سرویس اقتصادی فردا: مهرانه ۴۰ سال بیشتر ندارد اما ۶۰ ساله به نظر میرسد. صورتش آنقدر چین و چروک دارد و دستانش آنقدر پینه بسته و پر خراش است که حدس زدن سنش آسان نیست. درد نگاهش و پشت خمیدهاش را هم که به ظاهر تکیدهاش اضافه کنی، چیزی از یک زن ۴۰ ساله نمیتوان یافت. با این حال برعکس همه زنان حساس به سن و سال، وقتی حدسم درباره سن و سالش اشتباه است، نه ناراحت میشود، نه گارد میگیرد و تنها میخندند. خنده که نه از ته دل قهقهه میزند و میگوید: شما هم اگر دو تا بچه قد و نیم قد داشتید و مجبور به کار در خانههای مردم بودید، ۴۰ سالگی برایتان مثل کهنسالی بود. از زندگیاش میپرسم و از اینکه چطور از خانه مردم سر درآورده. در پاسخم میگوید: ۲۹ سال بیشتر نداشتم که همراه همسرم از آباده شیراز به تهران آمدیم تا شاید وضع زندگیمان کمی بهتر شود. در آباده هم جز پدر پیر همسرم کسی را نداشتیم که دلتنگش شویم. همسرم معمار بود اما کار و بار در آباده آنقدر کساد بود که دست دو کودک ۵ ساله و ۷ سالهام را بگیریم و به تهران کوچ کنیم. اما درست ۲ سال بعد همسرم از بالای داربست افتاد و از کمر فلج شد و سال بعد هم جسد خونینش را دخترخردسالم در
خانه پیدا کرد. خودکشی کرده بود تا باری روی دوش ما نباشد. وقتی مراد همسرش را به خاطر میآورد، لبخند تلخی میزند و با لحجه شیرین شیرازی ادامه میدهد: مراد مرد زندگی بود. هر چند خودکشی گناه کبیره است اما بودنش برای من تنها با دو بچه کوچک بسیار زندگی را سختتر میکرد اما هر روز که بیدار میشوم آرزو میکنمای کاش که بود و برای فرزندانش پدری میکرد. از فرزندانش که میپرسم لبخندش رنگ مهربانی و افتخار میگیرد. با ذوق میگوید: دخترم مریم به تازگی در رشته پرستاری دانشگاه تهران پذیرفته شده تا پرستار دردهای مادرش باشد. محمد پسرم هم خیلی درس خوان است و میخواهد پزشک شود هر چند که بعد از مدرسه در مکانیکی محل مشغول است تا کمک من و خواهرش باشد اما درسش را خوب میخواند. از دردهایش که سوال میکنم به کمر خمیدهاش اشاره میکند و میگوید: از ۳۱ سالگی هر روز کار سخت بدنی کردهام اما راضیم به خاطر فرزندان صالح و هر روز خدا را شکر میکنم که به مراد وفادار ماندم و فرزندانش را با بیسوادی و کارگری خودم به ثمر رساندم. امثال مهرانهها اما این روزها در جامعه ما کم نیستند. زنانی با اراده که زندگی خود را با چنگ و دندان و بدون هیچ
کمکی اداره میکنند. زنانی که به گفته آمار تعدادشان در حال زیاد شدن است و همین مساله نگرانیهای زیادی را برای مسئولان ایجاد کرده است. چرا زنان سرپرست خانوار زیاد شدند؟ در واقع میتوان گفت بین طلاق و زنان بیسرپرست یک همبستگی مثبت معنیدار وجود دارد. هرچه بر میزان طلاق که در کشور هم فراوان است، افزوده شود، میزان زنان بیسرپرست هم افزایش پیدا میکند که موضوعی مهم است. علاوه بر آن همانطور که آمار نشان میدهد در برخی مناطق کشور تفاوت سنی مردان و زنانی که با یکدیگر ازدواج میکنند به حدی زیاد است که بهعنوان مثال مردان بهدلیل پیری زود میمیرند و دختران نرسیده به سن سی سالگی بیسرپرست میشوند. در نتیجه بر تعداد زنان بیسرپرست کشور، هم بهلحاظ چنین ازدواجهایی و هم اینکه به اندازه هر۵ ازدواج یک طلاق در کشور وجود دارد، افزوده میشود. در نتیجه دولت، سازمان بهزیستی و وزارت رفاه باید در زمینه اشتغال بیشتر فعالیت و کار ایجاد کنند. همین چند وقت پیش نیز، معاون حقوقی و امور مجلس کمیته امداد با پیشبینی افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار تا سال ۹۵ گفت: یکی از رویکردهای کمیته امداد در راستای حمایت از خانوادههای تحت پوشش
ورود به مشکلات حقوقی و مددکاری حقوقی آنهاست. این سخنان در حالی بود که بر اساس آمار، در سال ۸۵، ۵/۶ درصد زنان سرپرست خانوار بودند. این آمار در سال ۹۱ به ۵/۱۲ درصد رسید و براساس پیشبینیها، آمار زنان سرپرست خانوار در سال ۹۵ به ۱۵ درصد میرسد. حالا هم به تازگی، رئیس کمیته امداد امامخمینی (ره) با اشاره به افزایش تعداد زنان سرپرست خانوار، روند فقر در بین خانوادههای این زنان را رو به فزونی عنوان کرده و در مورد زنانه شدن فقر در کشور هشدار داده است. سید پرویز فتاح با بیان اینکه از یک میلیون و ۷۰۰ هزار خانوار تحت حمایت این نهاد، یک میلیون نفر را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند، خواستار توجه جدی و اصولی به مسئله فقر زنان در کشور شده است. وی با تاکید بر تصویب قوانین لازم در جهت از بین بردن ریشههای فقر در کشور، افزوده: ضرورت دارد قوانینی نظیر بیمه تامین اجتماعی اجباری در جهت پیشگیری از پیامدهای بعد از وقوع حوادث در مجلس تدوین شود تا با وجود یک حادثه برای سرپرست خانواده، زندگی افراد دچار مشکل نشود. در هر حال، بر اساس آمار، زنان سرپرست خانوار که عمدتاً بهدلایلی چون طلاق و فوت همسر، مسئولیت معیشت خانواده را
برعهده میگیرند، در سالهای اخیر با مشکلات عدیدهای چون اشتغال روبهرو بودهاند. این زنان که عمدتا تخصصی جز خانه داری ندارند، برای ادامه زندگی با مشکلات زیادی مواجهند، از اینرو، برخی از سازمانهای دولتی و غیر دولتی با تلاش برای توانمندسازی زنان و حمایت از کودکان این افراد سعی در بهبود شرایط داشتهاند. برگزاری کلاسهای آموزشی و کارگاههای صنایع دستی ازجمله اقداماتی است که در سالهای اخیر در این راستا صورت گرفته است اما به نظر میرسد این هنوز هم کافی نیست و باید فکری برای وضعیت معیشتی این زنان کرد. زنانی که زودتر از موعد پیر میشوند و از کار افتاده شدن آنها بدون کمک مساوی است با فقر بیشتر و درد بیشتر.
دیدگاه تان را بنویسید