عماد افروغ:
جهان اسلام هم سابقه تفکر اعتزالی و اشعری و هم سابقه تفکر اخباری و اصولی داشته است. اولی را ما به طور عمده در جهان تسنن شاهد بودهایم و دومی را در جهان تشیع، و بسیاری از اتفاقاتی که در این دو جهان رخ داده است، معلول این دو نوع نگرش و تفکر نسبت به انسان و عالم بوده است.
از یاد هم نبریم که یکی از فرمایشات حضرت امام(ره) این بود که این انقلاب آمده است تا با تفسیرهای انحرافی از اسلام مقابله کند، یا قریب به این مضمون. در آن سندی هم که از خودشان به جا گذاشتند، از خون دلی که از متحجران و اشعری مسلک ها و جمودگرایان خوردند، گفتند. خب این یک واقعیت است و به هر حال ما نمیتوانیم با توجه به رابطهای که ایده با واقعیت دارد، از تأثیر این نحوه نگرش بر واقعیتی که امروز جهان اسلام با آن روبروست، غافل شویم. بخشی از عقبه معرفتی مؤثر در این قضایا همان چیزی است که توسط نظریهپردازی به نام هانتینگتون و در جهت منافع جهان استکباری ـ صهیونیستی تولید شده است. متأسفانه حکام وابسته یا بیتوجه به مسائلی که در جهان اسلام اتفاق افتاده است نیز بر این ترفندها دامن زدهاند و کماکان یا سکوت کردهاند یا متوجه ضرورت وحدت در جهان اسلام و بلکه جهان ادیان نشدهاند. تفکرات اخباری نظیر همان تفکر جبری اشعری است. تفکرات اخباری هم صرفاً به صورت روایات توجه میکنند و قائل به ذوبطن بودن متون دینی نیستند، قائل به وجه استعاری و تمثیلی نیستند و از بین منابع چهارگانه استنباطات دینی و فقهی ما صرفاً به سنت و روایات
میچسبند و برخورد گزینشی میکنند و از مبانی عقلی و حتی قرآنی هم غافل میشوند؛ به اسم این که ما قرآن را نمیتوانیم بفهمیم و باید به روایات رجوع کنیم و اگر روایات هم در موردی ساکت باشد ما هم باید ساکت باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید