باشگاه خبرنگاران: فکر میکنی فقط خودت هستی که هفتهای ته چند کتاب روانشناسی شخصیت، موفقیت، خلاقیت و... را در میآوری؟ فقط خودت آمار جدیدترین کتابهای روانشناسی داخلی و خارجی را داری؟ فکر میکنی فقط خودت مشتری پر و پا قرص کتاب فروشیهای میدان انقلاب هستی؟ فکر میکنی فقط خودت روزی چند ساعت را در سایتهای اینترنتی صرف جستجو برای پیدا کردن بهترین کتابهای روانشناسی میکنی؟ اگر اینطور فکر میکنی سخت در اشتباهی! بازار داغ کتابهای روانشناسی داخلی و خارجی بخصوص آنهایی که چند بار تجدید چاپ شدهاند، نشان میدهد کتابهای روانشناسی عامه نهتنها در کشور ما بلکه در همه جای دنیا طرفداران پر و پا قرص خودشان را دارند. این کتابها آن قدر این طرف و آن طرف مخاطب دارند که فکر نکن اگر یک روز تصمیم بگیری دیگر سراغشان نروی، بازار داغ این کتابها با بحران کمبود مخاطب مواجه خواهد شد. کتابهایی که در حوزه روانشناسی موفقیت به چاپ میرسند، چه نویسنده آنها ایرانی باشد و چه ترجمه نویسندهای خارجی باشند، همه پیرامون موضوعات ثابتی دور میزند. به گفته کارشناسان، کتابهایی که در حوزه روانشناسی و در میان روانشناسان که در اصطلاح
به کتابهای روانشناسی عامه معروفند، درواقع همان کتابهایی هستند که با هدف اطلاعرسانی و آگاهیدهی به مخاطب عادی جامعه که عمدتا دارای تحصیلات روانشناسی هم نیستند، نوشته میشود. این کتابها نوعی بازاریابی پردرآمد بر مبنای ارائه یک سری اطلاعات روانشناختی است. مخاطبان این کتابها افراد عادی جامعه هستند که میخواهند سطح آگاهی خود را ارتقاء دهند و این کتابها یک سری از این اطلاعــات را در مباحث روانشناختی رفتاری و شخصیت در اختیارشان قرار میدهد. درواقع این افراد میخواهند با کمک این کتابها ضمن شناخت روحیات و ویژگیهای شخصیت و رفتار افرادی که به نوعی در زندگی روزمرهشان با آنها در ارتبـــاط هستند، به نوعی نحوه تعامل و ارتباط خود را نیز با افراد جامعه بهبود ببخشند تا آنها را برای رسیدن به اهدافشان پیش ببرد. با این حال طرفداران کتابهای روانشناسی عامه که دارای ویژگیهای شخصیتی و روانشناختی خاصی هستند به چند گروه تقسیم میشود: آدمهای تشنه پیشرفت در ذهنت یک نردبان گذاشتهای و خــودت را روی پله اول آن تصور میکنی و دائم با خودت فکر میکنی چطور میتــوانی پلههای ایـــن نردبان را طی کنی تا به موفقیت برسی.
فرقی نمیکند چقدر وقت بگذاری یا اینکه پلهها را چند تا یکی بالا بروی. مهم این است که راهش را پیدا کنی. راهی که کوتاه باشد، آزمون و خطایی در کارش نبـاشد و زودتر تو را به پاسخ برساند. در این میان کتابهایی که درباره روانشناسی موفقیت و پیشرفت به چاپ رسیده، اولین گزینه است، پس هرچه کتاب از (الف یا ی) راهکارهای موفقیت و پیشرفت به چاپ رسیده را ریز به ریز میخوانی تا فرصت را از دست ندهی. با خودت فکر میکنی بیشتراین کتابها شرح حال آنهایی است که خودشان اول مثل تو بودهاند و یک روز برحسب اتفاق شانس به آنها رو کرده و کلید طلایی موفقیتشان را پیدا کردهاند و چون آدمهای خیرخواهی بودهاند، تصمیم گرفتهاند راهکار موفقیتشان را به دیگران که یکی از آنها هم تو هستی بیاموزند. این ویژگی گروه اول مخاطبان کتابهای روانشناسی عامه است: آدمهایی که دائم در جستجوی راهکارهایی برای رسیدن به موفقیت و پیشرفت هستند. به دنبال هویت گمشده راهشان را گم کردهاند، ذهنشان پر شده از پرسشهای بیپاسخ، حال آدمی را دارند که گمشدهای دارد، اما خودشان هم دقیقا نمیدانند دنبال چه میگردند، حس آدمی را دارند که بین زمین و هوا معلق مانده، گاهی
حتی به فلسفه وجودشان هم شک میکنند، حتی با خودشان میگویند اصلا چرا به دنیا آمدهام ؟ چرا باید زندگی کنم؟ به چه امیدی؟ با چه هدفی؟ و هزار و یک پرسش که هر روز از صبح تا شب مثل خوره ذهنشان را میخورد. نه حوصله حرف زدن دارند و نه پول جلسات دورهای مشاوره. آنها فقط به چیزی یا کسی نیاز دارند که حالشان را خوب بفهمد، شرایطی که حالا دارند، قبلا تجربه کرده باشد و نسخهای که برایشان میپیچد، اگر درمانی بر دردشان نیست حداقل مرهم موقتی باشد برای حال و روز این روزهایشان. گروه دوم مخاطبان کتابهای روانشناسی عامه افرادی هستند که درباره هویتشان سردرگم هستند. آنها با خواندن این کتابها آنچنان در آن غرق میشوند که گویی نویسنده کتاب موقع نگارش از روی آنها نسخه برداشته است. این گروه از مخاطبان در کتابهای روانشناسی عامه به دنبال پاسخ پرسشهایی هستند که یک سر آن به موضوعات فلسفی و روانشناختی از بایدها و نبایدهای وجودیشان طعنه میزند. من کنجکاوم شاید از این جور آدمها به تور شما هم خورده باشند، در هر جمعی که باشند، دائم زیر بغلشان چند کتاب روانشناسی شخصیت است که ترازویشان برای قضاوت درباره شخصیت آدمهای دور و برشان را با
آن ارزیابی میکنند. گاهی آن قدر جوگیر میشوند که فکر میکنند واقعا در این حوزه به درجهای از دانش و مهارت رسیدهاند که نظراتشان درباره دیگران کاملا درست است. آنها اول از این مرحله شروع کردهاند که هرچه کتاب روانشناسی درباره شناخت ویژگیهای شخصیت بوده را زیر و رو کردهاند تا اول خودشان را بشناسند، بعد که احساس کردند در این زمینه به درجه استادی رسیدند میروند سراغ تحلیل شخصیت دیگران از روی رفتار و ویژگیهای اخلاقیشان. آنها مدام تلاش میکنند تا با کمک این کتابها خودشان و دیگران را روانشناسی کنند و این ویژگی گروه سومی است که طرفدار پر و پا قرص کتابهای روانشناسی عامه است. آدمهای کنجکاو یعنی آنهایی که هر لحظه به این فکر میکنند که درباره ویژگیهای شخصیتی و رفتاری خود و اطرافیانشان بیشتر بدانند. آدمهای ساده و سطحینگر بعضیها شخصیتشان اینطور تعریف شده؛ آدمهای ساده و سطحینگر. اینــــها همان افرادی هستند که به گفته روانشناس ما ســــادهانگارانه با قضایا و مسائل برخورد میکنند. آنها فکر میکنند همه نکتههایی که در این کتابها به آن اشاره شده و همه راهکارهایی که بهعنوان کلید طلایی نشانشان داده میشود،
بیبرو برگرد جواب میدهد. این گروه از مخاطبان کتابهای روانشناسی خیلی راحتتر از آنچه تصورش را بکنید، بیچون و چرا جذب مطالب این کتابها میشوند و یقین هم دارند که اگر به تمام نسخههایی کــــه در این کتــــابها به آن اشــاره شده ریز به ریز عمل کنند، حتما جواب خواهند گرفت. درواقع آنها مطالب کتابهای روانشناسی عامه را نمیخوانند، بلکه قورت میدهند چون بیش از آنچه که باید، باورش دارند. کتابهای خاکستری به تعداد موهای سرمان در دنیا کتاب مرتبط با حوزه روانشناسی چاپ شده، چه آنهایی که نویسندهشان وطنی است و چه آنهایی که ترجمه هستند، یک وجه مشترک دارند اینکه محتوای تعداد قابل توجهی از این کتابها تقریبا شبیه هم است. اکثر کتابهای روانشناسی عامه فقط به خصوصیات شخصیتی اشاره میکند، شرایطی از وضع و حال شما را توصیف میکند که بسیاری از خوانندگان با مطالعه آن با آن شرایط همذاتپنداری میکنند و حتی فکر میکنند شرح حال خودشان است. از طرفی این کتابها مکانیسم انگیزهبخشی خوبی دارند، اما کمتر راه حل ارائه میدهند. برخی کارشناسان میگویند گرچه کتابهای روانشناسی عامه در دنیا طرفداران خودش را دارد، اما همواره
مخالفتهایی هم درباره این کتابها از سوی متخصصان روانشناسی مطرح شده است، با این حال جامعه روانشناسی معتقد است که وجود این کتابها در هر جامعهای بد هم نیست، زیرا در هر جامعهای افرادی هستند که ممکن است اطلاعات روانشناسی بالایی نداشته باشند و البته ضرورتی هم ندارد که همه افراد در مباحث روانشناسی عمیق شوند، بنابراین وجود این کتابها از آن بابت که یک سری اطلاعات اولیه را در اختیار مخاطب عامه قرار دهند خوب است، اما اگر قرار باشد پای مباحث تخصصیتر پیش کشیده شود، بهتر است به جای این کتابها به سراغ یک روانشناس یا مشاور کاربلد رفت. چند توصیه به طرفداران کتابهای روانشناسی نه میخواهیم از خواندن کتابهایی با محتوای روانشناسی عامه منعتان کنیم و نه قصد تشویقتان را داریم که حتما چند تایی از این کتابها را در قفسه کتابخانه شخصیتان داشته باشید، اما اگر طرفدار کتابهای روانشناسی عامه هستید، بد نیست هنگام انتخاب این کتابها به این نکات مهم توجه کنید؛ نکات مهمی که بهعلاقهمندان این کتــــابها توصیه میشود: ـ در دنیا نویسندگان کتابهای روانشناسی عامه و حتی مترجمهایی که این کتابها را ترجمه میکنند دارای
تحصیلات مرتبط با روانشناسی هستند، در حالی که در کشور ما اینطور نیست. پس حتما موقع انتخاب این کتابها به تحصیلات و تخصص نویسنده یا مترجم آن دقت کنید. ـ دقت کنید کتابی که انتخاب میکنید تا چه اندازه با شرایط زندگی و اجتماعی شهر و کشوری که در آن ساکن هستید نزدیک است. گاهی نسخهها و راهکارهایی در برخی از این کتابها ارائه میشود که متعلق به شرایط خاص کشور دیگری است و امکان بهکارگیری آن برای فردی با شرایط شما وجود ندارد. ـ هنگام انتخاب این کتابها حتما باید طرحی در ذهن شما شکل گرفته باشد که بتوانید بر مبنای آن کتابی که بهترین طرح موضوع و ارائه راهکار را پیش پای شما میگذارد انتخاب کنید وگرنه پریدن از این شاخه به آن شاخه فقط شما را گیج خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید