فارس: تعداد قابل توجهی از زندانیان مرد، به دلیل نداری، غفلت یا سرپیچی در پرداخت «نفقه» همسر و فرزندان در حبس به سر میبرند. این غفلت و سستی و سپس گرفتار شدن، نتیجه ناآگاهی و یا لجاجت است. زن و مرد در آغاز زندگی مشترک باید بدانند چه وظایفی در برابر هم دارند و اگر سرپیچی کنند در کدام موارد «قانون» با آنها برخورد خواهد کرد. از وظایفی که بر عهده مرد است پرداخت «نفقه» است که انجام آن باعث انسجام خانواده و ازدیاد محبت میشود. نفقه چیست؟ نفقه در اصطلاح فقهی و حقوقی، هزینه زندگی زن و فرزندان است که مرد باید آن را بپردازد. این تعهد حقوقی و شرعی، در نظام آفرینش هم جاری است، یعنی معمولاً موجودات نر از پرنده و چرنده، وحشی و اهلی، همه و همه به فکر تأمین خوراک و سرپناه و امنیت بچهها و خانواده خود هستند و صبح تا شام خود را در این اندیشه به سر میبرند. انسان فقط خود و خانوادهاش را سیر نمیکند و نمیپوشاند، بلکه با هر لقمهای به اعتلای روحی و تکامل معنوی خود هم کمک میکند. انسان از آنجا که در اجتماع زندگی میکند باید حدود و مرزهای دیگران را هم رعایت کند و به حقوق آنها احترام بگذارد، یکی از این حدود، «نفقه» است که
تأمین آن به عهده «مرد» گذاشته شده است. بعضی از مردان از جدی بودن این قانون فطری و حقوقی الهی اطلاع ندارند و به سبب همین بی اطلاعی، گرفتار میشوند. برخی هم با تعصب کور فکر می کنند که «نفقه»، مسئولیت سنگینی است که فقط اسلام به دوش مرد نهاده است، حال آن که چنین نیست زیرا اساساً «نفقه» در بطن طبعیت و فطرت همه موجودات و از آن جمله، انسان نهاده شده است. نفقه در همه مکاتب بشری و الهی مطرح شده است، مثلاً در ایالات متحده آمریکا واژه Maintenane تقریباً معادل کلمه نفقه به کار برده میشود. معنای اولیه آن، مترادف با معنای مشهور نفقه، شامل تأمین غذا، لباس و مسکن میشود، ولی در اصطلاح حقوقی، شامل دیگر نیازمندیهای معقول از قبیل هزینههای رفت و آمد و هزینههای دارو و درمان میشود. در انگلیس، واژه Maintenavce به پول قابل پرداخت برای هزینههای زندگی شخصی همسر و فرزندان اطلاق میشود. اما علاوه بر واژه فوق، کلمه Alimoney نیز در انگلیس به کار برده میشود که معنای آن، محدودتر و مربوط به نفقهای است که دادگاه در زمان جدایی، شوهر را ملزم به پرداخت آن به همسر خویش میکند. در ماده 25 اعلامیه حقوق بشر آمده است: « هر کسی باید سطح
زندگانی، سلامت و رفاه خود و خانوادهاش را از حیث خوراک و مسکن و مراقبتهای طبی و خدمات لازم اجتماعی تأمین کند.» اعلامیه حقوق بشر با این که در بندهای دیگر تصریح میکند که زن و مرد دارای حقوق مساوی هستند، اما نفقه دادن مرد را به زن، منافی تساوی حقوق زن ندانسته است. روشن است که قوانین کشورهای غربی و اعلامیه حقوق بشر، مربوط به یک قرن قبل است اما اسلام در پانزده قرن قبل که اقوام گوناگون در شرق و غرب حقوق زن را نادیده میگرفتند و او را به سان بردهای در خدمت مرد میدانستند از زن دفاع کرد و شئون انسانیاش را پاس داشت. فلسفه نفقه در نظام آفرینش، مسئولیت و رنج طاقت فرسای تولید نسل به عهده زن گذاشته شده است، زن است که باید سنگینی دوره بارداری و بیماری مخصوص این دوره را به عهده بگیرد، سختی زایمان و عوارض آن را تحمل کند، اینها همه از نیروی بدنی و عضلانی او میکاهد و تواناییاش را در کسب و کار، کاهش میدهد. به گفته شهید مطهری: « زن و مرد از لحاظ نیروی کار، مشابه و مساوی آفریده نشدهاند، عموماً تواناییهای مردان برای کارهای اقتصادی و تولیدی به خصوص کارهای طاقت فرسای بدنی، بیشتر است.» طبق ماده 1105 قانون مدنی «در
روابط زوجین، ریاست خانواده بر عهده شوهر است». تکلیف وی به پرداخت نفقه نیز از توابع و نتایج حقوقی ریاست او بر خانواده است، این وظیفه به حکم قانون است. برخی از حقوقدانان به ماده 1104 قانون مدنی (تشیید مبانی خانواده) استناد میکنند و پرداخت نفقه را از موجبات تشیید (محکم کردن) خانواده میدانند و معتقدند که زوج در این جا نباید فکر کند که به زوجه احسان میکند، بلکه این کار از لوازم تأسیس و صیانت خانواده است. شرایط پرداخت نفقه واجب بودن پرداخت نفقه از سوی مرد، دو شرط دارد: 1. دائم بودن ازدواج: قانون مدنی ایران در ماده 1106 تصریح میکند که در عقد دائم، نفقه زن به عهده شوهر است پس اگر عقد موقت باشد، نفقه از سوی مرد به زن واجب نیست مگر این که در سند عقد موقت، شرطی مبتنی بر پرداخت نفقه از سوی مرد، قید شده باشد. 2. تمکین کامل همسر: در حقوق اسلامی، تمکین به دو معنای زیر است: الف. تمکین خاص که شامل انجام دادن وظایف زناشویی است. ب. تمکین عام، یعنی اطاعت زن از شوهر در امور جاری مشترک به نحو معمولی و متعارف، یعنی زن بدون هماهنگی با شوهرش شغل انتخاب نکند، به مسافرت، میهمانی، دید و بازدید و امثال آن نرود. در ماده 1108
قانون مدنی ایران آمده است: «هرگاه زن، بدون مانع شرعی از ادای وظایف زوجیت امتناع کند، مستحق نفقه نخواهد بود.» پس استحقاق نفقه در عقد دائم، مشروط به تمکین زن در برابر شوهرش است، مگر این که همسر دارای عذر شرعی باشد که در این صورت هر چند همسر از ادای وظایف زناشویی خودداری میکند، ولی باز هم مستحق نفقه است. پیآمدهای نپرداختن نفقه مرد اگر بی هیچ گونه عذر موجّهی، خرج زندگی همسر و خانواده را نپردازد، با عواقب ناگواری رو به رو خواهد شد. صدمه به شخصیت و آبرو، سست کردن گوهر ذاتی انسان، نچشیدن طعم ایمان و عبادت و دور شدن از سلامت جسمی و روحی از جمله عوارض طبیعی آن است. علاوه بر این ها، زن وقتی در تنگنای معیشتی قرار میگیرد و سستی و تنبلی همسر خود را میبیند گاه ناچار میشود که به «قانون» پناه ببرد تا از این راه، حق خود و فرزندان را طلب کند. این اقدامات قانونی او در شکلهای مدنی و کیفری خود را نشان میدهد تا جایی که به حبس و زندان مرد هم منجر میشود. همین زندانی شدن آغاز ماجراهای ناگوار دیگری است که شخصیت مرد و کیان خانواده را در معرض تندبادهای شدیدی قرار میدهد. البته زنان آگاه و فهیم تا آن جا که میتوانند
میسازند و طرح دعوای کیفری و به زندان انداختن مرد را هم راه چاره نمیدانند، بالاخره مرد هم باید همتی کند و امروز و آینده خود و خانوادهاش را در نظر گیرد. توصیه به همسران در مسئله «نفقه»، اخلاق و غیرت دینی و انسانی بسیار مهم است که زن و شوهر باید رعایت کنند. مرد باید از تنبلی و سستی یا لجاجت و بدخلقی دست بکشد و بداند که خرج زندگی زن و فرزند با اوست و باید ذهن و اندیشه خود را به خلاقیت وادارد و از توان فکری و قدرت جسمی خود به نفع خانواده بهره ببرد. «زن» هم باید به فطرت و سرشت زنانه خود توجه کند و شیوههای زن بودن را هوشیارانه و به طور طبیعی به کار گیرد. این جاست که مرد نیز موجودیت واقعی خود را تحقق یافته میبیند و به وظایفش در عرصه زندگی دلگرم میشود. زن باید عنصر «قناعت» را چون تابلویی درخشان در پیش چشم خود داشته باشد. اسراف و تجملگرایی و افتادن در خرجهای سنگین دور از قناعت است.
دیدگاه تان را بنویسید