آنالی اکبری را با یادداشت های روزنامه هفت صبح شناختم. بعدها دیدم یادداشت هایش به شکل کتاب منتشر شده و کلی هم طرفدار دارد. چند هفته قبل یادداشتی از او در وبلاگ یکی از دوستان منتشر شد که نظرم را جلب کرد. یادداشت آنالی اکبری درباره اهالی فیسبوک و اینستاگرام! اینکه اینستاگرامی ها چه فکر می کنند و فیسبوکی ها چطور به دنیا نگاه می کنند. به نظرم جالب آمد و به نوعی حرف دل من هم بود. این شما و این یادداشت «از تلخی فیسبوک تا شیرینی اینستاگرام» بازنشر از یادداشت های آنالی اکبری!
فیسبوک و اینستاگرام دو نقطه مقابل هم اند. انگار یکی فضا باشد و آن یکی اعماق زمین. یکی سس اکسترا هات باشد و دیگری کله قندِ جشن عروسی. فیسبوکی ها شبیه آن راننده تاکسی های بی اعصابی هستند که طاقت محکم بسته شدن در ماشینشان را ندارند، حوصله دیدن اسکناس درشت را ندارند. غر می زنند، فحش می دهند، دعوا می کنند. فیسبوکی ها دنبال غصه و دردسر می گردند. آنها مسئول اند، حامی حقوق فقرا و زنان ستم دیده اند، از سرمایه داری بیزارند، از حیوان آزاری بیزارترند. فیسبوکی ها از پشت مانیتور، مشت هایشان را بالا می برند و شعار می دهند، محکوم می کنند، دشمن می سازند، دشمن می شوند، می کشند، با خاک یکسان می کنند، آشتی می کنند، در قهر بعدی بلاک می کنند، اوضاع که بیخ پیدا کرد و افسردگی یقه شان را گرفت، دی اکتیو می شوند و صفحه شان را می بندند و تمام.
فیسبوکی ها از ماتم غروب جمعه می نویسند و عکس کودکان گرسنه را share می کنند و شما را نصیحت می کنند که به حقوق عابرین پیاده احترام بگذارید و همین حالا به مادرتان زنگ بزنید و بگویید دوستش دارید. آدم ها در فیسبوک، تبدیل به معلمی جدی و بی رحم می شوند که وظیفه دارد شاگردانش را با واقعیت های تلخ و بدمزه زندگی روبرو کند و بگوید «ببین فرزندم، نکبت و سیاهی جهان را گرفته است. از پشت مانیتور، با این سیاهی ها بجنگ.»
اینستاگرام برعکس فیسبوک، دنیای شیرینی هاست. دنیایی که در آن همه سعی دارند همه چیز را زیباتر از آنچه هست نشان دهند. اینستاگرام دنیای مردمانی را به نمایش می گذارد که میزهای زیبا می چینند، غذاهای خوش طعم و خوش رنگ می خورند، کافه ها و رستوران های جدید را کشف می کنند، کفش های نو می پوشند، لبخندهای «همین الان یهویی» می زنند، هفته ای دو کتاب جدید می خوانند، فیلم می بینند و به جای غر زدن و نفرین به ترافیک شهر، از خودشان سلفی می گیرند. در اینستاگرام خبری از بی پولی و غم و حق های خورده شده نیست. اینستاگرامی ها شبیه آن مادرانی هستند که صورتشان را با سیلی سرخ نگه می دارند و با فریزر نیمه خالی، بهترین غذا را می پزند و اشک هایشان را زیر دوش حمام می ریزند و وقتی بیرون می آیند، به فرزندشان لبخند می زنند و می گویند «همه چیز خوب است نازنینم. همه چیز خوب است.»
دیدگاه تان را بنویسید