گروه سیاسی فردا : این روزها لیبرالها بسیار خوشحالند.آنقدر خوشحال که پیوند اعتدال و اصلاحات را جشن می گیرند و برای همراه شدن رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با سید محمد خاتمی، داستان سرایی می کنند غافل از این که حافظه تاریخی سیاسی کشور نشان داده که ترور شخصیت و رد شدن از شخصیت های سیاسی برای رسیدن به قدرت، رویه همیشگی کسانی است که همواره مدعی هستند. هر چند ترور شخصیت و برچسب زنی برای رسیدن به قدرت مدت ها است که در ادبیات سیاسی کشور باب شده است و هر چند با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد و وقایعی که در طول حیات دولت دهم اتفاق افتاد این مساله بیشتر نمود یافت اما در واقع این اصلاح طلبان بودند که برچسب زنی و ترور شخصیت را آغاز کردند.
انتخابات مجلس ششم و هجمه هایی که به هاشمی رفسنجانی از سوی اصلاح طلبان مدعی روشنفکری امروز که اکنون نیز زیر لوای وی قرار دارند ،روانه شد نمونه خوبی برای برچسب زنی ها و ترور شخصیت های اصلاح طلبان است. هر چند این روزها با روی کارآمدن حسن روحانی با نام اعتدال و همراهی نسبی او با اصلاح طلبانی که سعی دارند برچسب اصلاحات را روی دولت یازدهم بچسبانند و از آنجایی که حسن روحانی به هاشمی رفسنجانی بسیار نزدیک است، باب دوستی دوباره با رئیس مصلحت نظام نیز باز شده است، اما در هر حال دوران اوج اصلاحات و توهین هایی که در آن دولت ها به هاشمی شد هنوز در اذهان زنده است. خوشحالی رسانه های زنجیره اصلاح طلب از همراهی هاشمی با همایش اصلاح طلبان با این حال حظ بردن رسانه های زنجیره ای از پیام هاشمی رفسنجانی به همایش اصلاحات نشان از این دارد که دست دوستی اصلاح طلبان بلرای رسیدن به کرسی های مجلس بار دیگر به سوی هاشمیی دراز شده که در تاریخ اصلاحات یک بار دیگر نیز پل عبوری برای رسیدن اصلاح طلبان به قدرت شده بود و البته بعد از عبور پل شکسته شد! به عنوان مثال روزنامه آرمان با تیتر "پیوند مبارک اعتدال و اصلاحطلبی"نوشت: روز پنجشنبه
دو پیام از تریبون همایش بزرگ اصلاحطلبان قرائت شد. یک پیام با امضای شخصیتی که تردیدی در میانهروی و اعتدال او نیست و پیام دیگری که امضای لیدر جریان اصلاحات را داشت اما هر دو پیام اشتراکاتی با یکدیگر داشت و آن هم فراخواندن همه به اعتدال و یادآوری این بود که اصلاحات نیاز هر روز جامعه است.
روزنامه اعتماد نیز با تیتر "اصلاح طلبان در ضیافت اجماع" و روزنامه شرق هم با تیتر" دورخیز اصلاحطلبان برای مجلس" در صفحه یک و تیتر یک خود به اظهار خوشحالی از پیام هاشمی و خاتمی در کنار هم پرداختند.
این اتفاق اما در حالی رخ داده که تاریخ نشان داده، رسانه های زنجیره ای اصلاح طلب که هر بار پروژه تخریب یکی از شخصیت های سیاسی مهم کشور را که در برهه ای از زمان به عنوان مهره ای کار آمد از آن سوء استفاده کرده اند، کلید می زنند. اصلاح طلبان و رفتار با هاشمی رفسنجانی نمونه بارز این مساله هم نوشته ها و گزارش هایی بود که آن زمان در روزنامه های اصلاحات علیه رئیس فعلی مجمع تشخیص مصلحت نظام و خانواده وی چاپ می شد. هنوز از یادها نرفته است که با ثبت نام هاشمی رفسنجانی در انتخابات مجلس ششم در آذر ماه 87 شوکی بزرگ به جبهه دوم خرداد و به خصوص حزب منحله مشارکت وارد شد.آنها که می خواستند هاشمی رفسنجانی به مجلس راه نیابد تا مانعی بر سر راه مشارکتی ها برای تسخیر مجلس ششم نباشد، دست به دامن شیوه های گوناگون تخریب از جمله ترور شخصیتی و اتهام زنی به وی شدند تا با این کار دست وی از رسیدن به مجلس کوتاه بماند. در این زمینه ما حصل تراوشات ذهنی اکبر گنجی در دو رمان «عالی جناب سرخپوش، عالی جنابان خاکستری» و « تاریکخانه ی اشباح» بروز یافت . اکبر گنجی نویسنده فعال نزدیک به حزب مشارکت بود که در کتاب "عالیجناب سرخپوش,عالیجنابان
خاکستری" نوشت: "آ قاي هاشمي و كارگزاران با اين كه به پايگاه اجتماعي و مشروعيت دوم خرداديان نياز دارند، هيچ گونه انتقادي را از ايشان بر نميتابند. اگر ايشان بر كرسي رياست مجلس تكيه زند، با چنين شخصي چه نوع رابطهاي ميتوان برقرار كرد؟ آيا هاشمي رفسنجاني غير از تبعيت محض نوع ديگري از رابطه را به رسميت ميشناسد؟ اصلاح طلبان کسانی اند که در سخنرانی هایشان آیت الله هاشمی رفسنجانی را عامل همه گرفتاری می دانند و معتقدند وی کسی نیست که به سادگی حیات سیاسی اش را ازدست بدهد و وی را عامل تمام گرفتاریهای اقتصادی،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی کشور می دانند." به این ترتیب بود که رسانه های اصلاح طلب با طرح اتهامات مختلف از جمله وقوع قتل های متعدد و دیکتاتور بودن هاشمی رفسنجانی سعی در این داشتند تا از حضور وی در مجلس ششم ممانعت کنند، که هر چند به رغم این تبلیغات مسموم وی رتبه ی سی ام منتخبین تهران را کسب کرد اما به خاطر همین سم پاشی های اصلاح طلبان و توهین های آنها از سمت نمایندگی انصراف داد. سال 84 ، سال بازگشت به هاشمی رفسنجانی در این میان روزها می گذشت و می گذشت و پروژه تخریب هاشمی رفسنجانی موفقیت آمیز اجرا می شد تا این که
نوبت به انتخابات مجلس هفتم رسید و در عین ناباوری اصلاح طلبانی که مست قدرت بودند، شکست سنگینی رقم خورد تا آنها دوباره به یاد پل موفقیت پیشین خود یعنی هاشمی رفسنجانی و کارگزاران بیافتند. اصلاح طلبان که بعد از مجلس ششم، در مجلس هفتم و انتخابات شورای شهر شکست خوردند در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 در دور اول از معین حمایت کردند اما وی نیز نتوانست آراء چندانی کسب کند. اینجا بود که آنها با فرصت طلبی و موقعیت سنجی، تداوم گفتمان شکست خورده خود رادر حمایت از هاشمی رفسنجانی در دور دوم انتخابات دیدند و در حقیقت دشمن های دیروز تبدیل به دوست امروز شدند و تمام تلاششان را صرف پیروزی هاشمی در انتخابات کردند که البته گشایشی نیز در کار حال نشد و محمود احمدی نژاد در این رقابت پیروز شد اما در هر حاتل می توان این حمایت را قدم اول اصلاح طلبان در نزدیک شدن به هاشمی دانست. بعد از آن در سال 88 و در زمان فتنه و حوادث پس از انتخابات دهم نیز اصلاح طلبان که دیگر جایگاهی در فضای اجتماعی کشور نداشتند چنگ زدن به ریسمان هاشمی را بهترین رویه دانستند. انتخابات یازدهم و حمایت هاشمی از حسن روحانی به همین دلیل بود که در انتخابات سال 92 نیز
رسانه های اصلاح طلب چنگ زدن به ریسمان هاشمی رفسنجانی را ادامه دادند و برای همین بود که موج دعوت از وی برای شرکت در انتخابات آغاز شد .مساله ای که باعث شد وی به گفته خودش احساس نیاز کرده و برای انتخابات ریاست جمهوری کاندید شود اما با رد صلاحیت وی تمام رشته ها پنبه شد اما این مساله باعث نشد رسانه های اصلاح طلب دست ار تکاپو بردارند و با حمایت از حسن روحانی که گفته می شد از سوی هاشمی رفسنجانی تایید شده است به کار خود ادامه دادند . حالا هم این چنگ زدن به ریسمان هاشمی همچنان ادامه دار شده است.ریسمانی که می تواند با شعار اعتدال بهانه خوبی برای رسیدن به کرسی های مجلس دهم توسط اصلاح طلبانی باشد که اثبات کرده اند برای رسیدن به هدف خود از هر شخصیتی گذر می کنند حتی اگر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام باشد.
دیدگاه تان را بنویسید