سرویس سبک زندگی فردا؛ غزاله صباغیان طوسی: «رمضان که میرسد دیگرگونه میآیند زمین و زمان. شب چراغان میشود و نورباران، روشنتر از روز. و آفتاب تموز، مهربان تر میتابد، چونان حریر. فانوسهای فروزان خانههامان که آنها را از افطار تا سحر در جای جای سرامان میآویزیم، به سان ستارههای سپهر، میدرخشند. و اختران دیدرسهای دور، هم نور با دلهای سپیدمان، چشمک میزنند»
برای بسیاری از ما، رمضان ماه مناجات است. خلوت کردن با خدا در سایر روز و شبهای سال معمولا یک آرزوی دور از دسترس است که به ندرت پیش میآید محقق شود. اما در رمضان، انگار همه چیز مهیای این راز و نیازهای عاشقانه است. روزه جانمان را لطیف میکند و روح بیغش آماده اتصال با مبدا جهان میشود. شاهدش هم مفاتیح عزیز است و دعاهای کوچک و بزرگی که همه در ماه رمضان وارد شدهاند. از جوشن و ابوحمزه و افتتاح و مجیر تا دعای سحر و ادعیه بعد نماز و دعاهای روزانه.
مطلب مرتبط: راز و رمزهای بندگی را در این کتاب جذاب بخوانید
رمضان تنها ماهی است که هر روزش دعای مستقلی دارد، و با هر دعا، انگار برنامه مستقلی. دعاهای کوچک دو سه خطی که به اسم همان روز خوانده میشوند. دعای روز اول، دعای روز دوم… سادهترین عبادت این ماه شاید خواندن همین ادعیه باشد که با وجود کوتاهی، هرکدام دریایی است که هر روز در ساحل آن به نظاره مینشینیم.
محمدرضا مروارید در کتاب «سی ساغر سحری» به سراغ همین ادعیه کوتاه رفته: دعاهای روزانه.
«… ساغرهایی خورند همگان. که از بام سحر تا شام افطار میتوان نسیم بهارانه آن را جرعه جرعه نوشید و باغ دل را یک روز با آن طراوت داد، گو اینکه: که باغ می نشود از دم بهاری سیر»
مطلب مرتبط: کتابی خواندنی برای کسانی که میخواهند از منتظران واقعی باشند
کتاب، همان طور که از اسم آن بر میآید، سی ساغر است و سی دعا. ابتدا متن دعا آمده و بعد به سراغ ترجمه آن رفته. البته نه ترجمه معمول. که نویسنده آن را «برگردان عریان» مینامد و معتقد است هیچ گاه به بلندای این نیایشها نمیرسد. به همین خاطر در این کتاب ما با یک ترجمه آزاد مواجهیم که بیشتر مناجاتی شاعرانه است و گرچه در بن مایهها به متن اصلی پایبند مانده و مضامین اصلی دعا را متجلی کرده است، در واقع برداشتی آزاد از دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان است. «لطیفا! دریا نشستهای توفان زده را مانم که امیدم به کرانههای امن و نجات تو است آشفته حالی دارم که چشمم به عنایات تو است شکسته بالی هستم که دل خویش به تو بستهام و شوریده سری که بر درگاه تو نشستهام اینک این من و این افسرده حالیام اینک این من و این دست های خالیام و اینک این تو و آن دریای مهربانیات و این تو و آن لطفهای آسمانیات…» کتاب سی ساغر سحری، کتاب جمع و جور کوچکی است که میتواند همراه روزهای بلند رمضان امسال باشد. در فراغتهای بین روز به سراغش برویم و وقتی عطش روزه کلافهمان کرده، جرعهای از آب گوارای دعا بنوشیم یا سحرهای پرنور این ماه را با عطر
مناجاتهایش معطر کنیم.
«ساغر شانزدهم اللهمّ وَفّقْنی فیهِ لِموافَقَةِ الأبْرارِ وجَنّبْنی فیهِ مُرافَقَةِ الأشْرارِ وأوِنی فیهِ بِرَحْمَتِکَ الى دارِ القَرارِ بالهِیّتَکِ یا إلَهَ العالَمین. نیکان چراغ راه مایند کلیدهای بهروزی را از آنان سراغ باید گرفتن بهین مردان آیینه داران مایند در زمانه همسوی آنان باید بودن از درس بزرگان آموختهام که گام در گام جای آنان نهم تا کامیاب شوم و رستگار و از سخن رهنمایان خود چنین اندوختهام که دست خویش به ایشان دهم تا خوشبخت گردم و کامکار
خداوندا! مرا از هم گامی با نیک مردان بهره مند کن و در هم سویی با آنان سزامند دوستی با بدان مایهٔ زبونی من است و موجب سرنگونی من اگر با آنان گام زنم اگر با آنان نشینم و برخیزم اگر از آنان بشنوم و با آنان از دوستی گویم در پیشگاه تو آبرویی برایم نخواهد ماند و اگر بدان را راه بلد خود گیرم و حرف و حدیث آنان بپذیرم کس مرا در شمار دوستانت نخواهد نشاند امروز مرا از دوستی آنان بپرهیزان و از مجالس آنان برخیزان سراپرده تو سرای آسایش است و بهروزی و آستان تو بوستان آرامش است و فیروزی امروز مرا در پرده مهروزی خود درآر و از جوار دوستی خویش بهره مند و برخوردار جهانیان همه، تو را به خدایی میپرستند و جنبندگان همه، ذات تو را به پاکی میستایند خداییات را سوگند که نیازهای مرا روا کن و دل و دماغ این بنده ناتوان را باصفا»
کتاب دلنشین «سی ساغر سحری» را انتشارات سپیده باوران در ۹۵ صفحه منتشر کرده و در سال ۹۵ به چاپ سوم رسیده است.
*عکسها از غزاله صباغیان طوسی
دیدگاه تان را بنویسید