سرویس سبک زندگی فردا؛ نیلوفر نیک بنیاد: چند سالی هست که ماه آخر سال از خانه بیرون نمیروم، مگر درصورت اجبار! نه اینکه از هوای اسفند بدم بیاید، نه اینکه نو شدن سال را دوست نداشته باشم، نه اینکه دیدن تک و توک جوانهها روی درختهای دود گرفتۀ شهر حالم را خوب نکند، فقط یک چیز روحیهام را شدیدا بههم میریزد و آن هم دیدن آدمهاست. آدمهایی که غمدار بودنشان در میان شادیهای دم عید دیگران بیشتر بهچشم میآید. همانهایی که آنقدر عید را جشن نگرفتهاند، معنایش را از یاد بردهاند. آدمهایی که نو شدن سال نه تنها حس خوبی برایشان نیست، بلکه فقط یادآور نوشدن غصهها و گرفتاریهایشان است. آدم فضایی هم نیستند اتفاقا. همین دور و بریهایمان، بعضی همسایهها، بعضی فروشندهها، بعضی بچههای محله، یا اصلا بعضی از اقوام خودمان که شاید بهخاطر نوع زندگی امروزی کمتر از احوالشان خبر داریم. آدمهایی را میگویم که نه شاخ دارند، نه دم، نه عید سال نو! برای همین است که دوست ندارم ماه آخر سال از خانه بیرون بروم. مدام با خودم فکر میکنم کاش بشود کاری کنیم که همۀ آدمها حداقل ذرهای در شادیهایمان سهیم باشند و کنار ما مزۀ عید را بچشند. من
به شدت معتقدم عیدی که برای همه عید نباشد، عید نیست!
۱. تجملات را وارد مراسم ملی و دینیمان نکنیم
اتفاق عجیب و ناخوشایندی که چند سال است در کشور ما افتاده، مرسومشدن مسائلی است که تا پیش از این چندان مرسوم نبودند. اکثر ما ایرانیها آداب و رسوم ملی و دینیمان را دوست داریم و از گذشته تا کنون همیشه سعی کردهایم در حد وسعمان مراسم دینی و ملیمان را باشکوه برگزار کنیم. اما این موضوع پا را از «حد وسع» فراتر گذاشته و آنقدر تجملاتی شده است که خانوادهها حاضرند دست به هر کاری بزنند تا برای برگزاری این قبیل آیینها چیزی از دیگران کمتر نداشته باشند. بهعنوان مثال همین عید نوروز را درنظر بگیرید. در چند سال اخیر آنقدر این جشن را تجملاتی کردهایم که خیلیها فکر میکنند اگر ظروف سفرۀ هفتسینشان کار دست استاد فلانی نباشد یا اگر برای پذیرایی نوروزشان چندین کیلو از گرانترین آجیلهای بازار نخریده باشند، بهتر است سرشان را بگذارند زمین و بمیرند! حال آنکه اصل فلسفۀ نوروز چیز دیگری است و لوازم مورد نیاز برای برگزاریاش هم بسیار مختصرتر است. بیایید مسائل تجملاتی را تبدیل به واجبات ملی و دینی نکنیم تا آنهایی که توانایی فراهم کردنش را ندارند، احساس گناه نکنند.
۲. کاری که از دستمان برمیآید
روزهای پیش از نوروز یکی از پرفشارترین روزهای سال از نظر روحی، کاری، مالی و خیلی مسائل دیگر هستند. اگر بتوانیم با توجه به موقعیت اجتماعی و شغلیمان، مقداری هرچند اندک از این فشارها کم کنیم، قطعا نقش پررنگی در عید شدن عید برای خیلی از افراد خواهیم داشت. بهعنوان مثال اگر بتوانیم بهای تعمیر لوازم منزل را بهصورت قسطی یا با کمی تاخیر از کسانی که میدانیم توانایی پرداختش را ندارند، دریافت کنیم؛ اگر بتوانیم مزد کمتری برای خیاطی لباسهای اشخاصی که نیاز دارند، بگیریم؛ اگر مواد خوراکی مورد نیاز عید را نسیه بفروشیم، یا در هر فعالیت دیگری مانند آرایشگری، باغبانی، نظافت و غیره، برای برخی اشخاص تخفیف قائل شویم؛ قطعا قدم بزرگی در این راه برداشتهایم.
۳. کمک به رسم قدیم
نیازمندترین افراد در زمان سال نو کسانی هستند که نیازهای مالی دارند. سالیان سال است که موسسههای خیریه سعی میکنند با فراهمکردن حداقل لوازم مورد نیاز برای جشن سال نو، نقشی در شاد کردن این افراد در آستانۀ عید نوروز داشته باشند. خوب است که اگر نیازمندی را در اطرافمان میشناسیم، در حد توانمان از او دستگیری کنیم. اگر هم کسی را نمیشناسیم، از طریق موسسههای خیریۀ معتبر کمکمان را به دست نیازمندان برسانیم. امروزه موسسههای مختلفی وجود دارند که کمکهای نقدی و غیر نقدی افراد را به دست نیازمندان واقعی میرسانند. خیلی از این موسسهها با فراهم کردن امکان دیدار حضوری یا حتی خرید بههمراه خود شخص نیازمند، این اطمینان را به شما میدهند که کمکتان به دست کسی که واقعا نیازمند است، رسیده و لبخند شادی ناشی از جشن نوروز را بر لبانش نشانده است.
۴. ایرانی بخریم
قطعا میتوانیم هفتههای پایان سال را رکورددار بیشترین خرید و فروش در میان ایرانیان بدانیم. چرا که حتی کسانی که در طول سال هیچ وسیلهای برای خود یا خانهشان نمیخرند، معمولا در این ایام سعی میکنند با خرید وسیله یا لباسی هرچند کوچک، با پدیدۀ نو شدن سال همگام شوند. اگر ما هم جزو این دسته از خریداران هستیم و قصد خرید لباس، وسیلۀ منزل یا هر چیز دیگری داریم، خوب است که از تولیدکنندگان ایرانی خرید کنیم. با اینکار نه تنها در حمایت از تولید ملی و چرخیدن چرخ اقتصاد نقش بازی میکنیم، بلکه بهطور غیر مستقیم باعث میشویم بر لب کارکنان تولیدیهایی که مدتهاست حقوق نگرفتهاند، لبخندی بنشیند؛ باعث میشویم دل فروشندگانی که از کسادی بازار گله دارند شاد شود، باعث میشویم سفرۀ هیچ تولیدکنندۀ داخلی در شب عید خالی نباشد و خیلی اتفاقهای لذتبخش دیگر... ما که داریم میخریم، حداقل ایرانی بخریم!
۵. آنها را یادمان نرود!
یک سری از افراد هستند که نیاز مالی به کمکهای ما ندارند، اما از همه نیازمندترند. کسانی که عیدشان اصلا عید نیست و هیچوقت هم دیده نمیشوند. معلولان جسمی و ذهنی، بچههای بیسرپرست، سالمندان، جانبازان، بیماران بستری در بیمارستانها، زندانیان، و هر گروه دیگری که دسترسی به محیط بیرون ندارند و لحظۀ تحویل سال با سیصد و شصت و چهار روز دیگر سال فرقی برایشان نمیکند. یادمان باشد امسال برنامههای دید و بازدید عیدمان را طوری بریزیم که بتوانیم حداقل به دیدن یکی از این گروهها هم برویم و دلشان را شاد کنیم. کسی چه میداند؟ شاید این عید دیدنی از همۀ صلۀرحمها بر ما واجبتر باشد...
دیدگاه تان را بنویسید