موارد از بین رفتن اذن ولی برای ازدواج دختر
اگر پدر یا پدربزرگ پدری دختر فوت کرده باشند، دختر مکلف به کسب اذن شخص دیگری (برای مثال مادر یا برادر) نیست و اعتبار اذن، ولی ساقط میشود. در اینباره باید خاطرنشان کرد که پدربزرگ مادری نیز نقشی در اذن دادن ندارد.
سرویس سبک زندگی فردا: از نظر اسلام دختر بالغ و رشید مانند پسر بالغ و رشید در مسائل مالی و اقتصادی استقلال دارد و فقهای شیعه براین امر تصریح کردهاند، اما درمساله ازدواج و انتخاب همسر از گذشته این بحث مطرح بوده است که آیا در ازدواج دوشیزه بالغ و رشید، اذن پدر یا جد پدری شرط است یا خیر؟ زمانی که پدر به دلایل مختلفی مانند اعتیاد و ... مفقود است، دختر برای ازدواج چه باید بکند؟به نقل از سلامت نیوز ، اذن پدران در ازدواج دختران از جمله مواردی است که در چند سال اخیر با چالشهای گوناگونی مواجه بوده است. اینکه دختری با تحصیلات عالیه، شغلی مناسب و حتی توان اداره مالی زندگی پدر و مادر خود برای ازدواج نیازمند اذن پدرباشد، نوعی نگاه منفی به توانایی تشخیص دختران در امر ازدواج است.
از سویی در دنیای پر تلاطم امروز کم نیستند دخترانی که در سن ازدواج، نداشتن اذن پدر مانع ازدواج و تشکیل خانواده آنها شدهاست. دلیل این امر گاهی در مفقود بودن پدر یا عدم دسترسی به او و گاهی عدم رضایت پدر بیان میشود. هرچند قانونگذار کسب مجوز از دادگاه را برای حل مشکلاتی از این دست مد نظر قرار داده است، اما راه پرپیچ و خم دادگاه و دردسرهایی که برای داماد ایجاد میشود، سبب میشود مردان تن به ازدواج بااین دختران ندهند.
از سویی دیگر منوط کردن انتخاب همسر به اذن پدر در حالیکه دختران امروز نقش پر رنگی در جامعه ایفا میکنند و در سطوح مختلف مدیریتی تاثیرگذار هستند، کم لطفی به قوه تشخیص این دختران است در این بین شرایط دادگاه برای صدور اجازه ازدواج دختر بدون اذن پدر بسیار سخت و وقتگیر است؛ به راستی چند درصد از خانوادههای ایرانی حاضر به تحمل مشقت رفت و آمد هستند و نظارت دستگاه قضا بر امر ازدواج پسرشان را میپذیرند؟
آنچه مسلم است منوط کردن حق ازدواج دختران به اذن پدر در کنار محاسن، معایبی نیز دارد که مهمترین آن ضربه زدن به وجهه اجتماعی و استقلال فکری این قشر از افراد جامعه است.
با توجه به تبعات منفی این امر بالاخره نمایندگان مجلس تصمیم گرفتند برای برخی از دختران شرایط ازدواج را تسهیل کنند و به سه شرط دختران در امر ازدواج نیازی به اذن پدر ندارند و مابغی نیز با اذن دادگاه در کمتر از یک ماه تعیین تکلیف خواهند شد. هرچند این شروط نیز خود جای بحث فراوانی دارد، اما به تنهایی گامی مثبت در بحث احترام به حقوق زنان محسوب میشود.
زیرا نباید فراموش کرد که اگر دختر رشیده زیر ۲۸ سال در شرایط ازدواج قرار بگیرد و امکان دسترسی به پدر برای اخذ رضایت وجود نداشته باشد با این قانون کدام بخش از مشکلاتش حل خواهد شد؟ این طرح در صورت تصویب در خوش بینانهترین حالت بخش کوچکی از دختران درگیر این معضل را شامل خواهد شد و همچنان تعداد بسیاری از دختران اسیر راه سخت و دشوار دادگاه برای اخذ مجوز ازدواج خود خواهند بود.
قانون مدنی چه میگوید؟
درحال حاضر قانون مدنی همسو با نظر فقهایی که اذن پدر را شرط میدانند، در ماده ۱۰۴۳ آورده است: «نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کنند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج کند و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام کند».
البته فرض مساله در جایی است که پدر یا جد پدری زنده باشند و دسترسی به آنان نیز ممکن باشد و بدون دلیل مانع ازدواج دختر خود با هم کفو نشوند. اما در صورتی که یکی از این شرایط مفقود باشد، شکی نیست که رضایت و اذن خود دختر در امر ازدواج کفایت میکند و از نظر فقه اسلام نیازی به کسب اجازه از مادر یا برادر بزرگتر یا دیگر اقوام و خویشان نیست. از طرف دیگر در هیچ حالتی پدر یا جد پدری نمیتواند بدون رضایت دختر او را شوهر دهد و حتی فقهایی که اذن پدر را لازم میدانند، رضایت دختر را نیز ضروری میشمارند.
اذن پدردر ازدواج از دید فقها
بسیاری از فقهای معاصر و امروز اجازه پدر یا جد پدری را در ازدواج دختر بالغ و رشید شرط دانستهاند و برخی به آن فتوا داده وعدهای احتیاط واجب گفته اند. امام خمینی (س) در تحریرالوسیله میفرماید: احتیاط در استیذان از هر دو است. آیت ا... خویی (ره) هم اجازه را احتیاط واجب دانسته است. آیت ا... سیستانی نیز گفته است: رشیده باکره که متصدی امور زندگانی خود نباشد، باید از پدر یا جد پدری اجازه بگیرد بلکه بنابر احتیاط واجب اگر خود متصدی زندگانی خویش باشد نیز باید اجازه بگیرد. آیت ا... مکارم شیرازی هم پیشتر نوشته است: احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج کند.
فقهای دیگر نیز بر کسب اجازه از پدر یا جد پدری به صورت احتیاط واجب یا فتوا نظر دادهاند. برخی از گذشته به این فتوا ایراد گرفته و از آنچنین استنباط کردهاند که ولایت پدر بر دختر بالغ و رشید و لزوم کسب اجازه در ازدواج از او، به معنای ناقص دانستن و قاصر شمردن زن است.
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به این نکته پرداخته و نوشته است: فلسفه اینکه دوشیزگان باید -یا حداقل خوب است- بدون موافقت پدر با مردی ازدواج نکنند، ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد به حساب آمده است، اگر به این خاطر بود چه فرقی است میان دوشیزه یا بیوه ۱۶ ساله که نیاز به موافقت پدر ندارد، اما دوشیزه ۱۸ ساله نیاز به موافقت دارد؟ به علاوه اگر دختر از نظر اسلام در اداره کار خودش قاصر است، چرا اسلام به دختر بالغ و رشید استقلال اقتصادی داده و معاملات چند ۱۰۰ میلیونی او را صحیح و بی نیاز از موافقت پدر، برادر یا شوهر دانسته است.
به نظر شهید مطهری حس شکارچی گری مرد از یک طرف و خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر اذن پدر را به منزله احتیاط و مراقبتی قرار داده است که قانون برای حفظ دختر ازدواج نکرده در نظر گرفته است و چنین احتیاط و مراقبتی با اصل آزادی انسانها منافات ندارد. علامه فضل ا... هم در کتاب «اسلام، زن و جستاری تازه» در این باره مینویسد: اگر برخی فقیهان اذن پدر را در ازدواج دختر باکره لازم میدانند، این اذن از باب ولایت نیست بلکه یک مساله تعبدی است که برخاسته از مصلحت خود دختر است تا مبادا به سبب ناپختگی در شرایط سخت و ناگوار گرفتار آید.
موارد از بین رفتن اجازه پدر در ازدواج
گاهی اوقات و در برخی موارد، اعتبار اذن، ولی ساقط میشود و دختر باکره میتواند بدون اذن پدر یا جد پدری خویش ازدواج کند و چنین ازدواجی صحیح و نافذ نیز است. این موارد بهصورت زیر هستند.
اگر پدر یا پدربزرگ پدری دختر فوت کرده باشند، دختر مکلف به کسب اذن شخص دیگری (برای مثال مادر یا برادر) نیست و اعتبار اذن، ولی ساقط میشود. در اینباره باید خاطرنشان کرد که پدربزرگ مادری نیز نقشی در اذن دادن ندارد.
در این مورد نیازی به اذن دادگاه هم وجود ندارد و با ارائه دلیلی مبنی بر فوت ولی، دختر میتواند اقدام به ازدواج و ثبت آن کند. درصورتیکه پدر یا جد پدری غایب بوده و به آنها دسترسی نباشد، دختر میتواند بدون اذن، ولی با همسر شایسته و همکفو خویش ازدواج کند.
اگر پدر یا جد پدری دختر به علتی محجور بوده و خود تحت قیمومیت باشد، برای ازدواج دختر اذن شخص دیگری (مانند قیم ولی) لازم نخواهد بود، اما در اذن دادن به دختر مصلحت دختر را در نظر نگیرد و ممانعت بیدلیل کند که هدف قانونگذار از معتبر دانستن اجازه پدر در ازدواج دختر باکره حفظ مصالح دختر، خانواده و جامعه است. درصورتیکه، ولی از اختیار خویش سوءاستفاده کند و بدون دلیل یا به دلیلی غیرموجه از ازدواج دختر باکره با همسر مناسب و شایسته او جلوگیری کند، وجهی برای باقی ماندن اعتبار اذن او وجود ندارد.
اکنون با توجه به تبعات اخذ اذن پدر برای مواردی که امکان یافتن پدر نیست یا شرایط مساعد برای کسب رضایت در زمان عقد ازدواج وجود ندارد، قانون به نفع دختران در حال تغییر است و نمایندگان مجلس در این راستا اصلاح مواد ۱۰۴۳ و ۱۰، ۴۴ قانون مدنی را در دستور کار خود قرار دادهاند.
سیده حمیده زرآبادی عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی در این رابطه گفته است: دخترانی که کارشناسی ارشد و پنج سال سابقه کار با بیمه دارند، میتوانند بدون اجازه پدر و مجوز دادگاه ازدواج کنند. به گفته وی اصلاح ماده ۱۰۴۳ و ۱۰۴۴ قانون مدنی در خصوص اذن پدر برای ازدواج تقدیم مجلس شده است. وی توضیح داده است: طبق تبصرهای که اضافه شده، دیگر نه حکم دادگاه و نه اذن پدر برای کسانی که شرایط زیر را دارا هستند درخصوص ازدواج نیاز نیست:
۱:سن ۲۸ سال به شرط احراز رشد از سوی مرجع قضایی
۲:دارای حداقل مدرک کارشناسی ارشد
۳:دارای پنج سال سابقه کار و بیمه بازنشستگی
عضو فراکسیون زنان با بیان اینکه این طرح یک فوریتی است و تقدیم هیات رییسه مجلس شده است، گفت: افرادی که شرایط بالا را نداشته و نیاز به حکم دادگاه دارند، ظرف مدت یک ماه تعیین تکلیف میشوند. زرآبادی با اشاره به طولانی بودن روند دادگاه برای تعیین تکلیف ازدواج افزود: یکسال طول میکشید تا دادگاه تعیین تکلیف کند که زمانی طولانی بود. در صورت تصویب مجلس، مدت زمان رسیدگی دادگاه کاهش خواهد یافت.
با توجه به این صحبتها مجلس با تصویب این طرح میتواند نقش مهمی در افزایش آمار ازدواج داشته باشد زیرا بسیاری از دختران که درگیر معضل نداشتن رضایت پدر در امر ازدواج هستند با مشکلات بسیاری در مواجهه با خانواده داماد رو به رو میشوند و کم نیستند خانوادههایی که تن به راه طولانی و پر سرو صدای دادگاه برای ازدواج نمیدهند و در نهایت عطای ازدواج بااین دختران را به لقایش میبخشند و دختران سرشکسته در آنچه خود مسئولش نبودهاند از رسیدن به مرد دلخواه خود باز میمانند.
دیدگاه تان را بنویسید