سرویس سبک زندگی فردا: کارهای عقب افتاده! پرداختن به ورزش و گرفتن رژیم غذایی، ادامه تحصیل و پیشبرد وظایف عقب مانده، از برنامههایی هستند که همه آدمها، کم و زیاد، علاقهمند یا اجباری، تصمیم به انجام آنها دارند. البته منظور من از «کارهای عقب افتاده» تنها فعالیتهایی که تصمیم به انجام آنها داشتهایم نیست، گاهی در فعالیتی، مشکلاتی بر سر راه وجود دارد که جهت بهتر شدن اوضاع ناگزیر به تغییر مسیر و استراتژی خواهیم بود، مانند تغییر شغل، تغییر محل زندگی، بالابردن سطح آگاهی و دانش، جهت گرفتن تخصص و مهارت در زمینههای کاری و علمی، افزایش درآمد و هر موردی که نتیجه آن زندگی فرد را راحتتر و لذت بخشتر میکند. در ادامه این مطلب را به نقل از مردمان بخوانید.
گاهی پیش میآید که انجام چنین برنامههایی سخت و دشوار تصور میشود که همین دلیل، یا سالهای متمادی انجام کار را به تاخیر میاندازد یا به طور کل موجب عدم پرداختن به آن میشود. معمولا کارهایی هستند که فرد، بارها قول انجام آنها را به خود داده است و زمانی را برای آغاز آن مشخص کرده است مثلا شنبه، اما تابه حال شنبههای بیشماری گذشتهاند و فعالیتی جهت انجام آن کار آغاز نشده است. چرا این اتفاق میافتد؟چرا آدمها تمایل دارند برخی از کارها را به تعویق بیاندازند؟ و چه اتفاقاتی در این حالت خواهد افتاد؟ پاسخ این سوالها با مطالعه راه حلهای آن راحتتر درک میشود زیرا بهتر میتوان به شرح دلایل آن خواهد پرداخت. راه حلها - چهره خوب را ببینید، هر کاری دو چهره دارد. خوب یا بد، به هر کدام که فکر کنید نتیجه به همان شکل خواهد بود. اگر بر مشکلات و سختیهای کار تمرکز کنید انجام آن برایتان سخت و غیرممکن میشود اما اگر به مزایای انجام آن فکر کنید و نتایج موفقیتی که نصیبتان میشود را در ذهن تداعی کنید و مشکلات و موانعی که از این طریق از سر راه شما برداشته میشود را تصور کنید، انجام آن کار برایتان لذت بخش خواهد بود و مشکلاتش به
چشم نخواهند آمد. در واقع شما بر هر چهره که تمرکز کنید نتیجه همان خواهد شد. پس آن چه که نتیجه کاری را مثبت و لذت بخش یا منفی و مخرب خواهد کرد نوع تفکر شما و دیدتان به چهره آن کار است. مثال: هنگامی که شما اضافه وزن دارید، ناگزیر از مشکلاتی که در این زمینه برای شما پیش میآید رنج میبرید، احتمالا اندام ایده آلی ندارید و هروقت تصویر خود را در فیلم و عکس یا آینه میبینید احساس ناخوشایندی به شما دست میدهد، تنگی نفس، درد مفاصل، عدم استفاده از لباسهای مورد علاقه، از دیگر معایب اضافه وزن هستند که همواره شما را مورد رنجش قرار میدهند. جالب است! هرگاه احساس ناراحتی میکنید برای مدتی تصمیم رژیم لاغری در ذهنتان روشن میشود و بلافاصله قول آغاز آن را به خود میدهید اما بعد از مدتی با توجه به این که باید ازلذت خوردن غذاهای موردعلاقه خود بگذرید و دچار محدودیت شوید، تصمیمتان به فراموشی سپرده می شود. درواقع شما به چهره بد رژیم غذایی توجه کردهاید و آن را ملکه ذهن خود نمودهاید. اما اگر به چهره خوب آن تمرکز میکردید و میپنداشتید که با گرفتن رژیم لاغری و رسیدن به وزن مناسب، تمام بیماریهایی که در این رابطه گریبانگیرتان
شده است از بین خواهد رفت، اندام ایده آلی خواهید داشت که بر اثر آن اعتماد به نفس، سطح شخصیتی و بهره وریتان افزایش خواهد یافت و لباس و کارهای مورد علاقهتان را از دست نخواهید داد، هر چه سریعتر تصمیمتان را عملی میکردید و بر پایان آن پافشاری میکریدید. - با خود روراست باشید، درصورت بروز اشکال، قطعا مشکلاتی وجود خواهد داشت، منکرشان نشوید و از آنها چشم پوشی نکنید. بهتر است سعی نکنید با مشکلات کنار بیایید، تلاش کنید کاری را انجام دهید تا مشکلاتان اساسی حل شود. مثال: دانشجویی بود که علاقه زیادی به مطالعه دروس دانشگاه نداشت و از این که بخواهد ساعاتی را صرف خواندن و یادگرفتن کند اظهار نارضایتی میکرد. او در ظاهر اهمیتی به نمرههای پایینش نمیداد و سالها به همین روش در دانشگاه رفت و آمد میکرد تا دست آخر، به علت مشروطی بیش از حد از دانشگاه اخراج شد. او سعی میکرد به جای این که سختی مطالعه و آموختن دروس را تحمل کند تا به نتیجه نهایی برسد، نسبت به مشکلات کم کاری خود بی تفاوت باشد و به آنها اهمیت ندهد، اما اگر با خود میاندیشید که تنها هدف او از آمدن به دانشگاه و صرف وقت در آن جا آموختن این دروس است، بیش از این
خود را فریب نمی داد و کار خود را به پایان میرساند. - تا کارهای اول را به پایان نرساندهاید، سراغ کارهای بعدی نروید، یکی از موانع بزرگ انجام ندادن به موقع کارها این است که سرخود را بیش از اندازه شلوغ کنید. از قدیم گفتهاند سنگ بزرگ علامت نزدن است. بهتر است کارها تک تک بدون عجله و با فرصت کافی انجام شوند تا ذهن درگیر مسایل دیگر و محدود بودن زمان نشود. مثال: تصور کنید از قبل برنامه ریزی کردهاید که امروز کتاب مورد علاقهتان را بخوانید، مشغول مطالعه میشوید که ناخودآگاه ذهنتان متوجه فعالیتی دیگر میشود. کم کم مطالب کتاب برایتان خسته کننده میشود تا جایی که بر سر فعالیت دوم میروید آن را آغاز می کنید و مجددا نیاز به مطالعه کتاب اول را به خاطر میآورید یا به یاد کار دیگر میافتید. بازهم تغییر فعالیت میدهید، بعد از مدتی نگران انجام کارهای قبلی میشوید، مضطرب و مردد هستید. دچار سردرگمی میشوید زمان در حال سپری است و شما هنوز هیچ کاری را به پایان نرساندهاید. در صورتی که اگر مطالعه کتاب را شروع میکردید و تا پایان آن دست به فعالیتی دیگر نمیزدید دچار چنین تردید و سردرگمی نمیشدید که فرصت از دستتان برود و دست کم
یک کار را به پایان رسانده بودید. - محدودیت زمان موجب حذف خودکار بعضی از کارها خواهد شد، برای انجام کارها فرصت کافی بگذارید، شاید به ظاهر سرعت پیشرفتتان کند شود اما در اصل، کاری ناتمام نمیماند. هرکاری مشکلات و کشمکشهایی دارد که ما آدمها معمولا زمان آن ها را پیش بینی نمیکنیم. بهتر است با توجه بی این موضوع، حداکثر زمان برای انجام کارها را مدنظر داشته باشید. مثال: فرض کنید امروز یک ساعت را برای دیدار پدر و مادر خود مشخص میکنید و پشت بند آن قرار دیگری میگذارید، هنگام مراجعه به منزل والدین در ترافیک شهر، بیش از نیمی از «یک ساعت» مورد نظر شما هدر میرود، نگران و مضطرب به خانه میرسید و کلافه از فرصت کوتاهی که دارید با پدر و مادرتان آن چنان گرم نمیگیرید، زیرا ذهنتان در گیر قرار بعدی است، آنها از شما می خواهند که شام را در کنارشان بمانید اما به علت محدود بودن زمانتان ناگزیر به حذف دعوت آن ها میشوید. در واقع کاری را با عجله انجام دادهاید که نه تنها فایدهای نداشت بلکه به ناراحتی والدین شما اضافه کرد زیرا شما بخشی از ملاقات آن ها را به علت محدودیت زمانی حذف کردید. - نتایج انجام یا عدم انجام کاری را بارها
در ذهن خود تصور کنید، (منظور از عدم انجام کارها، آن دسته از کارهایی هستند که انجام ندادنشان به نفع ما است مانند سیگار کشیدن.) به هر حال، کاری را که «میخواهید» یا «نمیخواهید» انجام دهید نتیجه مثبتی در بر خواهد داشت که یا مشکل و نیازی از شما رفع میکند، یا مانع بروز مشکل و نیاز میشود یا اصلا وظیفه شما است که این کار را انجام دهید و بی توجهی به آن برای شما عواقب مادی و معنوی خواهد داشت. در هر صورت نتیجه انجام کار، موجب رفع نیاز شما میشود و نتیجه بی توجهی به آن همچنان نیاز را پابر جا میگذارد. بنابر این بهتر است برای عملی شدن کار مورد نظر، نتیجه مثبت آن را ملکه ذهنتان کنید و مزایایی که در پی آن نصیبتان میشود را همچنان در خاطر داشته باشید. مثال: هرگاه که تمایل به ورزش کردن دارید اما سختی حرکات آن موجب جلوگیری از انجام تصمیمتان میشود، باید به مزایای ورزش کردن فکر کنید یا به مطالعه آنها بپردازید، حتی میتوانید در مورد آنها با دیگران صحبت کنید. در این صورت به این نتیجه میرسید که ورزش کردن برای سلامتی شما لازم است، قدرت جسمانیتان را بهبود میبخشد، از خمیدگی اندام شما جلوگیری میکند، مانع از گودی کمر و
اضافه وزن میشود و روح و روانتان را طراوت میبخشد و مهارت و تعادل جسمانیتان را افزایش میدهد. آن گاه با مدنظر قرار دادن نتایج ورزش کردن، مشتاق آن میشوید و سختیهایش را نادیده میگیرید. نیروی رانش از ناراحتی و کشش به سوی خوشبختی را همواره در خاطر داشته باشید، در انجام کارها معمولا دو نیرو ما را هدایت میکنند: رانش از سختیها و کشش به سوی خوشبختی. درست است که انسان عاقل از سختی کشیدن بیزار است اما همان انسان عاقل بی جهت سختی کشیدن را نمیپسندد و از سختیهایی که پشت آن خوشبختی در انتظار است استقبال میکند. این را همه میدانیم که برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ باید سختیها و ملامتهای زیادی را تحمل کرد. اما بهتر است در چنین مواقعی اسم «سختی» را به «پلههای ترقی» تغییر دهیم تا نیروی کشش به سوی خوشبختی بر نیروی رانش از سختیها قالب شود. البته نیروی رانش از سختیها یکی از مزیتهای رفتاری ما به حساب میآید و برای پیشرفت آدمها لازم است زیرا همان حس بیزاری از سختیهاست که موجب پیشرفت و رسیدن به تکنولوژی های راحتتر میشود و ما را به انجام کارهای موفقیت آمیز مجبور میکند.
دیدگاه تان را بنویسید