عباس سلیمی نمین: در هفته بسیج جا دارد با توجه به معنای «بسیج» توفیق مدیریتها و نهادهای رسمی و غیررسمی فعال در این زمینه را محک زنیم. شاید بتوانیم برداشت عمومی از این واژه را مبنای سنجش قرار دهیم.
هر جامعهای دارای توانمندیهای ذخیره مردمی است؛ مدیریتی که بتواند این قدرت ذخیره را در مسیر رفع کاستیها و انجام مسائل مبرم بر زمین مانده در سطح ملی صرف نماید، دارای قدرت بسیج ارزیابی خواهد شد. قطعاً در هر شرایطی ضرورتها و کاستیها متفاوت است. شاید مدیریتی در یک مقطع بهخوبی توجه عموم جامعه را به رسالتی جلب نماید، اما با تغییر شرایط همچنان در ظرف زمان متوقف بماند و صرفاً بر دستاوردهای ارزشمند دورانی خاص تأکید ورزد. این پدیده را میبایست آفت دانست؛ زیرا یکی از شرایط تشخیص درست، فرزند زمان خویش بودن است. در دورانی «حذف فیزیکی» در دستور کار دشمنان این مرز و بوم قرار گرفت؛ ترور فیزیکی شخصیتهای کلیدی، از روزهای اولیه بعد از پیروزی قیام استقلالخواهی ملت ایران آغاز شد و با تحریک صدام به تهاجم وسیع فیزیکی به کشور این نوع عداوتها به اوج خود رسید. اما
با تغییر رویکرد بدخواهان این ملت از حذف به استحاله، متأسفانه رویکرد بسیج ذخیرههای ملت، بعضاً متناسب با شرایط تغییر نیافت. امروز حامیان صهیونیزم، امکانات عربستان را در مسیر استحاله به کار گرفتهاند. امکانات وهابیهای حاکم بر این کشور برخلاف صدام که به تهاجمی مستقیم دست زد، تهاجمی غیرمستقیم برای تخریب باورها از درون را پی میگیرد. حجم سرمایهگذاری نجومی سعودیها در بعد سختافزاری ماهوارهها و فضای مجازی به شدت قابل تأمل است. آیا این اقدامات ضدملی و ضد انسانی که تولیدات ضدفرهنگی صهیونیستها را بدون مواجه شدن با مرزهای جغرافیایی در همهجا و بدون کمترین هزینه در دسترس همگان قرار میدهد به جز از طریق بسیج قدرت ذخیره ملت قابل مهار خواهد بود؟ در هفته بسیج جای این پرسش وجود دارد که به چه میزان موفق به ملموسسازی تهدیدات جدید شدهایم. مشی استحاله، هویت انسانی صاحبان فکر و اندیشه را هدف گرفته است. قربانیان این عرصه منزلتشان را از کف میدهند در حالیکه منزلت انسانی قربانیان مشی حذف فیزیکی نه تنها ارتقا مییافت بلکه جاودانه میشد. بنابراین بهسهولت میتوان دریافت که جامعه امروز به لحاظ هویتی با تهدید جدیتری مواجه
است، اما چرا قدرت ذخیره جامعه در این زمینه فعال نشده است در حالیکه در مورد تهاجم صدام، تبلوری از والاترین ایثارها را شاهد بودیم و به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران بدون فعال شدن این ذخیره هرگز متولیان کشور قادر به دفع این تهدید نبودند؟ آیا بر این باوریم که تهاجم گسترده کنونی در عرصه فرهنگ و باورها بدون مشارکت همهجانبه مردم قابل مهار خواهد بود که توجه چندانی به این مهم نمیشود؟ امروز در فضاهای مجازی و در رشتههای تخصصی مختلف فرهنگی همچون تاریخ، واقعیتها جعل میشود. تأثیر پذیران اینگونه وارونهنگاریها به طور یقین رویکردشان به قیام سراسری استقلالطلبانه ملت ایران تغییر خواهد کرد. آیا چنین امری را کماثر تر از حذف فیزیکی میپنداریم؟ از این رو است که تأکید میورزیم «فرزند زمان خویش بودن»- که مولای متقیان همگان را به آن دعوت میکند- را میبایست سرلوحه فعالیتهای خود قرار دهیم و فرصتها و تهدیدات را بهخوبی بشناسیم. هرچند باید اذعان داشت که در شرایط تهی شدن برخی آفتزدگان از باورها، شناخت مرزبندیها چندان آسان نخواهد بود. در تهاجمهای فیزیکی تحرکات جبهه مقابل را میتوان به خوبی رصد کرد، اما در تهاجم به باورها
تشخیص این که چه کسی از هویت خویش فاصله گرفته بهسهولت ممکن نیست. در شرایط کنونی، توفیق ما در بسیج ذخایر توانمندیهای ملت برای مقابله با تهدیدات بدخواهان استقلال ایران زمانی رخ خواهد نمود که نوع نذورات و وقفیات مردم شامل رویاروییها در این صحنه نیز بشود. اگر روزی شاهد بودیم که ایثارگری بدون چشمداشت در مجامع عمومی کار خیر خود را در قالب تهیه و توزیع یک اثر ارزشمند فکری دنبال میکند بدانیم که به بسیج امکانات برای مقابله با بالاترین تهدیدات امروز، یک گام نزدیکتر شدهایم.
دیدگاه تان را بنویسید