بعد از ۱۹ روز یک دختر بغضم را منفجر کرد!
سال ۸۷ برای ساختن مستندی درباره فقر و محرومیت- برای شبکه سه- به روستاهای محروم جنوب کرمان(جیرفت) رفته بودم. نه آب آشامیدنی سالم، نه برق، نه مدرسه، نه درمانگاه، نه جاده، نه خانه های امن…
محمد صادق زمانی مستندساز صدا و سیما در وب سایت شخصی اش (روح آبی) نوشت: سال ۸۷ برای ساختن مستندی درباره فقر و محرومیت- برای شبکه سه- به روستاهای محروم جنوب کرمان(جیرفت) رفته بودم. نه آب آشامیدنی سالم، نه برق، نه مدرسه، نه درمانگاه، نه جاده، نه خانه های امن… مردم این نقطه از سرزمینم در بستر فقر و محرومیت زخم بستر گرفته بودند. از همان چشمه ای آب می نوشیدند که سگ های روستا هم از آن آب می خوردند. ۱۹ روز تلاش کردم با دیدن صحنه های فقر و نداری عزیزانم در این گوشه از ایران، مثلا مرد باشم، گریه نکنم و به روی خودم نیاورم! اما به قدری این عزیزان مهربان بودند که هنوز شرمنده محبتشان هستم. دیدن سکانس های نداری، بی پولی، بیسوادی و رنج انسانها، یکی از مرارت بارترین کارهای دنیاست. دلِ گاو می خواهد! ۱۹ روز به روی خودم نیاوردم و تلاش کردم مثلا مستندم را بسازم و اصول حرفه ای را رعایت کنم! روز نوزدهم، در حال ضبط سکانس بازی یک پسربچه با خاک بودیم. تعدادی از مردم روستا هم اطراف ما حلقه زده بودند. از دور، دختر جوانی را دیدم که چادر به سر با شتاب به سمت ما می آید. نزدیک که آمد سراسیمه وسط کار ما پرید و با لهجه زیبای خودشان گفت:«تو را به خدا به ما کمک کنین!» پرسیدم چه شده؟ با صورت آفتاب سوخته اش دستش را به سمتم دراز کرد و گفت:«این دفترچه خدمات درمانی روستاییه.برادر کوچیکم سرطان خون داره.میبریمش بیمارستان شهر از ما دفترچه قبول نمی کنن.» دفترچه را گرفتم. عکس یک پسر حدوداً ۹ ساله را دیدم که بسیار زیبا بود. چشمم به تاریخ اعتبار دفترچه افتاد.اعتبارش تمام شده بود. گفتم:«این اعتبارش تموم شده.باید ببرین اعتبار بزنین تا قبولش کنن». با چشمانی ناامید نگاهم کرد و گفت:«بردیمش ولی پول میخوان.» پرسیدم:«چقد میخوان؟» جواب داد:«خیلی زیاد…۳ هزار تومن!» دیگر نتوانستم مرد باشم! از خودم بدم آمد! بعد از ۱۹ روز تلاش برای گریه نکردن، یک دختر روستایی بغضم را ترکاند! *آقای زمانی پیشنهاد می کنیم دیگر بار اگر خواستید برای فقر و محرومیت جنوب کرمان مستند بسازید آن را برای صدا و سیما نسازید که در بایگانی آن تا ابد خاک بخورد، چرا که نه دیروز و نه امروز هیچ گاه محرومین و پابرهنه ها در رسانه ملی جایی نداشته اند. و ای کاش یکی هم پیدا می شد و از وضعیت بهداشتی و درمانی این منطقه و از مرگ کودکان بی پناه این سرزمین در اثر نیش عقرب که در ظرف کمتر از چهل روز دو دختر بچه در قلعه گنج برای همیشه به مرگ محکوم شدند مستندی تهیه می کرد و از صدا و سیما که نه ولی در یک جشنواره ی مردمی مثل عمار حداقل این درد ها دیده می شد. منبع: جنوب نیوز
دیدگاه تان را بنویسید