سرویس سبک زندگی فردا: قرآن و روايات به طور صريح اعلام مىدارد كه تنها اسلام و تشيع كه همان حقيقت اسلام ناب است از افراد پذيرفته مىشود و اين به معناى آن نيست كه همه مسلمانان و شيعيان اسمى وارد بهشت مىشوند؛ شرط رفتن به بهشت از نظر قرآن كريم ايمان و عمل صالح است. در ادامه مطلبی در این باره به نقل از پرسمان میخوانیم.
اما در مورد افراد ديگر اديان و مذاهب بايد گفت: آنان به سه دسته تقسيم مىشوند كه هر يك حكمى جداگانه دارند:
يك. با اسلام و تشيع آشنا شده؛ ولى به دليل تعصّب يا عناد و لجاجت از پذيرفتن آن سرباز مى زنند. چنين افرادى به فرموده قرآن كريم اهل جهنماند. دو. با اسلام و تشيع آشنا نيستند؛ ولى در جهالت خود مقصراند؛ يعنى، از وجود دينى به نام اسلام يا مذهبى به نام تشيع مطلعاند؛ ولى با وجود همه امكانات و شرايط لازم براى جست و جوى حقيقت اقدامى نمىكنند. چنين افرادى در حد تقصير خويش روز قيامت مجازات مىشوند. سه. با اسلام آشنا نيستند و در جهالت خود نيز تقصيرى ندارند؛ بلكه يا اصلاً به گوششان نخورده يا آنكه امكان تحقيق و پژوهش براى آنان وجود نداشته است و تنها هر آنچه را به آنها رسيده (مثل مسيحيت و)...قبول كرده و به آن عمل نمودهاند. چنين افرادى اهل جهنم نيستند و خداوند آنان را مشمول عفو و رحمت خود قرار مىدهد و اعمال آنها را با ميزان حقيقت خواهى آنان و آنچه فكر مى نمودند حق است، مىسنجد. پاسخ تفصيلي: در اين باره رواياتى را مطرح و در انتها نتيجه گيرى مىكنيم. ۱. «عَنْ ضُرَيْسٍ الْكُنَاسِىِّ... قَالَ قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَمَا حَالُ الْمُوَحِّدِينَ الْمُقِرِّينَ بِنُبُوَّهِ مُحَمَّدٍ ص مِنَ الْمُسْلِمِينَ
الْمُذْنِبِينَ الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَ لَيْسَ لَهُمْ إِمَامٌ وَ لَا يَعْرِفُونَ وَلَايَتَكُمْ فَقَالَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَإِنَّهُمْ فِى حُفْرَتِهِمْ لَا يَخْرُجُونَ مِنْهَا فَمَنْ كَانَ مِنْهُمْ لَهُ عَمَلٌ صَالِحٌ وَ لَمْ يُظْهِرْ مِنْهُ عَدَاوَهً فَإِنَّهُ يُخَدُّ لَهُ خَدٌّ إِلَى الْجَنَّهِ الَّتِى خَلَقَهَا اللَّهُ فِى الْمَغْرِبِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ مِنْهَا الرُّوحُ فِى حُفْرَتِهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَهِ فَيَلْقَى اللَّهَ فَيُحَاسِبُهُ بِحَسَنَاتِهِ وَ سَيِّئَاتِهِ فَإِمَّا إِلَى الْجَنَّهِ وَ إِمَّا إِلَى النَّارِ فَهَؤُلَاءِ مَوْقُوفُونَ لِأَمْرِ اللَّهِ قَالَ وَ كَذَلِكَ يَفْعَلُ اللَّهُ بِالْمُسْتَضْعَفِينَ وَ الْبُلْهِ وَ الْأَطْفَالِ وَ أَوْلَادِ الْمُسْلِمِينَ الَّذِينَ لَمْ يَبْلُغُوا الْحُلُمَ فَأَمَّا النُّصَّابُ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَهِ فَإِنَّهُمْ يُخَدُّ لَهُمْ خَدٌّ إِلَى النَّارِ الَّتِى خَلَقَهَا اللَّهُ فِى الْمَشْرِقِ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِمْ مِنْهَا اللَّهَبُ وَ الشَّرَرُ وَ الدُّخَانُ وَ فَوْرَهُ الْحَمِيمِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَهِ ثُمَّ مَصِيرُهُمْ إِلَى الْحَمِيمِ ثُمَّ فِى
النَّارِ يُسْجَرُونَ ثُمَّ قِيلَ لَهُمْ أَيْنَمَا كُنْتُمْ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَيْنَ إِمَامُكُمُ الَّذِى اتَّخَذْتُمُوهُ دُونَ الْإِمَامِ الَّذِى جَعَلَهُ اللَّهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً. ضريس كناسى گويد: به امام باقر (عليهالسلام) عرض كردم قربانت گردم خداشناسانى كه به محمد (صلىاللَّهعليهو آله) ايمان دارند و مسلمان هستند و از دنيا مىروند ولى امامى را نمىشناسند و به ولايت شما معتقد نيستند پايان كار آنها چه خواهد شد؟ امام (عليه السلام) فرموند: آنها در قبرهاى خود خواهند ماند و از آنجا بيرون نخواهند گرديد، هر كدام از آنها كه كارهاى نيك انجام داده باشند و عداوت و عنادى از آنها نسبت به ما ظاهر نشده باشد از قبر او راهى به طرف بهشتى كه خداوند در مغرب آفريده است باز مىگردد و روح و بشارت به قبر او مىرسد. اين چنين آدمى در قبر خود (جايگاه برزخى خود) زندگى مىكند تا روز قيامت برپا شود، در آن هنگام در پيشگاه عدل خداوندى حاضر مىگردد و به حساب كار او مى رسند و خوبىها و بديهاى او را در نظر مىگيرند، در اينجا يا به طرف بهشت مىروند و يا به طرف دوزخ رهسپار مىشوند، وضع اينها بستگى به امر خداوند
دارد. امام (عليهالسلام) فرمود: با مستضعفان و افرادى كه عقل درستى ندارند و نيك و بد را از هم تميز نمىدهند و با اطفال و فرزندان مسلمانان كه هنوز به سن بلوغ نرسيدهاند همين گونه رفتار مى گردد، اما ناصبيان (دشمنان اهل بيت) كه اهل قبله هستند، براى آنها هم خطّى از قبر (جايگاه برزخى او) به طرف دوزخ كشيده مىشود. اين دوزخ را خداوند در مشرق خلق كرده است و از آن دوزخ شعلههاى آتش و دود و گرمى به قبرش وارد مىگردد و او را معذّب مىكند و بعد از اين هم راه آنها به جهنم (جهنم اخروى) ختم مىشود، و در آن جا نگهدارى مىگردند و به آنها مىگويند شما غير از خدا به ديگران توجه كرديد، كجا هست آن امامى كه خود اختيار كرديد و امام منصوب از طرف خدا را رها نموديد.» (الكافى ج:۳ ص: ۲۴۷ (در اين حديث شريف بيان شده كه افراد مسلمان صالح غير شيعه كه بغض اهل بيت(ع) را نداشته باشند، در عالم برزخ وارد جهنم نمىشوند ولى وارد بهشت برزخى هم نمىشوند بلكه در جايگاه برزخى خود مىمانند و از بهشت برزخى راهى به سوى جايگاه برزخى او باز مىشود تا او از راه دور از نعمتهاى بهشتى بهرمند شود. ۲. «قَالَ عَلِىُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ فِى تَفْسِيرِهِ
سُئِلَ الْعَالِمُ (ع) عَنْ مُؤْمِنِى الْجِنِّ يَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ فَقَالَ لَا وَ لَكِنْ لِلَّهِ حَظَائِرُ بَيْنَ الْجَنَّهِ وَ النَّارِ يَكُونُ فِيهَا مُؤْمِنُو الْجِنِّ وَ فُسَّاقُ الشِّيعَه. از امام معصوم (ع) پرسيده شد كه آيا مومنان جنّ به بهشت مىروند فرمودند: نه ولى براى خدا جايگاه هايى است بين بهشت و جهنّم كه مومنان جنّ و شيعيان فاسق در آن خواهند بود.» (بحار الأنوار ج ۶۰ ص ۲۹۱) در اين روايت به وضوح بيان شده كه شيعيان فاسق در آخرت به بهشت نمىروند ولى به جهنّم نيز نمىروند. البته بايد توجّه داشت كه مراد از شيعه فاسق، شيعه اسمى نيست بلكه مراد كسانى هستند كه حقيقتاً محبّت اهل بيت را دارند و ولايت را حقّ مسلّم آنها مىدانند ولى اهل عمل نيستند. امّا كسانى كه فقط اسماً شيعه هستند ولى در دل محبّت اهل بيت را ندارند شيعه محسوب نمىشوند. ۳. «مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ الزُّرَقِىِّ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِىٍّ ع قَالَ إِنَّ لِلْجَنَّهِ ثَمَانِيَهَ أَبْوَابٍ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ خَمْسَهُ
أَبْوَابٍ يَدْخُلُ مِنْهُ شِيعَتُنَا وَ مُحِبُّونَا وَ بَابٌ يَدْخُلُ مِنْهُ سَائِرُ الْمُسْلِمِينَ مِمَّنْ يَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يَكُنْ فِى قَلْبِهِ مِقْدَارُ ذَرَّهٍ مِنْ بُغْضِنَا أَهْلَ الْبَيْتِ. محمدبنفضيل گويد: امام صادق عليهالسّلام فرمود: على عليهالسّلام فرمودند: بهشت هشت در دارد، درى كه از آن پيامبران و صديقان وارد مى گردند، درى كه شهداء و صالحان از آن مىآيند، و پنج در است كه شيعيان و دوستان ما از آنها وارد خواهند شد و از در هشتم ساير مسلمانان وارد مىشوند و آنها كسانى مىباشند كه بر وحدانيت خدا گواهى دهند و ذرّهاى بغض ما را در دل نداشته باشند.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۵۹) به قرينه روايت قبلى به نظر مىرسد كه مراد از شيعيان و محبّان اهل بيت(ع) در اين روايت، شيعيان و محبّان غير فاسقند. ۴. «عَنْ زُرَارَهَ قَالَ سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا جَالِسٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها يَجْرِى لِهَؤُلَاءِ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ مِنْهُمْ هَذَا الْأَمْرَ فَقَالَ لَا إِنَّمَا هَذِهِ لِلْمُؤْمِنِينَ خَاصَّهً قُلْتُ لَهُ أَصْلَحَكَ
اللَّهُ أَ رَأَيْتَ مَنْ صَامَ وَ صَلَّى وَ اجْتَنَبَ الْمَحَارِمَ وَ حَسُنَ وَرَعُهُ مِمَّنْ لَا يَعْرِفُ وَ لَا يَنْصِبُ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ يُدْخِلُ أُولَئِكَ الْجَنَّه. زراره گويد: از امام صادق عليهالسلام سؤال شد و من هم در آن جا بودم كه تفسير «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها هر كه با حسنهاى به آخرت بيايد براى او ده تا مثل آن است» چيست؟ آيا كسانى كه معتقد به امامت شما نيستند مشمول اين آيه مىباشند؟ امام فرمودند خير اين فقط براى مؤمنان مىباشد. عرض كردم خداوند شما را سلامت بدارد، كسانى از مخالفين كه شما را هم به امامت قبول ندارند، وجود دارند كه روزه مىگيرند، نماز مىخوانند و اهل ورع و تقوا مى باشند ولى با شما عناد ندارند امام فرمودند: اين جماعت وارد بهشت مىگردند و مشمول رحمت خداوند مىشوند.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۳) ۵. «الْأَعْمَشِ عَنِ الصَّادِقِ ع أَصْحَابُ الْحُدُودِ فُسَّاقٌ لَا مُؤْمِنُونَ وَ لَا كَافِرُونَ وَ لَا يَخْلُدُونَ فِى النَّارِ وَ يَخْرُجُونَ مِنْهَا يَوْماً مَّا وَ الشَّفَاعَهُ لَهُمْ جَائِزَهٌ وَ لِلْمُسْتَضْعَفِينَ إِذَا ارْتَضَى اللَّهُ دِينَهُمْ. اعمش
از امام صادق عليهالسّلام روايت مىكند كه فرمودند: آنهايى كه حدّ بر آنها جارى شده، نه مؤمن هستند و نه كافر، آنها، در آتش جاودان نخواهند ماند و روزى از آنجا آزاد خواهند شد و شفاعت به آنها خواهد رسيد، ولى مستضعفان، خداوند بايد از آنها راضى گردد.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۵۹) در اين روايات، اصحاب حدود نه كافر و نه مومن بلكه فاسق قلمداد شدهاند. و اصحاب حدود كسانى هستند كه مستحقّ حدّ شرعى هستند يعنى گناهانى را مرتكب شدهاند كه به موجب آنها مستحقّ حدّ شرعى شدهاند مثل زنا، شرب خمر، قتل و... اينها اگر شيعه هم باشند ابتدا بايد وارد جهنّم شوند لكن تا ابد در جهنّم نمىمانند بلكه بعد از مدّتى از جهنّم نجات يافته و وارد بهشت مىشوند امّا به قرينه روايات قبلى معلوم است كه اينها بلا فاصله وارد بهشت نمىشوند بلكه بعد از خروج از جهنّم ابتدا بين بهشت و جهنّم قرار مىگيرند و مدّتى بعد وارد درجات پايين بهشت مىشوند. ۶. «عَنْ أَبِى خَدِيجَهَ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع فِى قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَهً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَقَالَ
لَا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَهً إِلَى النَّصْبِ فَيَنْصِبُونَ وَ لَا يَهْتَدُونَ سَبِيلَ أَهْلِ الْحَقِّ فَيَدْخُلُونَ فِيهِ وَ هَؤُلَاءِ يَدْخُلُونَ الْجَنَّهَ بِأَعْمَالٍ حَسَنَهٍ وَ بِاجْتِنَابِ الْمَحَارِمِ الَّتِى نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهَا وَ لَا يَنَالُونَ مَنَازِلَ الْأَبْرَار. ابوخديجه گويد: امام صادق عليهالسلام در تفسير آيه شريفه إِلَّا الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَهً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا، فرمودند: يعنى راهى ندارند تا ناصبى شوند و دشمنى كنند و به طرف حق هم هدايت نمىشوند تا به حق عمل كنند و يا حق را قبول كنند، اينها اگر كارهاى نيك انجام دهند و از محرمات دست بر دارند وارد بهشت مىگردند ولى مقام نيكان را پيدا نخواهند كرد.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۰) ۷. «عَنْ أَبِى الصَّبَّاحِ عَنْ أَبِى جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ قَالَ فِى الْمُسْتَضْعَفِينَ الَّذِينَ لَا يَجِدُونَ حِيلَهً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَهً فَيَدْخُلُوا فِى الْكُفْرِ وَ لا يَهْتَدُونَ فَيَدْخُلُوا فِى الْإِيمَانِ فَلَيْسَ هُمْ مِنَ الْكُفْرِ وَ
الْإِيمَانِ فِى شَىْء. ابوالصباح گويد: امام باقر عليهالسلام درباره مستضعفان فرمودند: آنها راهى پيدا نمىكنند تا وارد كفر شوند و به طرف ايمان هم هدايت نمىگردند تا مؤمن شوند، آنها نه كافر هستند و نه مؤمن.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۲) ۸. «عَنْ عَبْدِ الْغَفَّارِ الْجَازِىِّ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ ضُرُوبٌ يُخَالِفُ بَعْضُهُمْ بَعْضاً وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ مِنْ أَهْلِ الْقِبْلَهِ نَاصِباً فَهُوَ مُسْتَضْعَفٌ. عبدالغفارجازى گويد: امام صادق عليهالسلام فرمودند: مستضعفان گروههائى مىباشند كه پارهاى با پارهاى ديگر مخالفت دارند، هر كس از اهل قبله به حدّ ناصبى نرسد او مستضعف است.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۵۹) ۹. «عَنْ أَبِى حَنِيفَهَ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ مَنْ عَرَفَ الِاخْتِلَافَ فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَف. ابوحنيفه كه يكى از شيعيان است گويد: امام صادق عليهالسلام فرمودند: هر كس اختلاف در عقائد و آراء را بشناسد مستضعف نيست.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۲) ۱۰. «عَنْ أَبِى بَصِيرٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ عَرَفَ اخْتِلَافَ النَّاسِ
فَلَيْسَ بِمُسْتَضْعَفٍ. ابوبصير گويد: امام صادق عليهالسلام فرمودند: هر كه به اختلاف مردم آشنا باشد و آن را دريابد از مستضعفان به شمار نمى رود.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۲) ۱۱. «عَنْ زُرَارَهَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ أَنَا أُكَلِّمُهُ فِى الْمُسْتَضْعَفِينَ أَيْنَ أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ أَيْنَ الْمُرْجَوْنَ لِأَمْرِ اللَّهِ أَيْنَ الَّذِينَ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً أَيْنَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُمْ أَيْنَ أَهْلُ تِبْيَانِ اللَّهِ أَيْنَ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطِيعُونَ حِيلَهً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبِيلًا فَأُولئِكَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَعْفُوَ عَنْهُمْ وَ كانَ اللَّهُ عَفُوًّا غَفُوراً. زراره گويد: من با حضرت باقر عليهالسلام درباره مستضعفان گفتگو مىكردم، امام فرمودند: اصحاب اعراف كجا هستند، آنها كه به رحمت خداوند اميدوارند كجا مىباشند، آنها كه كارهاى نيك و بد را به هم آميختهاند چه مىكنند. كسانى كه بايد دلهاى آنها را به دست آورد و از دين رم نداد در كجا مىباشند، آنها كه خداوند موضوعات را براى آنها روشن كرده در كجا هستند،
مستضعفان از مردان و زنان و كودكان در كجا زندگى مىكنند آنها كه راهى ندارند تا هدايت شوند، اميد است خداوند از آنها درگذرد و مورد عفو قرار دهد.» (بحار الأنوار ج ۶۹ ص ۱۶۴) نتيجه بحث: ۱. شيعيان غير فاسق اهل بهشتند لكن مرتبه بهشت آنها تابع درجه ايمان و عمل آنهاست. ۲. شيعيان فاسق اگر فسقشان در حدّ زياد باشد ابتدا وارد جهنّم شده و بعد از مدتى به حدّ فاصل بين بهشت و جهنّم منتقل مىشوند و در نهايت وارد درجات پايين بهشت مىشوند. ولى اگر فسق آنها متوسّط باشد وارد جهنّم نمىشوند بلكه بين بهشت و جهنّم منتظر شفاعت اولياء الهى مىمانند و در نهايت به درجات پايين بهشت بار مىيابند. امّا اگر فسق آنها اندك باشد بنا به برخى روايات كه در اينجا ذكر نشد در برزخ معذّب مىشوند ولى در آخرت وارد بهشت مىشوند. همچنين همه اين سه گروه در برزخ معذّب خواهند بود. ۳. كفّار، مشركين، و مسلمانان ناصبى كه با اهل بيت(ع) عداوت دارند، اهل جهنّماند. ۴. مسلمانان غير شيعه كه عداوتى با اهلبيت(ع) ندارند، اگر فاسق باشند اهل جهنّمند چون وقتى شيعه فاسق اهل جهنّم شد غير شيعه فاسق به نحو اولى اهل جهنّم است لكن اميد نجات براى اين گروه نيز وجود دارد به
خصوص اگر اهل بيت(ع) را محترم بدانند. ۵. مسلمانان غير شيعه و غير ناصبى اگر اهل ورع باشند و راه تقوا پيش بگيرند اهل بهشتند لكن به درجات بالاى بهشت نمىرسند. البته به شرط آنكه حقيقتاً از درك حقّانيّت اهل بيت(ع) قاصر باشند. امّا اگر قدرت درك حقّ و باطل را در مساله امامت داشته باشند ولى عمداً در اين باره تحقيق نكنند، به اين راحتى نمىتوان آنها را اهل بهشت دانست گرچه حكم به جهنّمى بودن آنها نيز آسان نيست. شايد بتوان اينها را هم در رديف مسلمانان غير شيعهى فاسق و غير معاند قرار داد چون تحقيق در مساله امامت بر آنها واجب بوده است. امّا اگر كسى كه به گمان خود قدرت فهم را در اين زمينه دارد، تحقيق كند ولى حقّانيّت شيعه براى او ثابت نشود، او معذور است و در حقيقت چنين كسى قدرت درك لازم را در اين رابطه ندارد بلكه خودش خودش را اهل درك مىپندارد. لذا چنين كسى در جرگه مستضعفين فكرى است. چنين كسى اهل اجتهاد و فهم نيست بلكه اهل سواد و حفظ و ارائه مطالب است. مستضعف فكرى بودن مستلزم بى سواد يا كم سواد بودن نيست بلكه حتّى ممكن است يك شخص مجتهد و دانشمند در برخى علوم نيز در بحث اعتقادات مستضعف فكرى باشد، و نتواند در ميان انبوه
آراء و ادلّه، رأى و دليل درست را تشخيص دهد. امّا اگر كسى حقيقتاً اهل فهم باشد و در اين رابطه تحقيق كرده و حق را دريابد ولى تحت تاثير هواى نفس، آن را نپذيرد، يقيناً چنين كسى اهل جهنّم خواهد بود بلكه چنين كسى از بدترين ساكنان جهنّم است. چون عدم اعتراف او به حقيقت باعث انحراف ديگران نيز مىشود. اين گروه در واقع ناصبيهاى پنهانند كه آشكارا با اهل بيت(ع) دشمنى نمىكنند ولى در دل از آنها روى گردانند. اينها به صراحت بر ضدّ اهل بيت(ع) سخن نمىگويند ولى معارف آنها و اعتقادات شيعه را كه از اهل بيت(ع) گرفته اند به باد انتقاد و فحش مىگيرند و چه بسا فتوا به شرك شيعه مىدهند. عدم اظهار دشمنى اينها با اهل بيت(ع) نيز عمدتاً از آن جهت است كه اكثر علماى اهل سنّت محبّت اهل بيت(ع) را بنا به آيه «... قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِى الْقُرْبى...» (الشورى: ۲۳) واجب شرعى دانستهاند. لذا اينها از ترس واكنش اكثر علماى اهل سنّت دشمنى خود را به زبان نمىآورند ولى در عمل، سعى مىكنند هر اثرى را كه مربوط به اهل بيت مىباشد، نابود كنند. ۶. مستضعفين فكرى (كسانى كه قدرت تشخيص حقّ و باطل را ندارند) و نيز
اطفال و افراد ديوانه به ارادهى خدا واگذار مىشوند تا خدا با علم جامع خود وضع ايشان را مشخّص سازد و البته روشن است كه رحمت خدا بر غضبش غلبه دارد. لذا اينان در نهايت يقيناً بهشتى خواهند بود لكن بهشت آنها تابع درجهى وجودى آنها بود. ۷. اهل اديان ديگر نيز اگر عنادى با حقّ نداشته باشند و فاقد قدرت تحقيق باشند و به آن مقدار از حقيقت كه رسيدهاند عمل نموده باشند، پاداش داده خواهند شد. امّا اگر قدرت تحقيق داشته باشند و دربارهى دين حقّ تحقيق نكنند مجازات خواهند شد اگر چه جهنّم آنها ابدى نخواهد بود. نيز اگر حقيقتاً و بدون غرض تحقيق كنند ولى حقّانيّت اسلام براى اثبات نشود، معذور خواهند بود. ولى در حال درجه بهشت اينان در حدّ بهشت يك مومن شيعه نخواهد بود. چرا كه بهشت تجّسم عمل و اخلاق و اعتقاد است و چنين كسى يقيناً فاقد برخى اعتقادات درست و اعمال الهى مىباشد.
دیدگاه تان را بنویسید