سرویس اقتصادی فردا: این روزها آمارهای نگران کننده ای درباره افزایش جمعیت زنان نسبت به مردان، افزایش زنان سرپرست خانوار، افزایش تجرد میان بانوان و ...روی خط رسانه ها می رود و حالا نیز آمارها از افزایش جمعیت زنان در روستاها به دلیل مهاجرت بی رویه مردان به کلان شهرها خبر می دهند.اخباری نگران کننده برای کشوری که جمعیت جوان آن در حال کاهش است و نیاز به نیروهای تازه نفس برای تولید و توسعه کشور در سال های نه چندان دور دارد. آمار ثبت احوال از افزایش دختران مجرد در واقع، چند سالی است که تعادل جمعيتي جوانان در سن ازدواج به هم ریخته بطوریکه تعداد دختران در سن ازدواج که در گذشته کمتر از پسران بود یکباره تغییر کرده و این بار تعداد دختران بیشتر از پسران شده است و همین باعث شده که نگرانی هایی برای ازدواج دختران در جامعه ایجاد شود. هنگامی که موضوع بیشتر بودن تعداد دختران در سن ازدواج شنیده می شود مردم تصور می کنند که حتما تعداد دختران متولد شده بیشتر از پسران شده است درحالیکه در ایران نیز مانند بسیاری از کشورها شاخص نسبت جنسیتی در بدو تولد به ازای هر 100 دختر 106 پسر است.اما از انجایی که در کشور ازدواج با دختران کوچکتر
رواج دارد این هرم تعادلی هر از گاهی به هم می خورد و دردسر ساز می شود. همین چند وقت پیش بود که سازمان ثبت احوال اعلام کرد، تعداد دختران مجرد اماده ازدواج بسیار بیشتر تر از پسران مجرد آماده ازدواج است. در واقع، بررسی های آماری سازمان ثبت احوال نشان می دهد که تعداد دختران جوان در سن ازدواج بیشتر از پسران آماده ازدواج است. این درحالی است که بیشترین اختلاف آماری مربوط به رده سنی زنان 25 تا 29 سال با مردان 30 تا 34 سال است که در این گروه دختران 572 هزار نفر بیشتر از پسران هستند و این مساله به کم شدن امار ازدواج دامن می زند. افزایش زنان سرپرست خانوار در این میان معضل افزایش زنان سرپرست خانوار نیز گریبان گیر جامعه است. زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می شود که بدون حضور منظم یا حمایت مالی یک مرد، سرپرستی خانواده را به عهده دارند و مسئولیت اقتصادی خانواده را خود به دوش می کشند. در این تعریف زنان طلاق گرفته، بیوه، زنانی که همسرشان معتاد، از کار افتاده یا بیکارهستند و مجبورند هزینه زندگی را خود تامین کنند و یا زنانی که همسرشان مهاجرت کرده اند، قرار می گیرند. تیرماه امسال خبر از دو میلیون و ۵۰۰ هزار زن سرپرست
خانوار روی خط رسانه ها رفت. بر اساس واحد آمار دفتر امور مشارکت زنان حدود۱۲درصد خانواده ها توسط زنان اداره می شود. در حالیکه این آمار برای خانواده های مرد سرپرست بیش از ۱۵ میلیون و ۷۱۱ هزار خانوار است. مقایسه آمار سالهای ۷۵ تا ۸۵ شمسی رشد خانواده های زن سرپرست را حدود ۵۸٪ نشان می دهد. سرشماری سال ۸۵ نشان میدهد که سالانه ۶۰ هزار نفر در کشور بی سرپرست می شوند. ساختار سنی این گروه حاکی از آن است که ۳۸ درصد آنها بین ۲۵ تا ۵۵ سال و ۳۲ درصد آنان بین ۶۵ و بالاتر سن دارند. هر چه سن زنان افزایش می یابد، احتمال قرار گرفتن آنها در گروه زنان سرپرست خانوار بیشتر می شود. کاهش سن زنان سرپرست خانواده از سوی دیگر، چندی پیش وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی پایین آمدن سن زنان سرپرست خانوار را از جمله آسیبهای پیش روی حوزه زنان خوانده بود. مدتی پیش از آن نیز مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در امور زنان و خانواده نیز گفته بود: بر اساس اطلاعات به دست آمده در همایش زنان در مسیر توسعه و تحقیقات انجام شده در سال ۹۰، زنان سرپرست خانوار زیر ۲۰ سال ۴/. درصد از کل زنان سرپرست خانوار کشور یعنی حدود ۸۹۷۳ نفر از این گروه را تشکیل
میدهند، همچنین مدیرکل امور حمایتهای اجتماعی کمیته امداد امام خمینی(ره) نیز از وجود هزار نفر از زنان خودسرپرست زیر ۱۸سال تحت پوشش این نهاد خبر داده بود.که این مساله خود زنگ هشدار را برای جامعه بلند می کند چرا که این زنان اکثرا خانه دار هستند و تخصص چندانی برای کار و کسب درآمد ندارند و از سوی دیگر پایین بودن سن و بیوه بودن آنها شرایط را برای ازدواج مجدد در جامعه امروز سخت تر کرده است. مهاجرت بی رویه مردان و تنها ماندن زنان در روستا ها در این میان آمارهای نگران کننده ای نیز از خالی شدن روستاها از مردان به گوش می رسد.این درحالی است که جمعت روستایی کشور معمولا بیشترین درصد ازدواج و فرزند آوری را به خود اختصاص می دهد. از آنجایی که در گذشـته رشـد جمعیت و در نتیجه جابهجایی انسانها در مقیاس بـسیار کـوچکتری انجام میشد، تاثیر این جابهجاییها بر ساختار اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی مناطق مهاجرفرست و مناطق مهاجرپذیر چندان قابل ملاحظه نبوده و حتی امری کاملاً طبیعـی و بعضاً مفید تلقی میشد. این درحالی ست که در سال ۱۳۵۵ بر اساس دادههای آماری رسمی کشور از جمعیت ۳۳ میلیون نفری کشور بالغ بر ۲۵ میلیون نفر بومی محل
سکونت خود بوده و ۷/۶ میلیون نفر درصد نیز حداقل یک بار محل سکونت خود را تغییر دادهاند. دقت در ارقام فوق بیانگر رشد ۲/۳۶ برابری مهاجران این دهه نسبت به دهه قبل است. در سال ۱۳۷۵ نیز بررسی جریانهای مهاجرتی حاکی از آن بود که تعداد کل مهاجران به ۱۳/۵ درصد کل جمعیت کشور یعنی حدود ۸ میلیون نفر افزایش یافته است. بر اساس این آمار الگوی غالب مهاجرتها برون استانی بوده که آن هم در نواحی شهری انجام شده، طوری که محل اقامت قبلی ۲۹ درصد از مهاجران در نواحی شهری دیگر استانها، ۲۱/۲ درصد در نواحی شهری شهرستانهای همین استان و ۱۴/۱ درصد آنان مهاجران داخل شهرستان بوده و در این مهاجرتها عواملی همچون مهاجرتهای فامیلی، ازدواج، شغلهای موقت و فصلی، بهرهبرداریهای متراکم از منابع طبیعی، معادن و... باعث نوعی از مهاجرتها با عنوان روستا به روستا شده که حدود ۱۰ درصد کل مهاجران کشور را شامل میشود. یکی از مسائلی که دهههای اخیر در کشور ما وجود داشته مهاجرت از روستاها به شهرهاست. این نوع مهاجرت تبعات زیادی دارد که به تفصیل درمورد آن صحبت شده است. با وجود این، یکی از آثار منفی مهاجرت که میتواند آسیبهای زیادی ایجاد کند برهم
خوردن تعادل جنسیتی در روستاهاست.البته اگر بتوان از آثار اقتصادی که در نتیجه کاهش تولید روستایی است ساده گذشت. یک جامعهشناس روستایی به تازگی درباره مهاجرتهای بیرویه از روستا ها اظهار نگرانی کرده و گفته: با مهاجرت مردان روستایی به شهر تعداد زنان در روستاها نسبت به مردان بیشتر شده است. محسن ابراهیمپور درباره تبعات مهاجرت مردان روستایی به شهرها بهدلیل بیکاری، با بیان اینکه جامعه ما وارد دومین مرحله گذار اجتماعی و فرهنگی شده، افزوده: جامعه ما گذار اول را طی کرده که به معنای افزایش تحصیلات، افزایش شهرنشینی، افزایش خانوارهای هستهای، کاهش باروری و افزایش اشتغال در بخشهای صنعتی است. او با تاکید بر اینکه تعداد زنان نسبت به مردان بیشتر شده است، عنوان کرده: در شهر تهران در برابر هر 100 زن یا دختر، 120 مرد یا پسر سکونت دارند، اما در روستاها در مقابل هر 100 دختر یا زن، 90 پسر یا مرد سکونت دارند. او خاطرنشان کرده: از عمدهترین تبعات این موضوع در مناطق روستایی بالارفتن سن ازدواج دختران روستایی و از دست رفتن فرصت ازدواج برای آنان است، یعنی وقتی مردان این مناطق به مناطق شهری مهاجرت میکنند، ممکن است زنان فرصتی برای
ازدواج نداشته باشند. در هر حال، آنچه مسلم است فقر و بیکاری عامل اصلی هجوم مردان از روستاها به کلان شهرهاست.درواقع در سالهای اخیر هر چند امکانات رفاه نسبی از جمله آب، برق، گاز و... به روستاها راه یافته است اما هنوز در بخش کشاورزی اقدامی در خور برای ارتقای و تجهیز صنایع انجام نشده که این نارسایی میتواند دلیل عمده مهاجرتهای بیرویه روستاییان به شهرها باشد. در واقع اشتغال زایی روستایی که هم می تواند به چرخاندن چرخ های اقتصادی کشور کمک کند و هم تولید محصولات کشاورزی و دامداری را افزایش دهد فراموش شده است و به این ترتیب به زودی روستاهای ایران خالی از سکنه می شوند و ما می مانیم و واردات بی رویه و زنانی که بی همسر مانده اند.
دیدگاه تان را بنویسید