ایران و افغانستان؛ یک ملت واحد/ هم چوب خوردیم، هم پیاز!
وی با اشاره به مشترکات فراوان زبان، تقویم، فرهنگ، آداب و رسوم، خط و حتی عیدنوروز میان ایرانیها و افغانستانیها که در دنیا بینظیر است؛ گفت: من شخصا تاکنون ایران و افغانستان را دو ملت جدا از هم حساب نکردم و هیچوقت نگاهم به افغانستان نگاه به یک کشور خارجی نبودهاست. مخصوصا ما خراسانیها انس طولانی و بلندمدت با افغانستانیها داشتهایم.
استادرحیمپور در مراسمی که به همت شورای فرهنگی افغانستانیهای مقیم ایران در مسجد فقیه سبزواری برگزار شد؛ سخنان مهمی پیرامون وضعیت گذشته و آینده مهاجران افغانستانی بیان کرد که برای اولین بار توسط شهرآرا محله منطقه چهار منتشر میشود. استاد رحیمپور ازغدی با بررسی وضعیت مهاجران افغانستانی در ایران و ویژگیهای مشترک ایران و افغانستان، نقش مهاجران را در آینده کشور افغانستان بااهمیت دانسته و نکاتی در این زمینه مطرح کرد. ایران و افغانستان؛ یک ملت واحد وی با اشاره به مشترکات فراوان زبان، تقویم، فرهنگ، آداب و رسوم، خط و حتی عیدنوروز میان ایرانیها و افغانستانیها که در دنیا بینظیر است؛ گفت: من شخصا تاکنون ایران و افغانستان را دو ملت جدا از هم حساب نکردم و هیچوقت نگاهم به افغانستان نگاه به یک کشور خارجی نبودهاست. مخصوصا ما خراسانیها انس طولانی و بلندمدت با افغانستانیها داشتهایم. در واقع ما دو ملت نیستیم. امروز اگر در دنیا دو ملتی باشند که از هر جهت یکی هستند ایران و افغانستان است. رحیمپور ازغدی گفت: در واقع این مرزبندی و مسائلی که به تبع آن ایجاد شد توسط غربیها در اواخر قرن ۱۹- وقتی که بر جهان اسلام مسلط شدند، بهوجود آمد. انگلیسیها در شرق و جنوب ایران و روسها در شمال مرز کشیدند و به اندازه خاک فعلی از ایران جدا کردند. وگرنه همین الان در آذربایجان کسانی هستند که فامیلهایشان آنطرف مرز هستند. در مرز ترکمنستان و جنوب و شرق کشور همینگونه است. در واقع یک امت واحده را تبدیل کردند به ملتهای مختلف. و وقتی این اعتبارات ایجاد شد پشت سرش یک مشکلاتی تحت عنوان تابعیت و قوانین مرتبط و محدودیتهایی درست شد. جمهوری اسلامی ایران؛ پذیرای سیل مهاجران عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با ذکر این روایت از پیامبراکرم(ص) که در نقطهای از جهان مسلمانی بلکه مستضعفی کمک بخواهد، باید مسلمانان به او کمک کنند وگرنه مسلمان نیستند گفت: وظیفه جمهوری اسلامی در آن شرایط دشوار افغانستان که شوروی تهاجم همهجانبهای را به این ملت آغاز کرد، کمک و یاری رساندن به این ملت مظلوم بود که انصافا هم به خوبی از پس از این کار برآمد. ایرانِ بعد از انقلاب با وجود جنگ داخلی گسترده، ترورهای وسیع و سازماندهیشده، تحریم اقتصادی و جنگ تحیملی پذیرای بیش از دومیلیون مهاجر در کنار حمایتهای سیاسی و نظامی از افغانستان شد. هیچ کشوری در دنیا چنین کاری انجام نداده و نخواهد داد. در آن شرایط عدهای مخالف بودند اما امام و انقلابیونی که تفکر اسلامی داشتند محکم ایستادند. این متفکر اسلامی با بیان اینکه مسئله مهاجران و جمهوری اسلامی ابعاد مختلفی دارد؛ گفت: بنابراین از نظر آرمانی و ارزشها فرقی بین ایرانی و افغانی و دیگرمسلمانان نیست. همه نسبت به هم مسئول هستند. اما در واقعیت مشکلات اقتصادی و اجتماعی، محدودیتها و کمبودهایی است که مسئولان گاها به آن اشاره میکنند که باید به اینها توجه داشتهباشیم. هم چوب خوردیم، هم پیاز! رحیمپورازغدی با اشاره به اینکه ایران در قضیه افغانستان «هم چوب خورد هم پیاز» گفت: من چند وقت پیش نشستی با دانشجویان و اساتید دانشگاه کابل داشتم. وقتی برگشتم گزارش مفصلی درباره وضعیت افعانستان و مهاجران به شورای انقلاب فرهنگی انقلاب دادم. آنجا گفتم ایران در اوج مشکلاتش بیش از دو میلیون مهاجر را پذیرفت و اینها را از مرگ، قحطی و قتل عام نجات داد ولی هوشمندانه عمل نشد. یعنی با این کار هم این زحمت را بالاخره به جان خود خرید؛ هم از آنطرف مهاجران و اقومشان در خارج احساسکردند به آنها ظلم شد، ستم شد توهین شد! در افغانستان به خود من گفتند چرا با مهاجران افغانیهای اینطور برخورد می شود! در واقع ایران از دوطرف خسارت دید. این را بدانید هیچکشوری در دنیا مواجهه ایران با افغانستان را در آن شرایط خاص ایران نداشتهاست. استاد حوزه و دانشگاه با اشاره به بعضی از برخوردهای غلطی که با مهاجران صورت گرفتهاست گفت: اولا باید مراقب تبلیغات دشمن در این زمینه بود. دوم اینکه باید دقت شود مسئولیت این موارد بههیچوجه متوجه نظام و رهبری نیست. چرا که رهبری از جزئیات همه کارها نه خبر دارند و نه تصمیمگیرنده هستند. یک بخش هم مربوط به ناواردی و کمعقلی بعضی از تصمیمگیران است که میخواهند یک کاری انجام بدهند ولی نمیدانند چگونه و در نهایت کاری میکنند که بدهکار میشویم. یعنی علیه ایران که با همه امکاناتش در خدمت مهاجران بودهاست تبلیغات میشود که با مهاجران غیرانسانی برخورد میکنند و از این قبیل حرفها! البته موارد محدودی بدسلیقهای بوده ولی به هیچ وجه سیاست نظام نبودهاست. اشغال با نیروهای خودی! عضو شورای انقلاب فرهنگی با بیان اینکه غربیها برای آینده کشورها کادرسازی میکنند گفت: مقالاتی که دانشجویان دانشگاه کابل ارایه کردند بسیار قوی و قابل توجه بود. البته از آنطرف هم تعدادی از دانشجویان که بیشتر از اروپا بودند مدام در جلسات به تضادهای ایران و افغانستان که یکی از بهانههایشان هم مهاجران بود اشاره میکردند. البته بعضی از نکاتشان متاسفانه صحیح بود. اما وقتی درباره امریکایی ها و انگلیسی ها حرف می زدند انگار راجع به صاحبخانه صحبت میکنند! من دیدم غربیها کادرسازیشان را برای آینده افغانستان شروع کردند. کادرسازی و تربیت نیروی انسانی در کشورهای هدف یکی از کارهای اساسی غرب است. انگلیس با تربیت ۲۰۰ نفر ایرانی توانست آن وضع را برای ایران بعد از مشروطه بهوجود بیاورد. اگر یکی از همین ۲۰۰ نفر پای قرار داد فروش کل نفت ایران برای همیشه به انگلیس امضا بزند بس است دیگر! کاری که تقیزاده انجام داد. جای خالی «جهاد» استاد رحیمپور زیربار زور رفتن را بزرگترین مشکل افغانستان عنوان کرد و افزود: حضرت زهرا(س) می فرماید خداوند جهاد را واجب کرد تا مسلمانان به عزت دستیابند. خداوند اجازه نمیدهد کفار بر یک سرزمین اسلامی حکومت کنند. اگر کشوری هست که غیر مسلمانان برای مسلمانان تصمیم می گیرند آن کشور و آن جامعه قرآنی نیست ولو مردمش اهل مسجد و نماز و روزه باشند. در افغانستان یک دوره انگلیسها بودند، یک دوره روسها و الان آمریکاییها برای این کشور تصمیم میگیرند. مهاجران مسئول هستند و باید برنامهای برای نجات افغانستان داشته باشند. نهضت بازگشت به افغانستان، نهضت احیا افغانستان، نضهت رشد و تکامل افغانستان که از نظر استعدادهای انسانی و معادن طبیعی بسیار ارزشمند است؛ باید راه بیافتد. بالاخره چه کسانی باید افغانستان را آباد کنند. مهاجران باید برگردند. سه میلیون افغانی در ایران باید برگردند و نگذارند کشورشان زیر بار ظلم و جنگهای داخلی از بین برود. حتی اگر یک میلیون برگردند سرنوشت این کشور تغییر میکند. منتها باید هزینهاش را بپردازند. به نظر من بزرگترین مشکل افغانستان این است که ۲۰۰ سال است زیر بار زور و ذلت رفته است. افغانستان، الگوی مقاومت بود این منتقد علوم انسانی در بخشی دیگر از سخنانش با بررسی نگاه امام خمینی به افغانستان گفت: شوروی وسط جنگ چند بار به ایران و امام پیام داد که اگر شما بر سر مسئله افغانستان کوتاه بیایید یا حتی سکوت کنید؛ ما در جنگ عراق به شما کمک میکنیم. اما امام صریحا جواب داد ما نه سر افغانستان و نه هیچ کشور اسلامی و مظلومی معامله نمیکنیم. بعد از این بود که شوروی ضمن تحریم ایران انواع سلاحها و خدمات نظامی را به صدام ارایه کرد. مطمئن باشید اگر امام کوتاه میآمد جنگ ۸ سال طول نمیکشید و شاید طور دیگری تمام می شد.! شاید تنها کشوری که امام، مردم و مجاهدینش را به عنوان الگوی مقاومت اسم برده افغانستان باشد.آنجا که در وصیتنامهاش میفرماید: «باید به خود بباورانیم که اگر یک ملت بخواهند بدون وابستگیها زندگی کنند میتوانند؛ و قدرتمندان جهان بر یک ملت نمیتوانند خلاف ایده آنان را تحمیل کنند. از افغانستان عبرت باید گرفت با آنکه دولت غاصب و احزاب چپی با شوروی بوده و هستند، تاکنون نتوانستهاند تودههای مردم را سرکوب نمایند. علاوه بر این اکنون ملتهای محروم جهان بیدار شدهاند و طولی نخواهد کشید که این بیداریها به قیام و نهضت و انقلاب انجامیده و خود را از تحت سلطه ستمگران مستکبر نجات خواهند داد.» مسئولیت سرنوشتساز مهاجران استاد رحیمپور با ذکر این سوال که آیا مهاجران میخواهند تا ابد در ایران بمانند؟ ادامه داد: از شما مهاجران میخواهم به این موضوع فکر کنید. آیا شما هیچگونه برنامهای برای اینکه برگردید و کشور خودتان و اجدادتان را آباد کنید و مشکلاتش را حل کنید؛ دارید؟ اگر مهاجران منتظرند تمام مشکلات افغانستان حل بشود بعد بگویند بفرمایید افغانستان! هیچوقت این اتفاق نخواهد افتاد. بالاخره سه میلیون مهاجر باید به فکر آینده افغانستان باشند. طبق آمار فرهنگیترین و موثرترین بخش جامعه افغانستان مهاجران تحصیلکرده و نخبه هستند. من یک وقتی به دانشجویان افغانستانی گفتم شما تا ۲۰۰ سال آینده افغانستان را میسازید. اگر الان برگشتید افغانستان و با مشکلاتش کنار آمدید و شروع کردید به ساختن افغانستان جدید، کشورتان تا ۲۰۰ سال آینده مستقل خواهد بود. سوال ایناست بالاخره چه کسی باید برگردد آنجا را بسازد؟! حکومت آینده افغانستان، دانشگاههایش، فرهنگ عمومیاش و … اینها دست چه کسانی خواهد افتاد. من فعالیت مخرب شبکههای ماهوارهای را در کابل دیدم. میتوان حدس زد از این برنامهها ۲۰ سال دیگر چه نسلی بیرون میآید! نکند مردمانی که باغیرتترین ملت بودند و هنوز هم هستند در یک برنامه پیچیده رسانهای ۲۰ سال دیگر بشوند یک ملت بیغیرت! مثل بعضی ملتهای مسلمان که دیگر غیرت ندارند! ناموس ندارند! چه کسی باید جلوی اینها بایستد و کار کند؟! بله سختیهایی وجود دارد. مشکلاتی بزرگی در سر راه است. ولی بالاخره چه کسی باید این کار را انجام بدهد؟ حتی افغانستانیهایی که در ایران به دنیا آمدهاند باید بار مشکلات افغانستان را به دوش بکشند وگرنه نه افغانستانیاند نه ایرانی! منبع: روزنامه شهرآرا
دیدگاه تان را بنویسید