روش درك واقعیات جوانى در سیره اهل‌بیت علیه‌السلام

کد خبر: 625744

نوگرایى و نوجویى از ویژگی‌هاى جوان است. جوان دوست دارد خود را نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید این‏ واقعیت را بپذیرند ، در حد امكان به خواسته‏‌هاى معقول جوان پاسخ‏ مثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتن‌هاى غیر ضرورى كه به كدورت‏ جوان مى ‏انجامد ، بپرهیزند.

روش درك واقعیات جوانى در سیره اهل‌بیت علیه‌السلام
سرویس سبک زندگی: مشورت كردن با جوان نشان‌دهنده احترام به اوست؛ زیرا سبب مى‌شود بیشتر براى خود ارزش قائل شود، بیشتر احساس ‏مسولیت كند و در نتیجه در راه تربیت ‏خود بیشتر بكوشد. در ادامه این مطلب را به نقل از سایت تبیان می‌خوانیم.
جوانی در سیره اهل‌بیت (ع)
روش درك واقعیات جوانى
بى‌تردید جوانى از حساس‌ترین و پرمخاطره‌ترین دوران زندگى است. جوان با همه توانایی‌ها، به خاطر حساسیت مقطع سنى، مشكلات، كمبودها و واقعیات انكارناپذیر دارد. عدم درك جوان و بى‌‏توجهى به واقعیات طبیعى‌‏اش چه بسا به جاى تربیت، سبب گمراهى ‏جوان مى‌شود. بدین جهت، باید متولیان امر تربیت جوان را مورد توجه قرار دهند، واقعیاتى كه اشاره به برخى از آنها سودمند مى‌‏نماید:
الف. محدودیت آگاهى و تجارب: جوان به تدریج ‏به اطلاعات و آگاهی‌ها دست مى‌‏یابد و اندوخته‌هاى ناقص خود را تكمیل مى‌‏كند. توجه ‏والدین و مربیان به محدودیت معلومات مفید و تجارب عملى جوان ‏سطح توقعات آنان را كاهش مى‌دهد و معتدل مى‌سازد. على(ع) مى‌فرماید: «نادانى جوان معذور و علم و آگاهى ‏اش محدوداست.» (۱) بدین سبب اندیشه و نظر سنجیده كهنسالان از نیروى جوان برتراست.
ب. تكامل تدریجى عقل: جوان در مسیر تكامل عقلى است و اندیشه ‏اش به تدریج تكامل ‏مى‌یابد. على(ع) مى‏‌فرماید: «انسان تا ۲۸ سالگى درحال تكامل ‏عقلى است.» آن حضرت همچنین مى‌فرماید: «عقل جوان در 35 سالگى ‏به نهایت كمال خود مى‏‌رسد و آنچه پس از آن به دست مى‌آورد ، تجربه است.» (۲) بدین سبب باید در حد معقول از جوان انتظار داشت‏ و این ویژگى را در رفتار و موضعگیری‌هایش مورد توجه قرار داد. این وضعیت ، به ویژه تا سن ۱۸ سالگى، بیشتر آشكار است. على (ع) مى‌فرماید: «پیوسته عقل و حماقت‏ با یكدیگر در تعارضند تا اینكه شخص به ۱۸ سالگى مى‌رسد. در این هنگام ، یكى بر دیگرى‏ پیروز مى‌شود.»
ج. جنون جوانى: جنون جوانى یكى از بیماری‌هاى روانى است كه هنگام بلوغ در برخى ‏از جوانان آشكار مى‌شود.
رسول گرامى اسلام مى‌فرماید: «جوانى ‏شعبه ‏اى از دیوانگى است.» مستى جوانى حالت دیگرى است كه دراین مقطع سنى پدید مى‌آید. على (ع) انواع مستى را چهار نوع شمرده، مى‌‏فرماید:
«شایسته است انسان عاقل خویشتن را از مستى ثروت و مستى قدرت و مستى علم و مستى تمجید و چاپلوسى مستى جوانى دورنگاه دارد ، زیرا هریك از این مستى‏‌ها بادهاى مسموم و پلیدى دارد كه عقل را مى‏‌رباید و آدمى را سبك مى‌سازد.» (۳)
د. نوگرایى و شیك پوشى: نوگرایى و نوجویى از ویژگی‌هاى جوان است. جوان دوست دارد خودرا نشان دهد و مورد توجه دیگران واقع شود. والدین باید این‏ واقعیت را بپذیرند ، در حد امكان به خواسته‏‌هاى معقول جوان پاسخ‏ مثبت دهند و از سختگیرى و نه گفتن‌هاى غیر ضرورى كه به كدورت‏ جوان مى‌انجامد، بپرهیزند. على (ع) همراه قنبر به بازار رفت و از فروشنده‏ اى پرسید: آیا دو لباس به قیمت پنج درهم دارید ؟ مرد پاسخ داد: آرى، اى امیرمومنان. با این پاسخ حضرت دریافت‏ كه فروشنده وى را شناخته است.
پس آنجا را ترك گفت، نزد دیگرى رفت و همین پرسش را تكراركرد. فروشنده دوم جواب داد: آرى، دو لباس دارم، یكى بهتر است و سه درهم مى‌ارزد و دیگرى دو درهم. حضرت آنها را خرید و لباس سه ‏درهمى را به قنبر داد. قنبر گفت : شما به آن سزاوارترید، شمابالاى منبر مى‌روید و خطبه مى‌خوانید.
حضرت فرمود: «انت‏شاب و لك شره الشباب ... ، تو جوانى و میل‏ جوانى دارى. من از پروردگارم شرم دارم و خود را بر تو ترجیح ‏دهم.» (۴) طبق این روایت على (ع) به خاطر جوانى قنبر و میل جوان ‏به نوپوشى لباس بهتر و گران تر را به او داد.
روش احترام و مسوولیت دادن به جوان
احترام به شخصیت جوان و مسوولیت دادن به او از شیوه‌هاى مهم‏ تربیتى شمرده مى‌شود. جوان، با همه مشكلات و واقعیات دوره‏ جوانى، براى ایفاى نقش و انجام مسئولیت‌هاى مختلف توانایى ‏بسیار دارد. عدم اعتماد به جوان و بى ‏توجهى به توانایی‌هاى او مانع شكوفایى استعدادهاست و در نتیجه به عدم رشد مطلوب جوان ‏مى‌انجامد. سیره گران سنگ رسول گرامى (ص) در مسیر دشوار تربیت، بهترین ‏سرمشق شمرده مى‌شود. آن بزرگوار به جوانان اعتماد مى‌كرد و كارهایى بس مهم به آنان مى‌سپرد.
بطور مثال: رسول اكرم عتاب بن اسید را كه‏ بیست و یك سال داشت، والى مكه ساخت. و امر فرمود با مردم نمازبگزارد. عتاب بن اسید اولین فردی بود كه پس از فتح مكه در مكه‏ نماز جماعت اقامه كرد. (۵)
زید بن حارثه براى ‏فرماندهى لشكر شایسته بود و امروز فرزندش اسامه شایستگى دارد. باید همه شما از او اطاعت كنید. (۶)
روش محبت و رفاقت
محبت داروى بى ‏نظیر بسیارى از دردهاست. محبت ‏بسیارى مشكلات‏ عاطفى و اجتماعى را از میان مى‌برد. محبت موثرترین شیوه تربیتى ‏است. جوان كانون عاطفه و احساسات است و تشنه محبت صادقانه. ایجاد رابطه عاطفى و صمیمى در تربیت او بسیار سودمند است. درطریق تربیت ، تندى ، سختگیرى و فشارهاى روانى نه تنها مفید نیست ، بلكه سبب رنجش جوان و لجاجت ‏بیشتر او مى‌شود.
جوانى، به ویژه آغاز آن، زمان دوستى و دوست‏یابى است و جوان شدیدا از دوستان خود تاثیر مى‌پذیرد. این ویژگى ایجاب مى‏‌كند كه والدین‏ فرزندان خود را در انتخاب دوستان صالح یارى كنند و مهمتر اینكه خود براى او دوستى صمیمى باشند ، آنها باید ضمن انجام ‏دادن وظیفه پدرى و مادرى، دوستانى خوب و صمیمى براى جوانشان ‏باشند. محبت و رفاقت صمیمانه با فرزند چنان مهم است كه امام ‏صادق (ع) آن را راه درست تربیت در هفت‏ ساله سوم زندگى مى‌داند.
آن حضرت مى‌فرماید: بگذار فرزندت هفت ‏سال بازى كند، هفت‏ سال او را با آداب و روش‌هاى مفید تربیت كن و در هفت ‏سال سوم مانند دوست صمیمى با وى همراه باش»
روش موعظه
موعظه از شیوه‌هاى موثر در تربیت فرزندان جوان است. اگر اندرز با منطق و عطوفت همراه باشد ، بسیار موثر و كار ساز است. معصومان(علیهم السلام) از این شیوه بسیار بهره مى‌بردند، براى ‏مثال امام سجاد (ع) به فرزندش چنین اندرز مى‌دهد:
فرزندم ، آگاه باش. با پنج گروه همنشین نشوى، سخن نگویى و درمسافرت دوستى نكنى. فرزند عرض كرد: پدرجان، آنان كیانند؟
حضرت فرمود : از همنشینى با دروغگو بپرهیز ؛ زیرا او مانند سراب‏ است ، دور را نزدیك و نزدیك را دور جلوه مى‌دهد. از رفاقت‏ با گناهكار و لاابالى اجتناب كن ، زیرا او تو را به یك لقمه یا كمتر از آن مى‌فروشد. از دوستى با بخیل بپرهیز ، زیرا او در ضرورى ‏ترین وقت‌ها از یارى ‏ات سرباز مى زند. از رفاقت ‏با احمق ‏اجتناب كن ؛ چون در پى ‏سود رسانى به تو است ولى به خاطر نادانى ‏زیان مى‌رساند. از مصاحبت ‏با آن كه قطع رحم كرده بپرهیز ، زیرادر كتاب آسمانى مورد لعن و نفرین قرار گرفته است.
روش احترام به شخصیت
جوان براى شخصیت‏ خود اهمیت‏ بسیار قائل است، هر نوع كم توجهى‏ را بى ‏احترامى به شخصیت خود مى‌داند. و چه بسا واكنش نشان‏ مى‌دهد. احترام به شخصیت جوان در تربیت او بسیار موثر است. اگر جوان خود را بى ‏مقدار و حقیر بشمارد ، احساس كند در نظر دیگران اعتبار و جایگاهى ندارد و نزد دیگران از احترام و ارزش برخوردار نیست، تلاش در جهت رشد و تربیت‏ خود را بى ‏ثمر مى‌داند و چه بسا رفتارهاى نابهنجار بروز مى‌دهد.
منابع:
۱. كنز العمال، ج ۴، ص ۲۱۷
۲. میزان الحكمة، ج ۵، ص ۶
۳. تحف العقول ص ‍۱۲۶
۴. گفتار فلسفى جوان، ج ۱، ص ۱۲۹
۵. بحار، ج ۱۰۰، ص ۹۲
۶. وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۹۴ و ۱۹۵
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد