سرویس سبک زندگی: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار مقام معظم رهبری، در آستانه میلاد با سعادت مولای متقیان حضرت علی(ع)، به انتشار فرازهایی از بیانات ایشان در توصیف شخصیت امیرمؤمنان پرداخته است. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت همشهری آنلاین میخوانیم.
امیر المومنین (علیه السلام)، الگویی برای مسلمین
امیرالمؤمنین امام ماست. امام همهى مسلمین است و همه او را به عنوان امام قبول دارند. امام یعنى چه؟ یعنى ما باید ابعاد این شخصیت را در نظر بگیریم مثل الگویى که شما جلو خودتان مىگذارید، و بعد تمرین مىکنید که چیزى شبیه آن بسازید و تمرین کنیم که شخصیت خودمان را از لحاظ فردیتمان، از لحاظ رفتارمان، از لحاظ علاقه و رابطهى خودمان با خدا و کارى که روى شخص خودمان مىکنیم، از لحاظ رفتارى که با مردم مىکنیم، از لحاظ رفتارى که با بیتالمال مىکنیم این امکانى که در اختیار ماست؛ پولى که در اختیار ماست، ابزارى که در اختیار ماست از لحاظ رفتارى که با مردم به عنوان یک مجموعهى بشرى داریم که ما راعى آنها هستیم و بر بخشى از زندگى آنها حاکم هستیم، از لحاظ دلسوزىاى که براى محرومین مىکنیم چه فقرا، چه محرومین ذهنى، چه محرومین علمى و اعتقادى از لحاظ رفتارى که با دین خدا مىکنیم که چگونه باید از آن دفاع کرد و چگونه باید نسبت به آن دقت ورزید از لحاظ رفتارى که با دشمنان مىکنیم؛ در تمام اینها الگوى ما امیرالمؤمنین باشد و سعى کنیم خودمان را به آن بزرگوار شبیه کنیم.
چطور مىشود کسى خود را شیعهى علىبنابىطالب بداند؟ آن بزرگوار، همهى عمرش را به عبادت خدا گذراند. از اولى که در وجود آن بزرگوار بهوسیلهى پیغمبر اکرم نقطهى نورى از هدایت الهى به وجود آمد، تا لحظهاى که با شمشیر دشمنان خدا به لقاءالله شتافت، یکجا شما آن بزرگوار را پیدا کنید که از عبادت و توجه به خدا و رابطه گرفتن با خدا غفلت کرده باشد! ...
بیانات در دیدار عمومى به مناسبت «روز میلاد حضرت على(ع)» ۱۳۷۲/۱۰/۶
عدالت، بارزترین نکته حکومت امیر المومنین (علیه السلام)
اگر به زندگى امیرالمؤمنین و حوادث دوران تقریبا پنجسالهى حکومت آن حضرت نگاه کنیم، مىبینیم عمدهى آنچه براى آن بزرگوار در این مدت به عنوان مشکل پیش آمد، ناشى از عدالتخواهى ایشان بود. این نشان مىدهد که مسألهى عدالت چقدر سخت است.
عدالتخواهى و دنبال عدالت رفتن، به زبان آسان است؛ اما در عمل آنقدر با موانع گوناگون مواجه مىشود که دشوارترین کار هر حکومت و نظامى این است که عدالت را در جامعه تأمین کند. عدالت فقط عدالت اقتصادى نیست؛ عدالت در همهى امور و شؤون زندگى بسیار دشوار است. این همان چیزى است که امیرالمؤمنین با آن قدرت ملکوتى و شأن الهى، آن را وجههى همت خود قرار داد و دنبال کرد.
لذا امیرالمؤمنین در این عبارت معروف فرموده است: «والله لان ابیت على حسک السعدان مسهدا، و اجر فى الاغلال مصفدا، احب الى من أن القى الله و رسوله یوم القیامة ظالما لبعض العباد و غاصبا لشىء من الحطام»؛ یعنى از خلافت کنار آمدن که هیچ؛ اگر مرا به غل و زنجیر بکشند و روى خارهاى مغیلان هم با تن عریان بکشانند، حاضر نیستم حتى به یک نفر از بندگان خدا ظلم کنم.
بهخاطر همین منطق، امیرالمؤمنین همهى مشکلات دوران خلافت خود را لمس کرد و با آنها مواجه شد؛ چون عدالت او بود که آن دشمنها و دشمنیها را علیه او بهوجود مىآورد. امیرالمؤمنین ایستادگى کرد و بهخاطر مواجهه با مشکلات و حل آنها حاضر نشد از عدالت دست بردارد؛ این شد درس. ...
خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۸۲/۸/۲۳
امیرالمؤمنین(علیه السلام) ، شخصیتی دست نیافتنی
در روایتى که از امام باقر (علیهالصلاةوالسلام) نقل شده است، آن حضرت پس از اشاره به زهد و عبادت و خصوصیات اخلاقى و روحى امیرالمؤمنین(علیهالصلاةوالسلام)، مىفرماید: «و ما اطاق عمله منا احد»؛ از ما هم هیچ کس توان انجام دادن عمل او را ندارد.
یعنى حتى امام باقر و امام صادق و ائمهى هداة مهدیین(علیهمالسلام) هم نمىتوانند خودشان را به آن حدى برسانند که امیرالمؤمنین به آن رسیده بود. طبق این روایت، بعد فرمودند: «و ان کان علىبنالحسین(ع) لینظر فى کتاب من کتب على(ع)».
بنابر این روایت، امام باقر فرمود که پدرش علىبنالحسین(علیهالسلام) به یکى از کتابهاى علىبنابىطالب(علیهالسلام) نظر مىکرد - لابد کتابى از دستورات امیرالمؤمنین بوده، که آن دستورات طبق عمل و زندگى عملى خود آن بزرگوار بوده است - «فیضرب به الارض»؛ کتاب را روى زمین گذاشت، «و یقول من یطیق هذا؟»، چنین عملى را چه کسى طاقت مىآورد؟ یعنى امام سجاد که سیدالعابدین و زینالعابدین است، در مقابل عمل و عبادت و زهد امیرالمؤمنین احساس عجز مىکند.
خود آن بزرگوار هم در نامه به عثمانبنحنیف فرمود: «الا و انکم لاتقدرون على ذلک»؛ شما نمىتوانید به این سبکى که من عمل مىکنم، عمل کنید. واقعا هم انسان وقتى نگاه مىکند، آنچه از امیرالمؤمنین نقل شده، دهشتآور است.
خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۷۰/۱/۱۶
امیر المومنین (علیه السلام)، شخصیتی چون اقیانوس
در باب زندگى امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام، شما یک اقیانوس را در نظر بگیرید. احاطهى به همهى ابعاد این اقیانوس، در یک نگاه که هیچ؛ در یک مطالعهى طولانى هم براى یک انسان میسر نیست.
از هر طرف که شما وارد مىشوید، دنیایى از عظمت مشاهده مىکنید؛ دریاهاى گوناگون، اعماق ژرف، موجودات آبى گوناگون و متنوع و اشکال مختلف از حیات و عجایب دریا! اگر این بخش را رها کنید و از بخش دیگر این اقیانوس وارد شوید، باز همین داستان و همین ماجراست. اگر از قسمت سوم یا چهارم یا پنجم و یا دهمى وارد شوید - از هر جا که وارد مىشوید - باز شگفتیهایى مشاهده مىکنید.
این، یک مثال نارسا و کوچکى از شخصیت امیرالمؤمنین علیهالصلاة والسلام است. شما از هر طرف که این شخصیت را نگاه کنید، خواهید دید عجایبى در آن نهفته است. این،مبالغه نیست. این، بازتاب عجز انسانى است که سالهاى متمادى دربارهى زندگى امیرالمؤمنین علیهالصلاةوالسلام مطالعه کرده و این احساس را در درون و وجود خود پیدا کرده است که به على علیهالسلام - این شخصیت والا - با ابزار فهم معمولى؛ یعنى همین ذهن و عقل و حافظه و ادراکات معمولى، نمىشود دسترسى پیدا کرد. از هر طرف شگفتیهاست!
خطبههاى نماز جمعهى تهران ۱۳۷۵/۱۱/۱۲
دیدگاه تان را بنویسید