سرویس سیاسی فردا؛ مجید رفیعی*: یکی از مهمترین اتفاقاتي که بعد از پیچیدن صدای توپ تحویل سال نو در گوش شهر، رخ میدهد، «دوازدهم فروردین» است. هر چند، ما از این روز معمولا خاطرهای جز آمادهسازی برای روز طبیعت در ذهنمان نیست. ما 12 فروردین را به نوعی آخرین تیر ترکش تعطیلات میدانیم؛ مثلا حساب میکنیم که اگر این روز تعطیل نبود، بیهوا پرت میشدیم وسط روزهای کاری و بدون پیش زمینه و آمادگی، ناگهان باید با تعطیلات خداحافظی میکردیم اما شاید اگر مسئولان قدری درستتر با این اتفاق تاریخی برخورد میکردند، امروز ما تعطیلات را با نگاه دیگری به پایان میبردیم. بهار اما فارغ از تمام این کوچهها، از بزرگراه تغییر میگذرد؛ یعنی انگار به دنیا اجازه میدهد که یکبار دیگر خلق شود، یکبار دیگر امتحان کند خلق شدن را، انگار هر بهار خداوند به درختان فرصت میدهد که دوباره زنده شوند و اشتباهات خود را این بار تکرار نکنند. بهار در دایرهی تکرار نقطهي شروع است. اما بهار برای ما معنای انسانی نیز دارد. دوباره خداوند به آدمیان اجازه داده که بهار را تجربه کنند؛ مثلا به مردم ایران این فرصت را داده است که 12 فروردین را جشن بگیرند، انگار
که بهار از 22 بهمن جوانه میزند و در دوازدهم فروردین شکوفه میدهد، حالا این بهارها روی هم افتادهاند؛ مثل امروز که خیلی بهارها روی هم افتادهاند، امروز دوباره پس از باران انتخابات و مشارکت مردم فضایی فراهم شده تا از اعتماد دوبارهي مردم که خود شبیه نوعی خلقت جدید جمهوری اسلامی است، استفاده کنیم؛ خلقتی که هربار تکرار میشود و مثل معجزههای مردم نجیب ایران همه چیز را از نو میکنند. هرچند ما فکر میکنیم که با ساخت چند برنامهي تلویزیونی و پخش مداوم این برنامهها، آن هم در روزی که اصلا کسی تلویزیون نمیبیند، میتوان مفهوم واقعی این روز را در حافظهي تاریخی بچههایی که انقلاب را ندیدهاند، نهادینه کرد اما اگر قرار است اینطور فکر کنیم، اگر به خودمان فشار نیاوریم، سنگینتر است. 12 فروردین به نوعی آخرین تیر ترکش مردم بود، تسویه حساب با 2500 سال پادشاهی، فرصتی که خداوند دوباره به مردم دنیا داد تا ببینند بهار از سرمای قرنهای بیستم و بیست و یکم هم بیرون میآید. *منبع: همشهری جوان
دیدگاه تان را بنویسید