سرویس سبک زندگی فردا: اگرچه هیچ محدودهای از زندگی مشترک وجود ندارد که از گزند اختلافات زناشویی در امان بماند، اما اختلافات در برخی از زمینهها واقعاً مشکلآفرین و دردسرساز است. یکی از این زمینهها، اختلافات اعتقادی و مذهبی میان زوجین است. در ادامه این یادداشت را به نقل از مهرخانه بخوانید.
آیا برای انجام مراسم مذهبی به مسجد یا تکیه برویم؟ انجام دادن یا انجام ندادن فرایض دینی و واجبات از طرف همسرمان به ما مربوط میشود؟ آیا باید واکنش نشان بدهیم؟ چطور میتوانیم با سوابق دینی متفاوت خود کنار بیاییم؟ اینکه اختلاف زن و شوهر به زندگی زناشویی آنها لطمه بزند یا نه، به این بستگی دارد که با آن اختلاف چطور برخورد کنند؟ برخورد غیرسازنده با اختلافات، یا برخوردی منطقی و حسابشده؟ اختلافات معمولاً جنبه تکرارشونده دارند، لذا یاد گرفتن راه و روش برخورد درست با اختلافات بسیار مهم است؛ حتی اگر این اختلافات خیلی جدی و فاحش باشند. اختلافات اعتقادی و مذهبی یکی از آن زمینههای حساس است که همواره توصیه میشود اگر دختر و پسر در زمان جلسات آشنایی پی به این تفاوتها و اختلافات بردند، جریان شناخت را متوقف ساخته و مسأله ازدواج را منتفی سازند. اما هستند دختران و پسرانی که بنا به دلایل مختلف، علیرغم وجود این اختلافات اساسی، وارد زندگی مشترک شده و با مشکلات جدی مواجه میشوند. حال تکلیف این دست از زوجین با این همه تفاوت و اختلاف دردسر ساز چیست؟ من سونیا ۳۰ ساله، اصالتاً ایرانی و ساکن آلمان هستم. از کودکی در
آلمان بودهام و دراین کشور بزرگ شدهام. هرچند ساکن یک کشور اروپایی بودم، اما شرایط و جو خانوادگیام طوری بوده که به اصول و فروع دین مقید بوده و هستیم. نماز، روزه، رعایت حجاب و حتی پرداخت خمس و صدقه از ضرورتهای زندگی ما به حساب میرفته و میرود. زمانی که در دانشگاه با همسرم فربد آشنا شدم، احساس کردم او همانی است که میتواند مرا خوشبخت کند. علیرغم اینکه متولد آلمان بود و تنها چند سفر به ایران داشت، اما در رفتار بسیار شبیه به مردان ایرانی بود. در ارتباطات خود بسیار رعایت شئونات را میکرد، زندگی بسیار سالم و بدون حاشیهای داشت، به خانواده بسیار اهمیت میداد، شرابخواری نمیکرد و... بعد از مدتی کوتاه، من و فربد با موافقت خانوادهها با هم ازدواج کردیم. الان ۷ سال از زندگی من و فربد میگذرد. من از خانواده مذهبی و مقیدی برخوردار هستم و خودم هم فردی متدین هستم. علیرغم اینکه در جلسات خواستگاری تصور کردم مردی مقید است، بعد از ازدواج متوجه این عدم تطابق شدم. هر چه از ازدواجمان بیشتر میگذرد، من بیشتر با او وارد مشکل میشوم. او هیچ تقیدی به واجبات دینی (یعنی نماز و روزه) ندارد. البته مانع من هم نیست و مرا
به خاطر خواندن نماز، روزهگرفتن، رعایت حجاب و... تحت فشار قرار نمیدهد، اما خودش هم مقید به این مسایل نیست و به آنها اهمیتی نمیدهد. البته او مرد بسیار خوشاخلاق، خانوادهدوست، مهربان و سختکوشی است. وفاداری او نیز برای من بسیار گرانبهاست. اما این همه بیتفاوتی نسبت به اصول دین برایم دغدغه بزرگی شده است. بسیار نگران زندگی مشترک خود هستم. نمیدانم با این وضعیت اصلاً میتوان ادامه داد یا نه؟ تکلیف فرزندمان چه میشود؟ آیا او هم قرار است مثل پدرش (و البته خانواده پدرش) فردی بیتفاوت بار بیاید؟ آیا برای شادتر زندگی کردن راهی وجود دارد؟ هماهنگی اعتقادی و ارزشی قطعاً تأثیر بهسزایی در رضایت و سازگاری زوجین دارد. بورلسون (۱۹۹۷) در یک مقاله زناشویی درباره ایمان مینویسد: «زناشویی میان زن و مردی که اختلافات اعتقادی دارند به دشواریهای شخصی و خانوادگی گوناگون میانجامد». لوگان نیز معتقد است: «ناباوریهای دینی یکی از زوجین، دشواریهای فراوانی برای آنها فراهم آورده و باعث ایجاد بگومگوهای دائمی میان آنها میگردد و جالب اینجاست که با پیشرفت زندگی زناشویی این عدم هماهنگی و همفکری بیشتر میشود». پژوهش
برادفورد (۱۹۶۳) نیز نشان داده است که همسرانی با ارزشهای همگرا، نسبت به آنهایی که ارزشهای واگرا دارند، سازگاری بیشتری از خود نشان میدهند. پژوهشهای بالا و صدها پژوهش دیگر در این راستا، نشان میدهد که جوانان در آستانه ازدواج تا چه حد باید به هماهنگی و همگرایی اعتقادی و تقیدات دینی یکدیگر، توجه و تمرکز داشته باشند. اما از طرف دیگر زوجینی که وارد ازدواجهایی با سبک اعتقادی متفاوت شدهاند نیز، برای کاهش مشکلات ارتباطیشان باید چارهای بیندیشند. خانم یادداشت حاضر و هزاران زن و مردی که با اختلافات اعتقادی جدی همسرشان دائماً درگیر هستند، باید بدانند که زندگی مشترک وقتی آغاز میشود، آنقدر ارزشمند و گرانبهاست که برای حفظ و صیانت از آن از هیچ تلاشی نباید فروگذار کرد. این دست افراد هر چند تفاوتهای اعتقادی جدی با همسران خود دارند، اما در هر حال این زن یا مرد، دارای نکات مثبت و امتیازات خاص و ویژهای بوده که مورد انتخاب قرار گرفته است. لذا سونیا باید سعی کند امتیازات و اعمال و رفتاری که از نظر او و همسرش فربد، دلنشین هستند را بیابد و ادامه بدهد. گاهی اوقات زن و مرد از چیزهایی که زندگیشان را تداوم میبخشد،
غافل میشوند و درصورتیکه این موارد مورد تشویق قرار نگیرد، از بین خواهد رفت. برای مثال به سونیا توصیه میشود: ۱. هشت ویژگی دلنشین همسرتان را نام ببرید و به دقت آنها را ثبت کنید.
۲. چهار مورد از آنها را انتخاب کنید و هر یک از آنها را به زبانی کاملاً مشخص بیان کنید. به عمل همسرتان بپردازید نه به وجودش. ۳. ببینید همسرتان در هفت روز گذشته، چند بار این چهار عمل را انجام داده است. بعد ببینید در هفته بعد چند بار آن را انجام میدهد. ۴. همین فهرستبندی را از همسرتان هم بخواهید که انجام دهد و در صورت انجام این کار، فهرستهایتان را با هم عوض کنید تا هر یک از شما بداند که دیگری چه رفتارهایی از شما را دوست دارد و شما همان رفتارها را تکرار کنید. وقتی زن و مرد در یک حیطه بسیار مهم (مانند مسائل اعتقادی و مذهبی) با هم اختلاف نظر جدی دارند، باید سعی کنند ارتباط خود را در سایر زمینهها تقویت سازند. دراین زمینه شیهان و همکارانش (۱۹۹۰) بیان داشتهاند که مدت زمان سپریشده زوجین با یکدیگر در فعالیتهای غیرمذهبی نیز بر رضایتمندی زناشویی مؤثر است و حتی اگر زوجین دارای پیشینه مذهبی متفاوت، قادر به انجام فرایض مذهبی با یکدیگر نباشند، باز با شکلدهی پیوندهای اجتماعی مشترک، حتی فعالیتهای مشترک غیرمذهبی نیز میتوانند این کمبود را جبران کنند (به نقل از برانت، ۲۰۰۳).
دیدگاه تان را بنویسید