سارا عرفانی: دوست نداشتم متن رمان خیلی زنانه باشد / داستان باید تمیز باشد و نباید به هر قیمتی هر حرفی را زد
معمولا تلاش می کنم در نوشتن داستان، از کلیشه ها فاصله بگیرم. البته این که چقدر موفق هستم به عهده مخاطب است. اما برای نوشتن هر موضوعی، در بدو شروع فکر کردن، ایده های کلیشه ایتر و تکراریتر به ذهن هر نویسنده ای می رسد که اگر همان ها را بنویسد در نهایت یک کار کلیشه ای خلق کرده است
سرویس فرهنگی فردا ؛ حسام آبنوس - شاید بعد از انتشار 5 کتاب، اطلاق عنوان نویسنده جوان به سارا عرفانی با توجه به آثاری که خلق کرده نوعی کم لطفی در حق او باشد. عرفانی به تازگی رمان «پنجشنبه فیروزهای» را روانه بازار کتاب کرده است که مورد توجه نیز واقع شده. کتابی که خواندن آن یک تجربه متفاوت خواهد بود و نویسنده آن با پرداخت به سوژه های روز و اشاره به مضامین اجتماعی مربوط به جوانان اثری جامع را به مخاطب ارائه کرده است. با این نویسنده گفتوگویی ترتیب دادیم تا از وی در مورد جدیدترین اثرش بشنویم. در ادامه حاصل این گفتوگو را می خوانید:
فردا: با توجه به اینکه داستان در جریان یک سفر زیارتی پیش می رود آیا رمان «پنجشنبه فیروزهای» یک اثر دینی است یا یک اثر اجتماعی؟
- خیلی از قسمت های رمان و نکات خاصی که به آنها اشاره شده جنبه ی اجتماعی دارند و به مشکلاتی که در اجتماع هستند اشاره دارد. البته حتما شما هم با من موافق هستید که یکی از اهداف گزاره های دینی سامان بخشی به روابط اجتماعی بین افراد است و از این حیث، شاید سخت بتوانیم بگوییم بعضی قسمت ها فقط دینی است و اجتماعی نیست. اما در نهایت منکر این نیستم که «پنجشنبه فیروزهای» داستان دینی است. اما داستانی که ممکن است هر کدام از ما را درگیر کند و به راحتی بتوانیم خود را جای شخصیت های داستان قرار دهیم و با آنها همراه شویم.
فردا: زبان ساده و نحوه روایت در این رمان در خوانش آن تاثیر بسیاری دارد. برای رسیدن به این زبان چه تمهیدی به کار بردهاید؟
- زبان اکثر کارهای من ساده هستند. با توجه به اینکه تلاش می کنم موضوع اکثر کارها اندیشه محور باشد، اگر بخواهم زبان سنگین برای کار استفاده کنم شاید مخاطب نتواند به راحتی با آن ارتباط برقرار کند و از خواندن منصرف شود. ترجیح می دهم زبان داستان هایم ساده باشد تا مخاطب بهتر با آن ارتباط برقرار کند. شاید به همین جهت است که خیلی ها می گویند کتاب را که شروع کردیم دو روزه خواندیم و نتوانستیم آن را زمین بگذاریم. شاید اگر زبان داستان پیچیده و سخت خوان بود کتاب در همان صفحات زمین گذاشته می شد.
فردا: چه میزان از شخصیتهای این داستان از تجربیات شما خارج شدهاند و چه بخشی از آنها ساخته و پرداخته تخیل نویسنده بوده است؟
- بعضی از شخصیت های این رمان به نوعی برگرفته از افراد واقعی هستند. البته نمی شود روی شخصیتی دست گذاشت و گفت تمام کارهایی که در داستان انجام داده عین به عین در خارج اتفاق افتاده اند. شاید فقط یک برداشت آزاد از یک شخصیت داشته ام و در فضای داستان هر جا که لازم بوده او را تغییر داده ام. همین باز بودن دست نویسنده است که او را به جهان داستان و نوشتن علاقمند می کند و با توجه به تغییرات، خَلقی جدید می آفریند.
فردا: این اثر دارای مضامین دینی در زمینه زیارت است. برای اینکه این مضامین را در داستان خود قرار دهید چه میزان مطالعه کردهاید و آیا از نظر کارشناسان مذهبی نیز سود بردهاید؟
- حتما همین طور بوده است. کتاب هایی در زمینه ی تفسیر زیارت جامعه کبیره خواندم و چند کتاب در مورد زیارت و فلسفه ی آن و آداب زیارت و زیارت حقیقی. گاهی هم در طور نگارش کار، در مجلسی شرکت می کردیم که نکاتی گفته می شد و مناسب فضای داستان بود که غیر مستقیم از آن ها کمک می گرفتم. در نهایت هم بعد از کامل شدن کار، حاج آقای زائری زحمت کشیدند آن را خواندند. دو سه مورد را برای بهبود کار فرمودند که اضافه کردم.
فردا: با توجه به اینکه سارا عرفانی یک نویسنده زن است، برای اینکه متن شما به تعبیری زنانه نشود چقدر تلاش کردهاید؟
- واقعیت این است که دوست نداشتم متن رمان خیلی زنانه باشد. شاید به این خاطر که خودم هم علاقه ندارم کارهای خیلی زنانه بخوانم. با روحیاتم سازگار نیست. به همین جهت، نوع فکر کردن و بازی های ذهنی ام هم خیلی زنانه نیست. نه اینکه با زن بودن مشکل داشته باشم. منظورم گم شدن در زنانگی هایی است که ما را از انسانیت دور می کند. مثلا بعضی خانم ها اصرار دارند که اگر حال شان خوب نیست بروند خرید و حال شان را خوب کنند. بعد مدام پیش هم که می نشینند همدیگر را تایید می کنند و دامن می زنند به بعضی فکر های اشتباه. تلاش من این است که این طوری فکر نکنم و طبیعتا در داستان هم نمود خواهد داشت.
فردا: موضوعات روز اجتماعی در این کار مورد اشاره قرار گرفته، اشاره به این موضوعات مستلزم توجه به یک سری خطوط قرمز است. به نظر خودتان چه مقدار توانستهاید ضمن رعایت خطوط قرمز اثر خود را از کلیشههای رایج دور نگه دارید؟
- معمولا تلاش می کنم در نوشتن داستان، از کلیشه ها فاصله بگیرم. البته این که موفق هستم یا نه؟ به عهده مخاطب است. اما برای نوشتن هر موضوعی، در بدو شروع فکر کردن، ایده های کلیشه ایتر و تکراریتر به ذهن هر نویسنده ای می رسد که اگر همان ها را بنویسد در نهایت یک کار کلیشه ای خلق کرده است. اما درستتر این است که ایده های اولیه را کنار بگذارد و از ذهن و فکر خود کار بکشد تا به ایده ی جدیدی دست پیدا کند. من هم همین کار را می کنم و به ایده های اولیه اکتفا نمی کنم.
- اما در مورد خطوط قرمز، اعتقاد دارم نباید به هر قیمتی هر حرفی را زد. داستان باید تمیز باشد و اگر قرار است حرفی هم زده شود باید غیر مستقیم باشد.
فردا: آیا برای طرح موضوعات اجتماعی در این رمان مانند ارتباط با جنس مخالف آن هم در فضای بستهای چون فضای مجازی احساس نیاز کردید یا اینکه اتفاقی پیش آمد؟
- تک تک مسائلی که در داستان وجود دارد با قصد قبلی آورده شده اند و هر کدام از آنها مدت ها ذهنم را درگیر کرده بودند. شاید قبل از این بعضی از موضوعات را می خواستم در یک داستان کوتاه یا رمان دیگری منتقل کنم. اما با شروع داستان فضا را برای پرداختن به آنها مناسب دیدم. به هر حال رمان، فضای زیادی دارد تا بتوانیم به مسائل مختلف بپردازیم و من خواستم از این فضا استفاده کنم.
دیدگاه تان را بنویسید