سرویس فرهنگی فردا : فلسَفه مطالعه مسائلی کلی و اساسی، دربارهی موضوعاتی همچون هستی، واقعیت، آگاهی، ارزش، خرد، ذهن و زبان است. تفاوت فلسفه با دیگر راههای پرداختن به چنین مسائلی، رویکرد نقّادانه و معمولاً سازمان یافتهی فلسفه و تکیه آن بر استدلالهای عقلانی و منطقی است. در تعابیر غیرتخصصی به طور گستردهتر فلسفه به بنیادی ترین عقاید، مفاهیم و رویکردهای یک فرد یا گروه اشاره دارد.
اگرچه فلسفه پژوهشی تخصصی است؛ اما ریشه اش در نیازهای مشترک مردمی است که هرچند فیلسوف نیستند، به این نیازها آگاهند.
و از طرفی هم به گفته افلاطون، « فیلسوف به کسی گفته میشود که در پی شناسایی امور ازلی و حقایق اشیاء و علم به علل و مبادی آنها است».
حال با این تعاریف و پیش فرض ها ، زمان و مکانی را در نظر بگیرید که در کنار تمام امور عجیبه و غریبه که در این عالم رخ میدهد و انسان به چشم می بیند و گاها هم باور نمی کند ؛ یک خر هم به زبان بیاید و از قضا فیلسوف هم باشد و شروع به افاضات فلسفی هم بکند. و ای کاش به همین حد اکتفا می نمود اما امان از فلاسفه ـ که به گمان خود موجودات در جهل گرفتار آمده اند و اینان بسان منجی ، وظیفه نجات را بر عهده داند ـ دست به قلم شده و در فشانی های خود را مکتوب نموده است. اما بر خلاف بسیاری از هم مسلکان خود ـ از نوع آدمیزاد البته ـ بعد از مطالعه دست نوشته هایش ـ چه بسا سُم نوشته ها ـ متوجه خواهید شد که چه بسا نیاز است از دید دیگری به منش و روش زندگی آدمگونه ی خود بیش از پیش بیاندیشیم و تجدید نظری در آن بنماییم هرچند در این مسیر مرشد و راهنمای ما یک خر فیلسوف باشد ....
اما چه میگوید این خر فیلسوف یا فیلسوف خر :
زندگی در این دنیایی که در آن به سر می برید، با سرشت انسانی که مترادف با زیاده خواهی و خود خواهی است، مملو از اضطراب و اضطرار شده است. شمایان از هیچ یک از نعمتهای خدادادی نمی توانید آن چنان که بایست بهره ببرید و کامیاب شوید. چنان در دایره بی فرجامِ افراطها و تفریطها گرفتارید که هر روز به بیماری جدید و عجیب و غریب و لا علاج یا صعب العلاجی مبتلا می شوید. آن گاه عمر ناشریف و تمامی هم و غم خود را سالها صرف آن می کنید که با تمای آلات تکنولوژیک دارو و روش درمان و مبارزه با آن را بیابید گرچه به ماهیت و علل آن هیچ گاه دست نمی یابید.
شما به هر کوی و برزن که سر زنید، چه در میان اغنیا و برج های سربه فلک کشیده زعفرانیه و کامرانیه و فرمانیه و آجودانیه و دیگر نیه ها و چه در میان حلبی آباد های فقرا و نیز مناطق میانه ای چون: یاغچی آباد و نازی آباد و خانی آباد و دیگر ناآبادها، هیچ کس را نمی یابید که خود را خوشبخت و سعادتمند بداند و از این زندگی سراسر دلهره و اضطراب و.... که نیچه آن را زبانم لال پایان زندگی خدا انگاشته است، لذت ببرد. اساساً آدمیان معنای واژه سعادت و خوشی را نمی دانند. وقتی از آنها می پرسیم سعادتمندید؟ می گویند اصلاً سعادت یعنی چه؟ ما معنای آنچه تو می گویی و می پرسی را در نمی یابیم.
ما در دوران زندگی خود از پدر و مادر و معلم و دوست و آشنا همه حرفی شنیدهایم ـ فارغ از اینکه تاثیری داشته یا نه ـ حال چه ایرادی دارد سخنان یک خر به زبان آمده را بشنویم شاید معجزه ای حاصل شد و این یاسین در گوش برخی آدمیان تاثیر گذاشت .
این کتاب توسط نشر وایا به زیور طبع آراسته شده و قرار است در نمایشگاه بین المللی در غرفه انتشارات ماهی عرضه میشود.
دیدگاه تان را بنویسید