سرویس سبک زندگی: تجربه متخصصان نشان می دهد زمانی که فاصله بین عقد و عروسی زیاد شده و به ویژه به بیش از یک سال میرسد، همسران جوان با مخاطراتی جدی در ازدواج خود روبه رو می شوند. گاهی در نتیجه طولانی شدن مدت عقد، همسران آنقدر با دشواریهای متعدد روبهرو می شوند که در نهایت ترجیح می دهند از همدیگر جدا شوند؛ اما چه عواملی می تواند باعث طولانی شدن دوره عقد شود؟! شاید جواب شما یک چیز بیشتر نباشد؛ مشکلات اقتصادی و فراهم نبودن برگزاری عروسی، آماده کردن خانه و البته خرید جهیزیه! در ادامه این مطلب را به نقل از سایت سپیده دانایی میخوانیم.
در اینکه مشکلات اقتصادی حرف اول در به تعویق افتادن عروسی را میزند هیچ حرفی نیست. اما اگر تصور کنیم که در نبود دشواریهای مالی، مراسم عروسی در کوتاه ترین زمان ممکن برگزار شده و دیگر هیچ مشکلی وجود نخواهد داشت، سخت در اشتباهیم. در واقع، علاوه بر مسائل اقتصادی، نکات دیگری نیز می تواند باعث شود تا همسران و یا خانواده های آنها تمایل داشته باشند که عروسی را به زمان نامشخصی موکول کنند؛ عواملی که اگر آن ها را نشناسیم و از همین زمان عقد، فکری برایشان نکنیم، خود می توانند باعث طلاق و جدایی همسران شوند.
با آرزوی بهترینها
همه افرد دوست دارند بهترینها را داشته باشند. تا اینجای کار ایرادی وجود ندارد؛ اما وقتی افراد زندگی در زمان حال خود را متوقف می کنند تا در آینده ای نامشخص به ایده آلهای خود برسند و زمانی که در تعریف استانداردهای خود در آینده هیچ گونه تخفیفی نمی دهند، آنوقت به احتمال زیاد ما با افرادی کمالگرا روبه رو هستیم. یکی از گروههایی که ممکن است تمایل داشته باشند تا عروسی خود را دائم به تعویق بیاندازند، همین دسته هستند. اگر هم از آنها بپرسید تصمیم دارند چه زمانی سر خانه خود بروند پاسخ می دهند: «وقتی همه کارها درست شد»!
شاید بسیاری از افراد با همسران کمالگرای خود بتوانند سالهای سال زندگی کنند اما اگر شما فردی کمالگرا هستید، توجه داشته باشید که ایده آلگرایی در درجه اول می تواند رضایت شما را از داشته هایتان به شدت کاهش دهد و متاسفانه بعد از مدتی متوجه خواهید شد که شما از همسرتان نیز شروع به ایراد گرفتن و انتقادهای مکرر می کنید، امری که می تواند خود به موضوعی برای اختلاف بین همسران و حتی طلاق منجر شود.
ترس از افشا شدن واقعیت
گاهی اوقات همسران تا وقتی زیر یک سقف زندگی نکنند، می توانند بعضی نکات را از همدیگر پنهان کنند؛ اما بعد از عروسی پنهان نگه داشتن امور از همدیگر کاری به مراتب دشوارتر و حتی ناممکن است. در این وضعیت، تصور کنید فردی که برخی مسائل از همسر خود مخفی نگه داشته و یا بدتر آنکه دروغ گفته است. چندان عجیب نخواهد بود که او در مقابل برگزاری عروسی و آغاز زندگی مستقل مقاومت داشته باشد. البته دامنه این دروغ گفتن و یا پنهانکاری می تواند بسیار متنوع باشد؛ به عنوان مثال فردی که در زمان آشنایی اولیه با همسر خود اعلام کرده که کاری ثابت و مشخص دارد اما در واقع بیکار است و حالا دائم عروسی را به امید اینکه بتواند به زودی کاری با همان مشخصات پیدا کند، به تعویق می اندازد و یا فردی که می دانسته همسرش از افراد عینکی خوشش نمی آید و تا به حال همیشه از لنز استفاده کرده و حالا نمی داند چه طور باید موضوع ضعیف بودن چشمها را با او در میان بگذارد و در نتیجه از ترس رو شدن مسئله ضعیفی چشمها دائم عروسی را به زمانی نامشخص موکول می کند.
اگر شما نیز در چنین شرایطی قرار گرفته اید و احساس می کنید نمی دانید چه طور می توانید از این مخمصه خارج شوید، شاید بهتر باشد با روانشناسی مجرب، در این زمینه مشورت کنید. چون درست است که صداقت داشتن با همسر همواره توصیه می شود اما اینکه مسائل را چه طور با همسر خود در میان بگذارید، خود می تواند تعیین کننده نوع برداشت همسر شما از ماجرا باشد و البته فراموش نکنید که اگر قرار باشد دائم برای پوشاندن دروغ اول و یا پنهانکاری اولیه، دروغهای دیگری بگویید، شانس اینکه بتوانید با عوارضی کمتر مسئله را حل و فصل کنید، کمتر خواهد بود.
به امید همراهی خانوادهها
گاهی مخالفت اولیه خانوادهها با انتخاب فرزندان خود باعث به تعویق افتادن عروسی آنهاست. سادهترین دلیل این امر نیز عدم پشتیبانی مالی خانوادهها از برگزاری عروسی است. البته گاهی نیز همسران جوان به تجربه درمییابند که به محض طرح موضوع عروسی ناراحتیهای قبلی زنده میشود. در نتیجه ترجیح میدهند تا عروسی را به تعویق بیندازند، به امید اینکه بالاخره روزی خانواده انتخاب آنها را تایید کرده و بپذیرد.
اگر شما در چنین شرایطی قرار دارید، توجه داشته باشید که قدم اول واقع بینی در این مورد است. هر چند ممکن است شما آرزوی برگزاری عروسی در فضایی سرشار از همدلی را داشته باشید اما ممکن است این موضوع چندان با واقعیت همخوانی نداشته باشد. از سوی دیگر سعی کنید در عوض منفعل بودن و سپردن همه چیز به دست گذر زمان، از پتانسیل های موجود در اقوام استفاده کرده و سعی کنید از فردی که مورد پذیرش شما و خانواده تان هست، برای کاهش اختلافات کمک بگیرید.
به امید معجزه!
گاهی تازه بعد از عقد است که افراد متوجه میشوند همسرشان آنقدر که آنها تصور میکردند، ایده آل نیست. این امر به ویژه زمانی که افراد در زمان انتخاب همسر عجله کرده، به اندازه کافی برای شناخت او و یا خانوادهاش تلاش نکرده و یا تنها به دلیل علاقه تصمیم به ازدواج میگیرند، میتواند شکل حادتری به خود بگیرد. در این وضعیت و زمانی که افراد بعد از عقد متوجه وجود ایراداتی در همسر خود میشوند ترجیح میدهند آغاز زندگی مشترک خود را به تعویق بیندازند.
اگر شما نیز در چنین وضعیتی قرار دارید، شاید بهتر باشد، به جای به تعویق انداختن عروسی، زودتر در پی تصمیم گیری در مورد وضعیت خود باشید. گاهی اوقات ممکن است ایراد برملاشده قابل اصلاح باشد و همسر نیز انگیزه تغییر کردن داشته باشد. اما گاهی اوقات اصلاح آن ایراد چندان آسان نیست و یا همسر انگیزه کافی برای آن را ندارد، مانند اعتیاد. در این وضعیت اگر بتوانید در عوض تعویق عروسی هر چه زودتر به جمع بندی رسیده و تصمیمی معقولانه ولو اینکه جدایی باشد، بگیرید، بسیار مناسبتر خواهد بود.
من نمیخواستم!
گاهی اوقات مقاومت در مقابل عروسی در شرایطی از سوی زوجین صورت میگیرد که خانوادههای دو طرف به شدت پیگیر ماجرا هستند. این وضعیت را بیشتر در مواقعی میبینیم که ازدواج به اجبار خانوادهها صورت پذیرفته و زوجین خود دست به انتخاب نزدهاند.
اگر شما نیز در چنین وضعیتی قرار دارید، در عوض نگاه صفر و یکی به ماجرا و اصرار بر اینکه چون من نخواسته ام پس عروسی هم نخواهم کرد و در قدم بعدی اصرار بر طلاق داشته باشید،بهتر است در قدم اول به دنبال بررسی وضعیت خود به شکلی دقیقتر باشید. درست است که ساختن زندگی مشترک در شرایطی که انتخاب همسر از سوی شما نبوده، کاری بسیار دشوار است اما گاهی اوقات طلاق تنها فرار از موقعیتی بد به موقعیتی بدتر است. شاید بهتر باشد با تعویق چند ماهه عروسی، زمانی برای تامل، تلاش و انجام اقداماتی برای تصمیم گیری مناسبتر برای خود ایجاد کنید. اما فراموش نکنید برخی افرادی که در شرایط شما قرار داشته و طلاق گرفته اند، بعد از جدایی تنها نصیب آنها، پشیمانی بوده است، به ویژه که ممکن است شما بعد از طلاق حمایت خانواده را نیز به کلی از دست بدهید.
دیدگاه تان را بنویسید