آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟

کد خبر: 620084

نعمت‌های فراوانی که مژده استفاده از آنها در بهشت به افراد نیکوکار داده شده، نظیر استفاده از میوه‌های رنگارنگ [۱۳] و گوشت پرندگان [۱۴] ، ازدواج با حور العین [۱۵] و ...، از مواردی هستند که تصور آنها بدون جسمانی بودن معاد، دشوار به نظر می‌رسد.

آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟
سرویس سبک زندگی فردا: وضعیت انسان‌ها در بهشت چگونه است؟ آیا با همین جسم دنیایی وارد بهشت می‌شویم، یا آن که فقط ارواح می‌توانند در آن جا باشند؟ در ادامه این مطلب را به نقل از بیتوته بخوانید.
آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟
پاسخ اجمالی هرچند دلایل عقلی، بر لزوم معاد و جهانی جز این زندگی دنیوی گواهی می‌دهند، اما کیفیت و چگونگی معاد و این که آیا معاد تنها روحانی است، یا روحانی و جسمانی و با پذیرش جسمانی بودن، آیا این جسم عنصری و مادی است، یا جسم برزخی و مثالی؟ اینها مسئله‌ای نیست که از راه براهین عقلی بتوان آن را ثابت نمود؛ به همین جهت گروهی از متکلمان معاد را تنها جسمانی دانسته و به وجود روحی به غیر از جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند. عده‌ای از فلاسفه به ویژه پیروان حکمت «مشاء» تنها به معاد روحانی معتقدند و می‌گویند پس از مرگ علاقه روح به بدن قطع می‌گردد، اما از آن جا که روح موجود پیراسته از ماده است فنا و نیستی در آن راه ندارد و پس از قطع علاقه از بدن، باقی و جاوید خواهد ماند. اما بسیاری از حکما، عرفا و دانشمندان علم کلام و عالمان شیعی؛ نظیر شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیر و... به هر دو معتقدند و می‌گویند: در رستاخیز روح به بدن باز می‌گردد، در نتیجه معاد انسان جسمانی است. پاسخ تفصیلی آنچه مسلم و قطعی است، این است که معاد و رستاخیز مانند خداشناسی از عقاید همگانی پیروان ادیان و مذاهب به شمار می‌رود، [۱] لذا افرادی که به مبدأ حکیمی معتقدند - گرچه از مذهب خاصی پیروی نکنند - به وسیله وجدان باطنی و شعور درونی خود بدین باور عمومی (رستاخیز) اعتراف دارند، ولی در چگونگی آن اختلاف دارند. آیا معاد جسمانی است یا روحانی، در صورت جسمانی بودن آیا بدن اخروی عین همان بدن طبیعی است که انسان در این جهان با آن زندگی می‌کرد، یا بدن لطیف‌تر، که از آن به بدن مثالی و یا برزخی یاد می‌کنند. در این جا به صورت خلاصه نظریات دانشمندان را مطرح، سپس نظریه مشهور را بیان می‌کنیم: [۲] ۱. گروهی از متکلمان معاد را تنها جسمانی دانسته و به وجود روحی غیر از جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند. ۲. عده‌ای از فلاسفه به ویژه پیروان حکمت «مشاء» تنها به معاد روحانی معتقدند و می‌گویند: پس از مرگ علاقه روح به بدن قطع می‌گردد، اما از آن جا که روح موجود پیراسته از ماده است، فنا و نیستی در آن راه ندارد و پس از قطع علاقه از بدن، باقی و جاوید خواهد ماند. این نظریه از آن جا ناشی می‌شود که این گروه از فلاسفه نتوانستند اشکالات و شبهات معاد جسمانی را حل کنند، لاجرم به معاد روحانی معتقد شدند و معاد جسمانی را انکار کردند. ۳. بسیاری از حکما، عرفا و دانشمندان علم کلام و عالمان شیعی؛ نظیر شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیر و... به هر دو معتقدند و می‌گویند: در رستاخیز روح به بدن باز می‌گردد، در نتیجه معاد انسان جسمانی است، البته نه جسم بدون روح، بلکه جسمی که دارای روح است. دارندگان این نظریه خود به دو گروه تقسیم شده‌اند: الف. برخی از آنان معتقدند روح در قیامت به بدن طبیعی و عنصری که دارای فعل و انفعالات طبیعی و شیمیایی است باز می‌گردد. ب. عده‌ای نیز برآنند که روح در سرای دیگر به بدن مثالی و برزخی که لطیف است و جرم و ماده ندارد، اما از مقدار و شکل برخودار است تعلق می‌گیرد. این بدن لطیف به گونه‌ای عین بدن دنیوی است و هرکس آن را ببیند می‌گوید این همان انسانی است که در دنیا زندگی می‌کرد، ولی از این جهت که دارای جرم و ماده نیست و قابلیت فعل و انفعال شیمیایی و فیزیکی ندارد با آن تفاوت دارد؛ مانند جسمی که انسان در خواب و رؤیا می‌بیند. هرچند دلایل عقلی بر لزوم معاد و جهانی جز این زندگی دنیوی گواهی می‌دهند، اما کیفیت معاد و این که آیا معاد تنها روحانی است، یا روحانی و جسمانی و با پذیرش جسمانی بودن، آیا این جسم عنصری و مادی است یا جسم برزخی و مثالی؟ اینها مسئله‌ای نیست که از راه براهین عقلی بتوان آن را ثابت نمود؛ به همین جهت است که حکیم بزرگ بوعلی سینا می‌گوید: باید دانست بخشی از معاد از طریق شرع نقل شده و شریعت آن را پذیرفته است و راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق پیامبر نیست و آن مربوط به زنده شدن بدن است، باید کیفیت معاد جسمانی و جزئیات آن را به دلیل شرع و گزارش وحی بپذیریم؛ زیرا معیار مذکور مطمئن ترین و کامل‌ترین معیاری است که بشر می‌تواند از این راه، حقایق اطمینان بخشی به دست آورد. [۳] بنابراین، ضروری است درباره کیفیت معاد به سراغ آیات قرآن و روایات رفته و در باره این امر خطیر از آنان مدد جست.
قرآن و معاد جسمانی آیات قرآن به روشنی گواهی می‌دهد که معاد انسان‌ها در رستاخیز تنها روحانی نبوده، بلکه این بازگشت روحانی و جسمانی است، همچنین جسمی که روح به آن تعلق خواهد گرفت همان جسم عنصری دنیوی است. آیات فراوانی براین مطلب دلالت دارد که در این جا به جهت اختصار تنها به نقل چند نمونه اکتفا می‌کنیم: ۱. برخی از آیات در پاسخ کسانی است که زنده شدن استخوان‌ها را محال می‌پنداشتند؛ مانند: «بگو استخوان‌ها را آن کس که آنها را بار نخست آفرید زنده می‌کند». [۴]. «آیا انسان مى‏‌پندارد که هرگز استخوان‌هاى او را جمع نخواهیم کرد؟». «آرى قادریم که (حتّى خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتّب کنیم! [۵] ۲. تعدادی از آیات گواهی می‌دهند که انسان روز قیامت از قبر برخاسته و پای محاسبه می آید، آن جا که می‌فرماید: «آیا نمى‏‌داند در آن روز که تمام کسانى که در قبرها هستند برانگیخته مى‏‌شوند». [۶] و «... (بار دیگر) در «صور» دمیده مى‏‌شود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان به سوى (دادگاه) پروردگارشان مى‏‌روند». [۷] ۳. گاه قرآن امکان معاد جسمانی را از طریق وقوع آن در دنیا روشن می‌کند؛ مانند سرگذشت شگفت انگیز عزیر (ع) [۸] و داستان حضرت ابراهیم(ع) در پرسش از خداوند از چگونگی معاد جسمانی. [۹] از این که قرآن کریم گاهی از طریق ارجاع به زندگی نخست و گاهی با ارائه نمونه‌هایی از احیای مردگان؛ مانند داستان عزیر یا داستان اصحاب کهف و... سخن به میان می آورد، می‌توان نتیجه گرفت که حیات مجدد انسان با همین بدن مادی همراه خواهد بود.
از سخنان امام علی(ع) در نهج البلاغه نیز می‌توان فهمید که معاد انسان‌ها در سرای دیگر با بدن طبیعی خواه بود. آن حضرت در این باره می‌فرماید: «بدانید که این پوست نازک انسان را بر آتش شکیبی نتواند بود، پس به خود رحم کنید...». [۱۰] یا آن جا که می‌فرماید: «... و رستاخیز پیش آید، آن گاه از قالب گورها... بازشان گیرد و بیرونشان کشد، در حالی که همه در جهت امر خداوندی دوان اند و به سوی معادش شتابان...». [۱۱] حضرتش در جایی دیگر می‌فرماید: «... و هر آن که را زمین در درون خود دارد بیرون ریزد، پس خداوند آنان را در پی کهنگی، باز آفرینی کند، و در پی پراکندگی، اجزاشان را فراهم آورد...». [۱۲] ۴. نعمت‌های فراوانی که مژده استفاده از آنها در بهشت به افراد نیکوکار داده شده، نظیر استفاده از میوه‌های رنگارنگ [۱۳] و گوشت پرندگان [۱۴] ، ازدواج با حور العین [۱۵] و ...، از مواردی هستند که تصور آنها بدون جسمانی بودن معاد، دشوار به نظر می‌رسد. نتیجه: مشهور متکلمان، فلاسفه و عالمان دینی با بهره‌گیری از آیات و روایات معتقدند که معاد انسان‌ها در قیامت جسمانی است. ==================================== [۱] برای آگاهی بیشتر در این زمینه می‌توانید از پاسخ ۱۹۱۶ (سایت: ۱۹۱۷)، (معاد جسمانی از نظر اهل کتاب) استفاده کنید. [۲] ملاصدرا، مبدأ و معاد، احمدبن محمد الحسینی اردکانی، عبد الله نورانی، ص ۴۳۳- ۴۳۶، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۶۲؛ سبحانی، جعفر، الهیات و معارف اسلامی، ص ۲۹۰- ۲۹۷، انتشارات شفق، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۹. [۳] بوعلی سینا، الهیات شفاء، حسن زاده آملی، حسن، مقاله ۹، ص ۴۶۰، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ اول، ۱۳۷۶. [۴] یس، ۷۹، «قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیم». [۵] قیامت، ۳- ۴،«أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ * بَلى‏ قادِرینَ عَلى‏ أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَه‏». [۶] عادیات، ۹، «أَفَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُور». [۷] یس، ۵۱، «وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلى‏ رَبِّهِمْ یَنْسِلُون‏». [۸] بقره، ۲۵۹، «أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلى‏ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى‏ عُرُوشِها قالَ أَنَّى یُحْیی‏ هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى‏ طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلى‏ حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَى الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلى‏ کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدیر». [۹] بقره، ۲۶۰، «وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی‏ کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتى‏ قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى‏ وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی‏ قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلى‏ کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم‏».
[۱۰] معادی‌خواه، عبد المجید، خورشید بی غروب نهج البلاغه، خ ۱۸۲، ص ۲۱۸، نشر ذره، چاپ اول، ۱۳۷۳. [۱۱] همان، خ ۸۲، ص ۸۰. [۱۲] همان، خ ۱۰۸، ص ۱۲۵. [۱۳] مرسلات ۴۲، مؤمنون ۱۹، صافات ۴۲، دخان ۵۵ و ... [۱۴] واقعه ۲۱، طور ۲۲ و... [۱۵] رحمن ۷۲، واقعه ۲۲ و ...
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    نیازمندیها

    تازه های سایت

    سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت فردانیوز هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد