آینده اقتصاد جهان در دست چه کشورهایی است؟ / رابطه اقتصاد نفتی با افول قدرت ملی کشورها + تصاویر
اقتصاد بسیاری از نقاط جهان وابسته به منابع زیر زمینی است و جالب آنجاست که اکثر کشورهایی که نفت و گاز عمده درآمد ملی آنها را تشکیل میدهد دچار یک بحران هویتی جدی در عرصه بینالمللی هستند.
سرویس اقتصادی «فردا»: زمانی اقتصاددانان گمان میکردند کشوری ثروتمند تلقی میشود که دارای منابع زیر زمینی علیالخصوص نفت و گاز باشد اما اثبات شده است که این منابع امروز بزرگترین خطر بالقوه برای کشورهای صاحب آن هستند.
افول قدرت اقتصادی خاورمیانه و اقتصاد متکی بر نفت کشورهای این ناحیه از جهان مصداق روشنی از آینده تیره و تار اقتصاد مبتنی بر نفت است. تمام کشورهای جهان تلاش میکنند تا با تمرکز بر مزیتهای اقتصادیشان بازارهای منطقهای و بینالمللی را تحت سیطره خود در آورند اما یکی از مهمترین لوازم چنین تفکری ماندگاری سرمایهگذاری بر روی مزیت نسبی موجود است.
این موضوع به معنی تمرکز بر اقتصاد تک محصولی نیست بلکه سرمایهگذاری بیشتر بر روی آن مزیت اقتصادی است که با توجه به تواناییهای کشور و چشماندازهای موجود بتواند به یک محصول متمایز و بیرقیب در منطقه بیانجامد.
نفت بواسطه نداشتن بقا و پایداری نمیتواند متضمن یک اقتصاد رو به جلو و در حال توسعه باشد و همین موضوع کشورهای نفتخیز را در موقعیت بدی قرار داده چرا که چند دهه وابستگی به درآمد نفتی عملا یک اقتصاد مصرفی را برای این کشورها به ارمغان آورده و یک چرخه تولید معیوب و متکی بر مونتاژ را به آنها تحمیل کرده است.
آینده اقتصاد جهان مبتنی بر سرمایهگذاری بر دانش، نوآوری و ایده پردازی است و کشورهایی که حقیقت اقتصاد آنها هیچ رابطهای با فضای تولید علم ندارد نسل آینده جهان سوم را تشکیل میدهند. صرف وجود فضای دانشگاهی و تعداد دانشجو معیار تولید علم نیست. از طرفی کشوری که دارای تعداد بیشمار نیروی جوان و تحصیلکرده است اما هنوز اقتصاد آن مبتنی بر منابع زیر زمینی است، در واقع نمیتواند رنگ توسعه اقتصادی را ببیند.
آمریکای شمالی با وجود دارا بودن منابع نفتی گسترده اقتصاد خود را مبتنی بر فروش نفت خام قرار نداده و تولید کالاهای سرمایهای را در دستور کار قرار داده است. به نوعی اقتصاد آمریکا مبتنی بر خلق ایده است و شرکتهای بزرگ تولید کننده، ایدههای نوظهور را تبدیل به محصولاتی میکنند که تاکنون وجود نداشتهاند و این موضوع باعث میشود تا یک بازار انحصاری ویژه در اختیار این شرکتها قرار بگیرد و زمینه افزایش سرمایه فراهم شود.
اروپا نیز تا حدود زیادی تولید و بهره برداری از ایدههای تازه را بهعنوان راهکار اصلی اقتصاد خود قرار داده است و اکثر کشورهای این قاره با وجود وابسته بودن به واردات نفت و گاز از موقعیت اقتصادی خوبی برخوردار هستند. ناحیه شرقی آسیا با وجود اقتصادهای فعالی چون چین و ژاپن مصادیق دیگری از موفقیت اقتصاد غیر نفتی است.
از سوی دیگر رابطه درست صنعت و دانشگاه و شکلگیری اقتصاد ایده محور سبب میشود تا یک ضمانت اجرایی دراز مدت اقتصاد کشورهای صاحب این سبک را بیمه کند و نه اینکه با خام فروشی ذخایر ارزشمند زیرزمینی را به بهایی اندک واگذار کنند.
کشورهای جهان سوم با بینش ضعیف راحتی امروز خود را با مشکلات فردا معامله میکنند و به همین سبب با خام فروشی ذخایر زیر زمینی و نبود سرمایه کافی بعد از مدتی به سمت یک کشور فقیر متمایل میشوند؛ چرا که سرمایه حاصل از فروش ذخایر نه تنها صرف خرید کالای سرمایهای نمیشود بلکه بخش عمده به خرید کالاهای لوکس و مصرفی منجر میشود.
بسیاری از شرکتهای بزرگ بینالمللی درآمد خود را نه از طریق خام فروشی بلکه از طریق خلق ایده بدست میآورند. اکثر شرکتهای کامپیوتری و صنعتی معروف جهان و شرکتهای ثروتمند در حوزه "های تکنولوژی" وارد کننده مواد خام هستند اما با ایجاد ارزش افزوده و فروش ایده خود به کشورهای صادر کننده مواد اولیه در واقع چند برابر قیمت مواد اولیه اقدام به ارز آوری میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید