برای یک مجاهد گمنام
جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی مردی را از دست داد که در جهاد خاموش خود در بیش از سه دهه منشا خیر کثیر بود. حاج حمید نمازی مجاهدانه در مسیر اسلام و انقلاب مجاهدت کرد و هزینه ها به جان خرید تا منجلاب «شبه عرفانها» و «فرقه گرایی« روح و جسم جوانان و ناآگاهان را تسخیر نکند. او پیشتاز مبارزه با انحرافات عقیدتی و التقاطی بود و در عین گمنامی اثراتی را از خود به جای نهاد که در ابعاد ملی تعیین کننده ظاهر شد.
اگر مجاهدت و کوشش های امثال نمازی نبود، یقین بدانید که امروز دهها فرقه منحرف مانند بهاییت در گوشه و کنار این کشور رخ عیان کرده و سرشت پاک جوانان نوپایی که در پی «معنویت» بودند را به زهر هلاک کننده «انحراف و التقاط و الحاد» آلوده می کردند.
حاج حمید نمازی در مسیر مبارزه با این فرق منحرف،چنان عالمانه و عاقلانه و با بصیرت دینی عمل می کرد که سمپات های ناآگاه این فرقه ها خود با تحول فکری از راه رفته منصرف و به آغوش دیانت باز می گشتند. او در مسیر مبارزه با انحرافات «عقلانیت دینی» را راهبرد اساسی و اصولی می دانست و عقیدتا به مصاف این فرقه ها می رفت. از همین رو بود که این افراد خود را در مواجهه با «سوال» میدیدند نه «برخورد». آنها باید به سوالات عقیدتیای درباره خود و روش و منش گروهشان پاسخ می دادند که همین پاسخ، افشاکننده پوچی آنها بود.
حمید نمازی با همین راهبرد عالمانه، عاقلانه و با قول سدید و کار فرهنگی صرف ، سدی مستحکم در برابر منجلاب فرقه گرایی و شبه عرفان ها بود...
شاید هیچ گاه نتوان از خدمات این «فعال فرهنگی» با صراحت سخن گفت. او هیچگاه طالب دیده شدن و تقدیر نبود و بیش از سه دهه گمنام اما با دل و جان برای «جبهه فرهنگی انقلاب» مجاهدت کرد تا مصداق این حدیث امام رضا (ع) شود :« إن من علامات الفقه : الحلم و العلم ، و الصمت باب من ابواب الحكمة ، إن الصمت یكسب المحبة ، إنه دلیل علی كل خیر … از نشانه های دین فهمی ، حلم و علم است ، و خاموشی دری از درهای حكمت است . خاموشی و سكوت ، دوستی آور و راهنمای هر كار خیری است» .
او گمنام زیست و گمنام از میان ما رفت . اما پرچمی را که او در مواجهه با دین ستیزی، «فرقه گرایی» و «خردستیزی شبه عرفانی» برافراشت، شاگردان و همراهانش در «جناح فرهنگی مومن» در دست دارند و پاسدار میراث او خواهند بود. میراثی که فرقه گرایان در برابر آن «پاسخ و دلیل» ندارند...
دیدگاه تان را بنویسید