سرویس سبک زندگی فردا : اصولا زوجها در هنگام بیان احساسات منفی خود مهارت لازم را ندارند و باعث میشوند مسئولیت این نوع احساسات را به گردن همسرشان بیندازند و احساس گناه را در او ایجاد کنند تا دفعه بعد به خیال خودشان به آنها توجه بیشتری شود. در حالی که عملا اتفاقی که میافتد ایجاد یک فاصله بین آنها و دوریشان از همدیگر میشود؛ و این چیزهای کوچک اندکاندک این فاصلهها را ایجاد میکند طوری که بعد از چند سال دو نفر فکر میکنند نمیتوانند با هم حرف بزنند یا حرفی برای گفتن ندارند. در ادامه این مطلب را به نقل از سلامانه بخوانید.
از این رو، در هنگام صحبت کردن با همسرتان کاملا موقعیت را عینی تشریح کنید و غلو نکنید. بعد احساس خود را نامگذاری کنید و شدت آن را هم بدون اغراق بیان کنید و دلیل داشتن احساستان را هم بیان و نیازتان را کاملا روشن عنوان کنید. راه کارهای جانبی را هم بیان کنید.
نکاتی که در ابراز احساسات مهم هستند:
نامگذاری احساسات:
متاسفانه بسیاری از افراد فقط میگویند «خوبم یا بدم». در حالی که ما میتوانیم دهها نام برای احساسات خوب و بد داشته باشیم و آنها را از هم تفکیک کنیم. مثلا اگر احساس «بدی» دارید، میتوان آن را مناسب با احساسی که با شماست، بیان کنید؛ نا امیدم، مضطربم، خشمگینم، غمگینم، بیحوصله ام و ...
یا «خوبم» را میتوان با بانشاطم، پر انرژیام، شادم، امیدوارم و... بیان کرد.
شدت و مدت احساسات را بیان کنید:
در صحبتهایتان علت اینکه چرا چنین احساسی دارید و حتی شدت و مدت زمانی که درگیر این احساس هستید را بیان کنید. برای درک بهتر مطلب یک مثال ساده میزنم.
«من از پریشب یه کم دلخور و عصبی هستم، چون در جمع مهمانها به من توجه نشد. من دوست دارم یا ترجیح میدم در حضور دیگران به من بیشتر توجه بشه. قبلا هم چنین احساسی به من در مهمانی تولد دست داده.» در جمله بالا اگر دقت کنید از کلمه من استفاده شد. شدت احساس نیز با «یه کم دلخورم»، مدت احساس با «پریشب» و علت آن به خاطر بیتوجهی عنوان شد. ضمن اینکه قبلا نیز چنین احساسی به فرد دست داده، همان سابقه که با (قبلا هم چنین احساسی به من در مهمانی تولد دست داده) مشخص شد. البته گاهی سابقه حذف میشود، چون اولینبار ممکن است چنین احساسی اتفاق افتاده باشد. خواسته و نیاز هم به صورت تقاضا مطرح شد من ترجیح میدهم ...
کمی سیاست به خرج بدهید
با این نوع بیان شما میتوانید مسئولیت احساستان را بپذیرید و هنگام گفتوگو حالت دفاعی در فرد مقابل ایجاد نکنید. درواقع باید سیاست داشته باشید و به اصطلاح توپ را در زمین طرف مقابل بیندازید و در این مرحله از ضمیر «تو» استفاده کنید، ایرادی ندارد، چون قصدتان گرفتن مشورت و راهحل است. برای مثال میتوانید بگویید «تو فکر میکنی برای اینکه دیگه چنین احساسی بهم دست نده چه کار باید بکنم؟» در اصل از طرف مقابل راهحل میطلبید و نظرش را میخواهید. چه بسا او راهحلهایی که شما میخواهید را ارائه خواهد داد، ولی به این طریق از زبان او بیان خواهد شد نه زبان شما و تاثیرش نیز بیشتر خواهد بود. نکته: توجه کنید اگر راهحلهای ارائه شده از سوی همسرتان را نمیپسندید میتوانید بگویید «اینها خوب است راهحلهای منم این است». آنگاه راهحلهای خودتان را بیان کنید و در آخر بپرسید نظر تو درمورد این راهکارها چیست؟ در اصل با حالتی تقاضایی و سوالی، خواستهتان را مطرح میکنید نه اینکه به صورت دستوری و با باید و نباید از طرف مقابلتان بخواهید کاری کند تا شما دیگر چنین احساساتی نداشته باشید. اگر احساستان را با چنین روشی بیان کنید، به احتمال
خیلی زیاد به خواستهتان توجه خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید