بسازند و دوستیهای عمیق بهوجود بیاورند. ما به یک فرمول رسیدیم، فرمول الفبپ: الف: آرامش داشته باش، ب: باز باش، و پ: پیوند برقرار کن. به کمک این سه استراتژی میشود رفیق شفیق تولید کرد. در این مقاله، من میخواهم مرحلهبهمرحله نشان بدهم که چگونه با دیگران وارد دوستیهای محکم بشویم و چگونه از دست دشمنانمان راحت شویم. اگر همیشه دلتان میخواسته دوروبرتان پر از آدمهایی باشد که شما را بالا ببرند این مقاله را بخوانید.
چگونه با فرمول الفبپ غرق در رفاقت شویم؟ قدم اول: آرامش داشته باش
ما در دنیایی زندگی میکنیم که سریعتر از قبل میگردد و کارهای بیشتری هم باید در آن انجام داد. سیستم عصبی شما و همهی چیزهایی که دوروبرتان را گرفته به این سرعت بالا عادت میکند. دیگر نمیفهمید که بدن یا ذهنتان چقدر سریعتر کار میکنند و چه تاثیری بر شما میگذارند. اگر این سرعت را بپذیرید و آن را در آغوش بکشید آن وقت میتوانید آرامش پیدا کنید. موقع استراحت شاید عصبی شوید. اشکالی ندارد. بدنتان چیزی را حس میکند که وقتی روی تردمیل بود نمیتوانست حس کند. این فرایندی است که کل عمر طول میکشد. لازم نیست که حتماً در این کار استاد شوید. همین که آغاز به این کار کنید نتیجهاش را خواهید دید. با ذهنآگاهی میتوانید این مهارت را سریعتر بیاموزید. وقتی سرعتتان کاهش بیابد برای انجام مهارت بعدی آماده میشوید.
قدم دوم: باز باشید
وقتی که شروع به پذیرفتن بدن، ذهن و تجربههای عاطفی خود بکنید، جای بیشتری را فراهم میکنید تا در برابر دیگران آسیبپذیر شوید. این کلید دستیابی به رفاقت است. بدون آسیبپذیری نمیتوانید با کسی پیوند برقرار کنید، بلکه فقط تعامل میکنید. برن براون، قهرمان آسیبپذیری، نشان میدهد که چطوری تمام رفاقتهای گرم، چه از نوع دوستیهای ساده باشند و چه از نوع روابط عاشقانه، با آسیبپذیری شروع میشوند. آسیبپذیری ترسناک است. احتمال دارد شما را رد بکنند، قلبتان بشکند، یا خجالتزده شوید. اما بدون آسیبپذیری، دیگران فقط میتوانند با ماسکی که بر چهره زدهاید پیوند برقرار کنند. با آسیبپذیری شما خود واقعیتان میشوید، انسان میشوید. بدیهی است که بعضیها از شما خوششان نخواهد آمد. اما خیلیها هم خوششان میآید و همهی آنها دوست دارند که در برابر شما آسیبپذیر باشند.
قدم سوم: پیوند برقرار کنید
بعد از آرامش پیداکردن و بازبودن، دیگر آمادهاید تا با دیگران پیوند برقرار کنید. اگر آسیبپذیری کلید باشد، پیوندساختن در است. وقتی، حاضر و آسیبپذیر، از میان ترسها قدم بیرون گذاشتید تا به کس دیگری برسید بازی را به مرحلهی دیگری بردهاید. تغییر وضعیت از حالت منفعل به حالت فعال و تلاش برای برقراری پیوند باعث میشود شما کنترل را از دست بدهید. بله، بهجای این کار، میتوانید با نقابتان با دیگران پیوند برقرار کنید، اما خودتان هم میدانید که در ازایش چیزی به دست نخواهید آورد. اگر میخواهید هرچه زودتر دوستان بیشتری پیدا کنید، همین فردا این سه قدم را بردارید.
نکات کلیدی الفبپ
ایجاد فضایی امن
این نکتهای که میخواهیم بیان کنیم در موفقیت فرمول الفبپ و رفاقت خیلی مهم است. هرقدر که شما احساس ناامنی بیشتری بکنید فیزیولوژی شما هم بیشتر به حالت حفظ بقا میرود. وقتی بدنتان فکر کند که در خطر قرار دارد، طبیعی است که خودتان هم نتوانید از در دوستی با کسی وارد شوید. اگر شما حس ناامنی دارید، بهاحتمال زیاد طرف شما هم همین حس ناامنی را دارد. میتوانید احساس جسمی و روحی خود را نادیده بگیرید و کار خودتان را پیش ببرید. میتوانید هم سرعتتان را کم کنید تا به حالت عدم امنیتی که موقع برقراری دوستی بر شما چیره شده عادت کنید. وقتی دربارهی اتفاقی که افتاده حرف بزنید، یعنی که آن را نه مخفی کردهاید و نه انکار، بنابراین دیگران هم آرامش پیدا میکنند. وقتی میگویید «من عصبی هستم»، طرف مقابل هم آرام میشود، چراکه شما تصدیق میکنید که نسبت به این تجربه آسیبپذیر هستید. فضای امن خاک حاصلخیزی برای پروراندن رفاقت است.
بدانید چه میخواهید
وقتی سرعتتان را کم میکنید تا با آن جنس از دوستانی که میپسندید پیوند برقرار کنید، احتمال بیشتری هم هست که چنین دوستانی را پیدا کنید. بهجای اینکه فقط آرزو کنید، با خودتان سنگهایتان را وابکنید، اینطوری میتوانید برای دوستیابی برنامهریزی کنید. اگر دوستی میخواهید که با او به گردش در طبیعت بروید، باید بدانید که قهوهخانه جایی نیست که بتوانید او را پیدا کنید. عضو یک باشگاه ورزشی یا گردشگری که بشوید احتمال اینکه با عاشقان طبیعت برخورد داشته باشید بیشتر میشود.
چیزی را که نمیخواهید بگویید نمیخواهم
وقتی سنگهایتان را با خودتان وابکنید میتوانید بر سر چیزهایی که خواهانش هستید محکم بایستید. این به معنای نه گفتن به دوستانی است که به شما انرژی نمیدهند. منظورم آن دوستی است که همیشه وقتی مشکل دارد با شما تماس میگیرد ولی حاضر نیست برای تغییر زندگیاش هزینهای بدهد و به حرف شما گوش دهد. همان کسی که وقتی شمارهاش را روی کالرآیدی میبینید برای جوابدادن مردد میشوید. اگر زندگیتان را با روابطی پر کنید که شیرهتان را میکشد و بیرمقتان میکند، دیگر جایی برای دوستیهایی نخواهید داشت که تقویتتان میکنند. حرفتان را رک و راست بزنید. احساس واقعی و خواستههایتان را بیان کنید. گاهی حقیقت باعث میشود یکی از این افراد از پیلهی خود در بیاید و رها شود. دیگران از داشتن حد و مرز صحبت میکنند. من میگویم مرزهایتان را با احساسات و خواستههایتان پر کنید. اصالت خودتان را حفظ کنید، آنوقت دیگر نیازی به تعیین حد و مرزهای شدید و غلیظ ندارید. آن آدمهایی که نمیخواهید دوستتان باشند خودشان از شما دوری میکنند. و آن کسانی را که دوست دارید خودشان به سوی شما جذب میشوند.
دنبال چیزی بروید که از خودتان عظیمتر باشد
ما به سمت آدمهایی جذب میشویم که هدفی در زندگی دارند. ما کتابهایی را میخوانیم و فیلمهایی را میبینیم که دربارهی آدمهایی است که بهخاطر آرزوهایشان خود را به خطر میاندازند. به فراسوی علائق خود فکر کنید. آن چیزی را که حاضرید بهخاطرش زندگی خود را بدهید پیدا کنید. دنبالش کنید. اهمیتش در این نیست که حتماً به آن برسید، بلکه در این است که بهخاطرش تلاش کنید و همین تلاش است که مردم را به سمت شما جذب میکند.
از تنهایی خود لذت ببرید
هرچه بیشتر با خودتان حال کنید، دیگران هم با بیشتر با شما حال میکنند. وقتی نیازمند دیگران نباشید، از نظرشان جذابتر میشوید. همهی ما تجربهی برخورد با آدمهایی را داشتهایم که آویزان دیگراناند و هیچکس نمیخواهد رفاقتی با آنها داشته باشد. هرچه بیشتر از بودن با خودتان لذت ببرید کمتر خواستههایتان را عوضی میگیرید. ما هم بهطور غریزی و هم از نظر بیولوژیک به دیگران نیاز داریم، تازه این غیر از نیاز روانی ما به بودن با دیگران است. نمیخواهم بگویم که زاهد تارک دنیا بشوید. میگویم که از بودن با خودتان غصهای به دل راه ندهید.
پیوند برقرار کردن مسالهای حیاتی است
• ما را جوری آموزش دادهاند که اول دنبال مشکلات بگردیم، بعد ایراد کار را دربیاوریم و در آخر آن را حل کنیم. این استراتژی برای نوشتن برنامههای رایانهای خیلی عالی است. اما در دوستیابی اصلاً جواب نمیدهد. انسان حیوانی است اجتماعی. ما تشنهی برقراری پیوند هستیم. نیاز داریم که شنیده شویم و دیگران ما را ببینند. نیاز نداریم که تحلیلمان کنند و مشاوره تحویلمان بدهند.
دفعهی بعدی که دیدید به دوستتان گوش نمیدهید یا وارد فاز ایرادیابی شدهاید، لحظهای بایستید. با فرمول الفبپ جهت خودتان را بازبیابید. آدم مقابلتان را به صورت مشکلی که باید حلش کرد نبینید. سوالهای با پایان باز بپرسید. مثلاً، «چه حسی داشتی وقتی رئیست این حرف را به تو زد؟»
به دیگران گوش ندهید تا قسمت ایراددار کارش را پیدا کنید، گوش بدهید که پیوندی برقرار شود. با رفتار و با کلماتتان او را تشویق کنید تا احساساتی را که باعث آسیبپذیریاش میشود بیان کند. اگر فکر میکنید کار درستی است، میتوانید دستی بر شانهاش بگذارید. تحقیقات نشان داده که تماس بدنی آدمها را سریع به هم پیوند میدهد و این پیغام را منتقل میکند که اوضاع خوب است.
دیدگاه تان را بنویسید