از راههای مهماندار شدن تا شیوههای اعتراض به تاخیرهای پرواز/ مسئولین نباید از پاویون استفاده کنند/ مرگ در هنگام پرواز شیرین است
برای شرکتهای هواپیمایی استخدام لیسانسههای زبان و پرستاری در اولویت قرار دارد. به دو روش میتوان مهماندار هواپیما شد؛ در نوع اول فرد بورسیه شرکتهای هواپیمایی میشود. در روش دوم فرد یک دوره در مراکز آزاد آموزشی میگذراند و خودش برای استخدام در شرکتها اقدام میکند.
سرویس سبک زندگی فردا؛ محدثه انسینژاد: بیست و هشت ساله و دانشجوی کارشناسی است. همیشه از کودکی آرزوی پرواز و خلبان شدن داشت. همین باعث شد که در جوانی دنبال رویاهاش برود و ابتدا دورههای خلبانی را تجربه کند، اما سرنوشت او را در مسیر مهمانداری هواپیما قرار داد. کاری که هشت سالی میشود که به آن مشغول است. گرچه گاهی از شغل مهمانداری خسته میشود اما هنوز آسمان و پرواز کردن را دوست دارد. علاقه او به نوشتن باعث شد که ابتدا خاطراتش را در وبلاگ، سپس فیس بوک و حالا در اینستاگرام منتشر کند. «دلنوشتههای یک مهماندار» صفحهای که حالا خوانندگان خاص خودش را دارد و جایی برای مطرح کردن نقدها و نظرات مسافران هواپیماست. خاطراتی که در آیندهای نزدیک قرار است به صورت یک کتاب منتشر شود. در ادامه گفتوگوی خواندنی فردا را با آقای مهماندار که نمیخواست نامی از او در این مصاحبه ذکر شود، میخوانید.
سوار شدن به هواپیما از نوجوانی آرزوی من و هم نسلانم بود
این مهماندار هواپیما درباره اینکه چطور شد که این شغل را انتخاب کرد، میگوید: «من و تمام هم نسلانم به خاطر اینکه سوار شدن به هواپیما یکی از آرزوهایشان بود، همیشه میخواستند شغلی داشته باشند که مرتبط با هواپیما باشد. مثلا در دوران دبیرستان وقتی موضوع انشاء این بود که «دوست دارید در آینده چه شغلی را انتخاب کنید»، حداقل ۵۰ درصد کلاس شغل خلبانی را انتخاب میکردند. این حسی بوده که از کودکی در وجودمان بوده و نمیتوان آن را خیلی ریشه یابی کرد که دلیل علاقهمان به این شغل چه بوده است. من شخصا پرواز کردن را خیلی دوست داشتم و از طریق دو سه نفر از آشناهایم پیگیر این موضوع بودم. البته چون خودشان در هواپیمایی شاغل بودند و از مضرات جسمی و روحی پرواز آگاه بودند، خیلی به من این شغل را پیشنهاد نمیکردند. در نهایت این شد که خیلی جدیتر پیگیر این کار شدم؛ مکالمه زبانم را در همان طول سربازی تقویت کردم، دوره مهمانداری گذراندم و در چند ایر لاین فرم استخدام پر کردم، توانستم وارد این کار شوم. به این ترتیب من در دو شرکت به صورت همزمان قبول شدم و یکی را انتخاب کردم.»
به دو روش میتوان مهماندار هواپیما شد
او درباره اینکه چطور میشود مهماندار هواپیما شد، توضیح میدهد: «در وهله اول اینکه فرد باید از لحاظ فیزیکی شرایط مناسبی داشته باشد. برای آقایان قد نباید زیر ۱۷۵ باشد و برای خانمها هم قد زیر ۱۶۵ قابل قبول نیست. البته این بین شرکتها متغییر است ولی باید از لحاظ فیزیکی و بی ام ای که ضریب سن، قد و وزن است، بین ۱۸ تا ۲۵ سن داشته باشند. از لحاظ دانش شرط اول این کار بلد بودن زبان است که باید از لحاظ خواندن و نوشتن تقریبا متوسط رو به بالا باشند. شرط سنی هم این است که از ۲۷ سال به بالا کسی را استخدام نمیکنند. البته همیشه بند «پ» در این ماجرا دخیل بوده گرچه در این سالها کمتر شده است. ذکر این نکته هم ضروری است که برای شرکتهای هواپیمایی لیسانسههای زبان و پرستاری در اولویت هستند. به دو روش میتوان مهماندار هواپیما شد؛ نوع اول به این صورت است که فرد بورسیه شرکتهایی مثل آسمان، ایران ایر و ماهان شود. این شرکتها اول مهماندار را استخدام میکنند و بعد برایش دوره رایگان میگذارند. یعنی همین که در مرحله اول آن مهماندار استخدام میشود، دورههای لازم را میگذراند و سپس پروازهای او شروع میشود. در روش دوم فرد یک دوره در مراکز آزاد آموزشی که تحت نظر هواپیمای کشوری است، میگذراند و خودش برای استخدام در شرکتها اقدام میکند. خیلی از افراد هستند که اصلا شرایط مهماندار شدن را ندارند؛ سنشان بالاست، قدشان به اندازه کافی بلند نیست، وزنشان زیاد است. معمولا در آموزشگاهها این موضوع را به این عزیزان نمیگویند. به خاطر اینکه آموزشگاهها به دنبال سودآوردی خودشان هستند و میخواهند که فرد بیاید و آن دوره را بگذارند. دورهای که عمر و هزینه یک نفر را هدر میدهد و در نهایت هیچ شرکتی هم او را استخدام نمیکند. پس به این دو صورت میتوان مهماندار هواپیما شد؛ اول اینکه پس از اینکه این سه شرکت برای استخدام فراخوان دادند، بورسیه یکی از آنها شوند. دوم اینکه در دوره آزاد آموزشی شرکت کنند و بعد از آن برای استخدام اقدام کنند.»
مرگ در هنگام پرواز شیرین است
آقای مهماندار درباره احتمال مرگ در حین پرواز میگوید: «من اصلا از این نوع مرگ نمیترسم. یکی از آرزوهایم این است که به این صورت بمیرم. به خاطر اینکه احساس میکنم؛ مرگ در لحظه، مرگ خیلی شیرینی است و به نوعی عاقبت به خیری برایم حساب میشود ولی ترس هم حسی است که در آن لحظه به وجود میآید. البته باید این را بدانیم که هر چقدر علممان نسبت به پرواز و هواپیما بالاتر برود، ترسمان هم نسبت به این موضوع کم میشود. ما خیلی از مسافرها را داریم که با یک تکان ساده خودشان را میبازند، رنگشان میپرد و ترس تمام وجودشان را فرا میگیرد. ولی باید بدانید که تمام هواپیماهای در حال پرواز در کل دنیا حتی هواپیماییهایی که ساعت پروازی خیلی بالایی ندارند، دچار تکان و درگیر پدیدههای جوی میشوند. ما مثل مسافرها نسبت به این موارد ترسی نشان نمیدهیم و لزومی ندارد که بترسیم. البته در طول دوران کاریام یکی دو موردی بوده که واقعا ترسیدم و سعی کردم که این ترس را به مسافر منتقل نکنم، چون میدانم آنها با دیدن ما آرامش و دلگرمی میگیرند. با وجود اینکه دوست دارم در لحظه بمیرم، هیچ وقت دوست ندارم در هواپیما این اتفاق برایم بیفتد. چرا که برای بازماندهها این موضوع خیلی تلخ و سخت خواهد بود. همان طور که در سانحه قبلی دیدید؛ شاید برای خود افراد خیلی خوب باشد که در یک لحظه جان از بدنشان خارج میشود ولی برای بازماندهها این مسئله بسیار طاقت فرساست. کنار آمدن با این موضوع خیلی سخت است و من هیچ وقت نمیخواهم، عزیزانم دچار تکدر خاطر شوند.»
خداوند در لحظات سخت پرواز نیرویی به ما میدهد که باعث دلگرمی دیگران شویم
او درباره تجربه لحظه مرگ در لحظات پرواز می گوید: «همان طور که قبلا اشاره کردم، دو بار برایم پیش آمده که تقریبا مشخص نبوده، برایمان چه اتفاقی میافتد. برای این موارد مهمان دارها آموزشهای خاصی دیدهاند؛ مثلا اگر از قبل بدانند که چرخ هواپیما باز نمیشود، کنار خروجیها آدمهای مطمئنتری را قرار میدهند و با آنها صحبت میکنند تا تغییراتی در ظاهرشان ایجاد کنند. کفشهای نوک تیز را از پاهایشان خارج میکنیم، به آنها آموزش میدهیم که چگونه از سرسره هواپیما پایین بیایند و به مسافران دلگرمی میدهیم که خونسردی خود را حفظ کنند. مطمئن باشید در شرایط حساس، هر کسی در هر شغل و جایگاهی که قرار دارد؛ خداوند نیرویی به او میدهد که شاید واقعا خارج از قاعده و قانون طبیعی باشد. نیرویی که باعث میشود در آن شرایط سخت، هم خودمان دلگرمی پیدا کنیم و هم به دیگران دلگرمی بدهیم.»
مسافران در اعتراض به تاخیرها شیشههای دفتر هواپیمایی را میکشنند و توهینهای غیرقابل تحملی میکنند
او درباره تاخیر در پروازها و عکسالعمل مسافرین در این باره میگوید: «من همیشه به مسافران حق میدهم؛ چرا که شرایط انتظار و بلاتکلیفی برای هیچ کس جالب نیست. مسافر هواپیما را انتخاب میکند به خاطر این که بتواند زودتر به مقصدش برسد و وقتی خللی در پروازش صورت میگیرد، مطمئنا برایش جالب نیست. واکنشی که مسافرها نسبت به این موضوع دارند، خصوصا در این چند وقت اخیر کمی از عرف معمول خارج شده است. مثلا بارها شده که شیشههای دفترهای هواپیمایی را میشکنند و توهینهای غیرقابل تحملی میکنند. مسافر هم باید بداند ما سی و اند سال است که در این صنعت تحریم هستیم. مسافران پشت پرده را نمیبینند که ما با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنیم. باید کمی همدیگر را درک کنیم و برای رسیدن به روزهای خوب امید داشته باشیم.»
متاسفانه فرهنگ استفاده از هواپیما در کشور ما وجود ندارد
این مهماندار جوان درباره فرهنگ استفاده از هواپیما در کشور ما میگوید: «متاسفانه در کشور ما فرهنگ درستی نسبت به استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی وجود ندارد. هواپیما هم شامل این مسئله میشود و ما میبینیم که در خیلی از پروازها مسافران، داخل کابین هواپیما یادگاری مینویسند. روی میز هواپیما یا هواپیما را به شدت کثیف میکنند و این آماده کردن هواپیما برای پروازهای بعدی را به تاخیر میاندازد. با مهماندارها هم معمولا رفتار خوبی صورت نمیگیرد. در پروازهایی که دچار تاخیر میشود یا اینکه در لحظه بلند شدن هواپیما، مسافر مدام در حال زنگ زدن است به خاطر اینکه مثلا درخواست یک لیوان آب دارد. قبلا هم گفتم که خیلی خوب است که همدیگر را درک کنیم و بدانیم اگر هواپیما تکان دارد و چراغ هواپیما روشن است، مهماندار هم باید روی صندلی بنشیند، کمربندش را ببندد و در کابین تردد نکند. این نکته دقیقا از لحاظ قانونی برای ما وضع شده؛ یعنی قانون به ما میگوید وقتی چراغ کمربندها روشن شد، ما هم باید روی صندلیهایمان قرار بگیریم و نباید هیچ گونه سرویسی بدهیم ولی به خاطر اینکه مسافر واکنش بدی از خودش نشان ندهد ما مجبوریم که به درخواستهایش پاسخ بدهیم. چون اگر این اتفاق نیفتد، از سمت شرکتمان تحت فشار قرار میگیریم. یعنی اگر آن مسافر شکایت کند، این موضوع برای شرکت هواپیمایی هم قابل قبول نیست که چرا به او سرویس ندادهایم.»
در طول پروازها اتفاقاتی میافتد که خارج از ذهن است
او درباره خاطرات خوب پروازیاش میگوید: «مطمئن باشید یک تیم خوب پروازی یک خاطره خوب پروازی میسازد. هر وقت که ما با یک تیم خوب پرواز کنیم، بدترین پروازها برای ما تبدیل به بهترین پروازها میشود. به صورت کلی در پروازها اتفاقاتی میافتد که خارج از ذهن است. مثلا هواپیما در یک شهر خراب میشود و هوای مقصد و مبدا هم بد میشود. اما حضور کسانی که به زندگی نگاه مثبتی دارند و در طول سفر با آنها آشنا میشویم، به ما انگیزه زیادی میدهد. اگر در پرواز اتفاقی بیفتد که چیزی به داشتههایم اضافه کند، یعنی آن پرواز خیلی خوب بوده است. »
بودن همیشگی در آسمان هرگز من را خسته نمیکند
آقای مهماندار درباره آرزویش برای خلبان شدن میگوید: «اولین انتخاب من خلبانی بود، حتی دوره زمینی آن را هم گذراندم ولی آن زمان، از لحاظ مالی کمی در تنگنا بودم و نتوانستم آن را ادامه بدهم. البته در حال حاضر هم خدا را شاکرم که میتوانم پرواز کنم. به هر حال حتما یک مصلحتی بوده که نتوانستم خلبان شوم. بودن همیشگی در آسمان هرگز ما را خسته نمیکند. من اگر شب و روز پرواز داشته باشم، هیچ وقت خسته نمیشوم. شاید از لحاظ جسمی کمی آسیب ببینم ولی آن خستگی بعد از پنج یا ده ساعت خواب از بدنم خارج میشود؛ اما خستگی روحی است که در وجودم رسوب میکند و شاید تا هفتهها و ماهها همراهم باشد. پروازهای بد همیشه دلسردم میکند. به این فکر میکنم که چرا در این شغل ماندم. چند هفته پیش مسافرها نسبت به تاخیر پرواز اعتراض میکردند و رفتارهای بسیار زشتی با گروه پروازی داشتند. در آن لحظه خیلی عصبی شده بودم از اینکه چرا من باید این شغل را انتخاب کنم و الان در این جایگاه باشم. ولی چند روز بعد که یک پرواز بسیارعالی با یک گروه پروازی خوب داشتم، خاطره بد آن پرواز از ذهنم پاک شد.»
مینویسم چون دوست دارم مردم بدانند ما مهمانداران پشت آن لبخندها چه حرفهای نگفتهای داریم
او درباره اینکه چه شد که تصمیم گرفت خاطراتش را در اینستاگرام ثبت کند، میگوید: «من از زمانی که به مدرسه میرفتم، نوشتن را دوست داشتم. در دورههای مختلف دبیرستان، دانشگاه و سربازی در وبلاگم مینوشتم و بعد از پرطرفدار شدن فیس بوک به آنجا کوچ کردم. من روزهای خیلی خوبی در فیس بوک داشتم، چون آدمهایی که در آنجا حضور داشتند، اهل مطالعه بودند و آمده بودند که یادداشتی بخوانند. فضا مثل اینستاگرام نبود که صرفا دنبال دیدن تصاویر باشند. بعد از فیس بوک، کانال تلگرام و صفحه اینستاگرام ساختم و مطالبم را آنجا هم منتشر می کردم. بازخوردهای خیلی خوبی از انتشار مطالبم می گرفتم. انتقاداتی که از من میشد؛ تاثیر مثبتی روی خودم و روند کاریم میگذاشت. معمولا از صفحهام و کسانی که برایم کامنت میگذارند، انرژی مثبت میگیرم. در طول این مدت، حدود بیست نفری بودند که برای شغل مهمانداری هواپیما راهنماییشان کردم و استخدام شدند. البته آنها هیچ موقع من را نشناختند، فقط من آنها را میشناسم و هنوز با آنها در ارتباط هستم. این احساس خیلی خوبی به من میدهد که توانستم با نوشتن روی زندگی دیگران تاثیر مثبتی بگذارم. من درباره مهمانداری هواپیما مینویسم به خاطر اینکه خیلی از همکاران ما دوست دارند که فرهنگ پروازی ارتقا پیدا کند. دوست دارم، مردم بدانند که ما مهمانداران پشت آن لبخندها چه حرفهای ناگفتهای داریم. مینویسم به خاطر اینکه خیلی از همکارانم میخواهند این حرفها گفته شود و شاید قدرت بیانش را نداشته باشند. یکی از برنامههای سال جدیدم انتشار کتاب خاطرات پروازیم است که فعلا پیگیر کارهای آن هستم.»
از مسئولین درخواست میکنم که از ترمینالها تردد کنند تا همراه مردم باشند
آقای مهماندار درباره سفر مسئولین با هواپیما مینویسد: «شرایط و فضا یک مقدار متفاوت است با مردم عادی. البته ما تفاوتی قائل نمیشویم؛ چرا که وقتی در این شغل قرار میگیرید خواه و ناخواه باید به تمام ملیتها، اقوام و آدمها احترام بگذارید. پرواز با مسئولین ادبیات خیلی خاصی را میطلبد. من مسئولین زیادی را دیدم که از پاویونها رفت و آمد نمیکنند و از ترمینالها با مردم تردد میکنند. این باعث میشود که ارتباط آنها با مردم بیشتر شود. تنها خواهش من این است که حداقل نمایندگان مجلس از ترمینالها تردد کنند و پروازی نباشند.»
مهماندارها باید سنگ صبور مسافران باشند
او درباره کیفیت غذای هواپیما میگوید: «درست است که ما آشپز غذاهای هواپیما نیستیم و فقط توزیع کننده آن غذاها هستیم ولی ما نماینده شرکت هواپیمایی در پرواز هستیم و انتقادات به جا و مناسب را به قسمت کیترینگ گزارش میکنیم. تمامی مهماندارها و سرمهماندارها بعد از هر پرواز اگر مشکلی در سرویس مسافرین باشد و اعتراضی از طرف آنها باشد، حتما آن را به واحد کیترینگ گزارش میکنند و آنها هم سعی میکنند این گزارش را بررسی کنند. در واقع مهماندار در اشتباهی که در قسمت ترافیک یا کیترینگ یا بازرسی اتفاق افتاده، دخیل نیست ولی ما باید به نوعی سنگ صبور مسافرها باشیم و انتقادات آنها را گوش بدهیم، حتی اگر نتوانیم کاری برای آنها انجام دهیم. البته بعضی اوقات اعتراضها خارج از عرف میشود و این بسته به فرهنگ مسافری است که وارد هواپیما میشود.»
طبق قوانین شرکتهای سازنده هواپیما خاموش کردن گوشی در هنگام پرواز ضروری است
آقای مهماندار درباره بحث روشن بودن موبایل در هنگام پرواز می گوید: «شنیدم چند وقتی هست که میگویند موبایلها اختلالی در سیستمهای ارتباطی و ناوبری ایجاد نمیکند. تمام هواپیماهایی که از کارخانه سازنده بیرون میآیند، بالای سر مسافر چند علامت دارند؛ از جمله علامت نکشیدن سیگار و استفاده نکردن از تلفن همراه. ما هم به قوانین شرکتهای سازنده احترام میگذاریم و سعی میکنیم که موبایلهای خودمان و مسافران را در هنگام پرواز خاموش کنیم. حتما یک دلیلی وجود دارد که شرکتهای سازنده این دستورالعمل را تعیین کردند. اینکه آیا واقعا اختلال ایجاد میکند یا نمیکند به ما مربوط نمیشود و ما در این موضوع ریز نمیشویم.»
عکس گرفتن از کابین هواپیما مشکلی ندارد
این مهماندار درباره ممنوعیت عکس گرفتن داخل کابین هواپیما توضیح میدهد: «عکس گرفتن از داخل کابین ایرادی ندارد، حتی خود من هم از مسافران گوشیشان را میگیرم تا از آنها عکس بگیرم. اما عکس گرفتن از کارکنان پروازی مشکلساز است. چرا که به لحاظ امنیتی چنین چیزی ایجاد حساسیت میکند.»
متاسفانه در ایران مهمانداری هواپیما جزو مشاغل سخت محسوب نمیشود
او درباره سختیهای کار مهمانداری میگوید: «سختی کار مهمانداران از لحاظ فیزیکی، ساعتهای به هم ریخته پرواز است. ما یک روز شب تا صبح پرواز هستیم و روز دیگر صبح تا شب. شیفتهای نامنظم و کار در محیطی که در آن کاملا تحت فشار قرار داریم و با اکسیژن مصنوعی تنفس میکنیم، برایمان شرایط را دشوارتر میکند. هواپیماها بالاتر از سی هزار پا اشعه ماوراءبنفش را تجربه میکنند و این اشعهها جذب بدن مهمانداران و خلبانان میشود. ما معمولا به لحاظ حضور مسافران و موتور هواپیما محیط پر سر و صدایی را تجربه میکنیم. از طرف دیگر تغذیه خدمه پروازی هم مناسب نیست، آنها باید از غذاهایی که چند روز در یخچال هواپیما باقی مانده بخورند. این شرایط نامناسب باعث میشود که شغل مهمانداری در سراسر دنیا جزو مشاغل سخت در نظر گرفته شود. ولی متاسفانه در ایران سالهاست که این شغل جزو مشاغل سخت محسوب نمیشود و در این چند سال اخیر تنها به این شرط جزو مشاغل سخت در نظر گرفته میشود که کارفرما یعنی همان شرکت هواپیمایی بیمه سی سال مهماندارها را پرداخت کند و آنها را بعد از بیست سال بازنشت کند. تنها خواسته ما این است که این قانون به صورت رسمی، به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد و کارفرماها را مجاب کند که بیمه ما را در طول آن بیست سال پرداخت کنند تا ما بتوانیم بعد از بیست سال بازنشسته شویم. از لحاظ ساعت پروازی در خیلی از شرکتهای هواپیمایی خصوصی از حداقل مهماندار در یک پرواز استفاده میشود و مهماندارها از حداقل ساعت استراحت برخوردار هستند. در بسیاری از شرکتهای هواپیمایی مهماندارهایی هستند که ۲۶ روز در ماه پرواز میکنند و تعطیلی ندارند. در این ۲۶ روز میانگین ۱۰ تا ۱۵ ساعت در حال پرواز هستند و این خیلی خسته کننده و ناراحت کننده است. امیدوارم برای پیگیری این موضوع بتوان کاری کرد، گرچه خیلی به آن امیدی ندارم.»
گاهی به شدت از کارم دلسرد میشوم
او در پاسخ به سوال اگر به گذشته برمیگشتید باز هم این شغل را انتخاب میکردید، میگوید: «اگر به گذشته بر میگشتم با توجه به شرایطی که در آن روزها داشتم، باز هم این شغل را انتخاب میکردم ولی در حقیقت در این چند وقت اخیر کمی خسته شدهام. این شغل به صورتی است که همیشه باید برای آن انگیزه داشته باشی؛ چه از طرف کارفرما چه از طرف آدمهایی که در آن محیط با آنها سر و کاری دارند. تاخیرهای پروازی و محدود شدن پروازها به چند پرواز خاص، بدون اینکه بتوانیم کمی در آن شهر بمانیم و استراحت کنیم؛ همه باعث کم شدن انگیزه و دلسردیام شده است.»
امیدوارم تمام کسانی که آرزوی سفر با هواپیما را دارند در سال جدید به آن برسند
آقای مهماندار در پایان یک آرزو هم برای تمام مسافرین میکند: «امیدوارم زیرساختهای فرودگاهی روز به روز بیشتر و بهتر شود. توریستهای زیادی به ایران سفر کنند و تمام کسانی که آرزوی سفر با هواپیما را دارند و به لحاظ اقتصادی نمیتوانند به آن دست پیدا کنند، در سال جدید به آرزویشان برسند.»
دیدگاه تان را بنویسید