جوانان دهه60ای این روزها چه می کنند؟
روزی روزگاری نه چندان دور حدود 30 سال پیش کودکانی در ایران به دنیا امدند که به نسل سوخته شهرت دارند.کودکانی از جنس موشک و خمپاره، کودکانی از نسل پناهگاه های زیر زمینی و شهید، نسلی که عاشق می شدند، رویا می بافتند و...
آخر می دانید آن روزها مثل امروز نبود که خانواده ها هر کدام یک یا دو فرزند داشته باشند و برای همین جمعیت محصلان بسیار زیاد بود و امکانات محدود. این نسل محصل اما هر طور که بود دبیرستان را به پایان رساندند و به کنکور رسیدند.کنکوری که 10 ها هزار متقاضی داشت و چند دانشگاه محدود و از همان زمان بود که غولی به نام کنکور خود را به دهه 60 ای ها نشان داد و کلاس های کنکور و دانشگاه های غیر انتفاعی و آزاد و علمی کاربردی مثل قارچ از زمین روییدند! رقابت اما در آن روزها آنقدر فشرده بود که نه تنها صندلی هیچ دانشگاهی خالی نمی ماند بلکه عده زیادی پشت صد کنکور می ماندند و سال ها امتحان می دادند.بی خود نیست که این نسل حسرت صندلی های خالی را دارند که در کنکور سراسری اخیر خالی مانده است. هر طور بود جمعیت محصل آن روز به هر تریب لیسانسی گرفت و متقاضی کارشناسی ارشد شد تا ترافیک دوره لیسانس به دوره کارشناسی ارشد هم برسد.امروز هم همین ترافیک برای دکترا و دهه 60 هایی که حالا برای خود تحصیل کرده هستند ایجاد شده است تا آنها هیچ وقت روی آسایش در تحصیل را نبینند اما این تازه آغاز راه است چرا که بعد از اتمام تحصیلات نوبت اشتغال می رسد! بیکاری هدیه اجباری دهه 60 بعد از پایان تحصیل دهه 60 ها که بعضی ها با دوران لیسانس ختم شده ، بعضی با فوق لیسانس و برخی با دکترا، نوبت به پیدا کردن شغل مناسب می رسد. شغل مناسبی که هرگز برای بسیاری از دهه شصتی ها پیدا نشد و هنوز هم پیدا نمی شود! در واقع موج تحصیل کرده های بیکار را دهه 60 ای ها ایجاد کردند و حالا دهه هفتادی ها هم می روند تا به این موج بیکاران اضافه شوند و بحران را بیشتر کنند. مشکل اصلی اینجا است که با وجود این همه لیسانسه در رشته های مختلف، دولت ها نتوانسته اند بازار کار مرتبط ومناسب با رشته ایجاد کنند و بسیاری از تحصیل کرده ها هم حاضر نیستند شغل هایی پایین تر از شان تحصیلاتشان را بپذیرند که البته با این همه زجری که برای تحصیل کشیده اند باید به آنها حق داد! اگر اگر آمار مرکز آمار را مد نظر گرفته شود بر اساس ان در سال های اخیر که اوج ترافیک جویای کار بودن دهه شصتی هاست ، سالانه 14 هزار شغل ایجاد شده که این عملاً یعنی شغلی به میزان قابل توجهی ایجاد نشده است و این درست در زمانی اتفاق افتاده که موج جمعیتی دهه شصتی ها به مرز اشتغال ایجاد شده است . آنطور كه تازهترين گزارشات مركز آمار از نرخ بيكاري كشور نشان ميدهد مجموع متقاضیان کار کشور در پاییز سال گذشته به 2.4 میلیون نفر رسیده که هر چند نسبت به 5 سال گذشته کمترین تعداد کارجویان را نشان میدهد اما باز هم عدد قابل توجهی است و اگر تحصیل کرده های بیکار دهه 70 نیز به زودی به این تعداد اضافه شوند ، بحران بیکاری شدت خواهد یافت. گفتنی است، بر اساس گزارشات مركز آمار اما نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 ساله در فصل پاییز 92، 24.3 درصد است که این شاخص نسبت به فصل مشابه سال گذشته 1.5 درصد کاهش و نسبت به فصل قبل 0.4 درصد افزایش یافته است.همچنین نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 ساله، 21.6 درصد است که این شاخص هم نسبت به مدت مشابه سال قبل 1.4 درصد کاهش و نسبت به فصل قبل، نیم درصد افزایش پیدا کرده است و همین امر نشان دهنده این است که بحران تازه در راه است. خانواده های پر جمعیت و مشکل مسکن در این میان چندان دور از ذهن نیست که با وجود بیکاری دهه شصتی ها نتوانند مسکنی برای خود تهیه کنند!همانطور که گفته شد در روزهای پر تلاطم دهه 60 فرهنگ فرزند اوری میان خانوارها رواج داشت و شعار فرزند کمتر، زندگی بهتر تازه وارد خانه ها و دانشگاه ها شده بود. این خانواده های پر جمعیت اما در روزهایی که تورم و گرانی دامن اقتصاد را گرفته ، بیشترین هنرشان این بوده است که خرج تحصیل فرزندان خود را فراهم کنند به این امید که او روزی شغلی پر درآمد خواهد داشت! اما حالا که از شغل خبری نیست خانوارها توانایی تهیه مسکن برای تک تک فرزندان جوان امروز دهه شصتی خود را ندارند و بنابراین نسل دهه شصتی ها نسل خانه به دوش ها نیز هست. در عین حال با گرانی سر سام آور مسکن در 3 سال اخیر دیگر حتی جوانانی که کاری برای خود دارند هم نمی توانند به راحتی خانه دارد شوند و بنابراین بحث ازدواج هم به مشکل بر می خورد. ازدواج، رویایی دور برای دهه شصتی ها فرض کنید شما یک تحصیل کرده بیکار بیخانه هستید آیا کسی حاضر است با شما ازدواج کند؟مسلما با توجه به بالارفتن سطح توقعات و تجملات در زندگی امروز پاسخ یک نه بزرگ است. به این ترتیب است که ازدواج در شرایط کنونی اقتصادی می رود به یکی از معضلات نسل جوان تبدیل شود.هزینه های سر سام آور قبل ازدواج و بعد از ازدواج مانند هزینه برگزاری جشن، تهیه جهاز ، تهیه مسکن و گذران زندگی نرخ ازدواج در کشور را کاهش داده است. دولت پیشین نیز در 8 سال گذشته نتوانست دوایی برای درد جوانان پیدا کند و تنها به افزایش وام ازدواج بسنده کرد که آن هم مبلغی نیست که در شرایط کنونی راه گشا باشد و همین وام 3 میلیونی را هم بسیاری از بانک های کشور نمی توانند پرداخت کنند ! از سوی دیگر ماجرای مربوط به بیشتر بودن تعداد دختران از پسران نیز از مشکلات جالب دهه شصتی هاست! ماجرا از این قرار است که با این که تعداد متولد شدگان دختر و پسر همیشه نسبت مساوی داشته اند و این نسبت در دهه های مختلف هم حفظ می شده است، تنها دریک دهه یعنی دهه 60 کشور با رشد چشمگیر جمعیت روبه رو می شود به طوری که پسران دهه 50 تعداد کمتری از دختران دهه60 داشتند و تعدادی از پسران دهه 60 هم ترجیح می دادنند ، با دختران دهه 70 ازدواج کنند و به همین دلیل دختران دهه 60 با مشکل کم بود پسر در سن ازدواج مواجه شدند و برای همین تعداد دختران مجرد این رده سنی بالارفته است. دخترانی که هنوز هم مجرد هستند و امیدی به ازدواج با یک شخص مناسب را ندارند. گفتنی است، بر اساس آمار سن ازدواج برای زنان از سال 1345 از 4/18 در سال 85 به 6/23 و برای مرد ها از 25 سال به 5/26 رسیده است و در سال های اخیر مدام در حال افزایش است به طوری که مردان بالای 30 سال و زنان بالای 26 سال ازدواج می کنند و همین مساله می تواند مشکلاتی را برای جامعه ایجاد کند. در هر حال دهه شصتی ها همچنان با مشکلات بی پایانشان دست و پنجه نرم می کنند و هنوز هم در تلاشند تا زندگی بهتری برای خود بسازند.آنها نسلی هستند که می خواهند سوخته نباشند، می خواهند زندگی کنند و از حداقل های آن بهرمند شوند.ای کاش مسئولین کمی به فکر دهه شصتی ها که همیشه مظلوم واقع می شوند ، باشند.
دیدگاه تان را بنویسید