سرویس سبک زندگی فردا: نمیخواهیم دراین نوشتار کامتان را تلخ کنیم، اما گاهی تلخی یک دارو، شفابخش است و شیرینی خیلی از خوراکیها، زهر. هرچند هدف اصلی این نوشتار، توضیح درباره نکاتی است که شما برای سنجیدن شریک آینده زندگی تان باید آنها را در نظر داشته باشید، اما یادتان باشد هدف ما از اطلاع رسانی، ازدواج به هر قیمتی نیست بلکه می خواهیم شما، ازدواجی موفق و پایدار داشته باشید و هرگز رنگ دادگاه خانواده را نبینید. به همین خاطر ناچاریم پیش از آغاز آموزش مسایل اصلی، درباره ازدواجهایی که بر اساس دلایل اشتباه رخ میدهد، توضیحاتی بدهیم. در ادامه این یادداشت را به نقل از جامجم آنلاین بخوانید.
بر اساس آخرین آمارها در ایران به طور متوسط از هر پنج ازدواج، یکی به طلاق قانونی میانجامد و البته تخمین زده می شود شمار طلاق های عاطفی، یعنی زندگی زوجها بدون عشق و ارتباط زیر یک سقف، بیشتر از این باشد و با این حال آمار دقیقی در این باره در دست نیست. خیلی وقتها علت واقعی طلاق زوج ها این است که دلایل درستی برای ازدواج نداشتهاند و پس از ازدواج که اهمیت آن دلایل در نظرشان کمرنگ شده است، از ادامه زندگی مشترک منصرف شدهاند!
به همین علت اصرار داریم پیش از ازدواج، صادقانه با خودتان حساب و کتاب کنید و بپرسید هدف واقعیتان از ازدواج چیست؟ اگر مقصد نهایی شما فقط یکی از عللی است که ما در این یادداشت به آن اشاره میکنیم فعلا دست نگه دارید تا دلایل قویتر و منطقیتری برای دو تا شدن پیدا کنید: پیر شدم، رفت که رفت: اگر تنها بهانهتان برای آغاز زندگی مشترک این است که سنتان از حد متوسط ازدواج گذشته است، دست نگه دارید. طبیعتاً وقتی ما سن متوسط ازدواج را بدون شریک زندگی رد می کنیم، حق داریم نگران باشیم که مبادا جزو همان آمار پنج تا هفت درصدی مجردهای قطعی جامعه شویم اما این دلیل خوبی نیست که شتابزده عمل کنیم و چشممان را رو به اشکالات طرف مقابل ببندیم فقط به این خاطر که میترسیم مجرد بمانیم. لعنت به تو تنهایی: میخواهید ازدواج کنید فقط به این خاطر که وقتی هوا دو نفره میشود شما یک نفرید؟ این دلیل هم کافی نیست. اگر طرف مقابل برایتان مناسب نباشد و ازدواج کنید به هر حال تنها خواهید شد منتها فرقش این است که آن زمان، قلبی شکسته هم در سینه دارید! بهتر است تنهاییتان را با فعالیتهای دیگر پر کنید و پی علتهای خوب و عمیق برای ازدواج بگردید. تا
ازدواجی موفق داشته باشید. تا چشم شان در بیاید: دخترخاله نوه عمویتان از شما ۱۰ سال کوچکتر است اما ازدواج کرده؟ دختر داییها هم از شما کوچکترند اما رفتند خانه بخت؟ از حرف مردم دلخورید؟ از این که میپرسند چرا شوهر نمی کنید عصبانی شدهاید و می خواهید زودتر رخت عروسی تن کنید که نشان بدهید چیزی از آن ها که ازدواج کردهاند کم ندارید؟ کدام کاری از سر چشم و همچشمی به نتیجه رسیده است که این یکی برسد؟ مسئولیتم زیاد است، بخشی را روی دوش شریکم میاندازم: این دلیل هم بویژه از زبان برخی پسرها زیاد شنیده میشود. آنها معتقدند همسرشان میتواند تعداد زیادی از مسئولیتهای شان را در خانه کم کند و این موضوع را به عنوان دلیل اصلی ازدواج مطرح میکنند حال آنکه شریک کردن دیگری در زندگیتان، مسئولیتهای مهم تازهای را برای شما به دنبال دارد پس اگر هدفتان از ازدواج به جای تعالی و خوشبخت شدن در کنار انسانی دیگر، صرفاً انداختن بخشی از وظایفتان روی دوش اوست در اشتباهید.
دیدگاه تان را بنویسید