باشگاه خبرنگاران: در منابع اسلامی احادیث فراوانی درباره فوائد نمک ذکر شده است، از جمله اینکه پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم فرمود: خداوند عزّوجلّ به موسى بن عمران وحى فرستاد که «غذا را با نمک آغاز کن و با نمک پایان ده... (1) البته آن چه که در احادیث به آن اشاره شده و مورد تأکید و توجه بزرگان ما به عنوان "برکت سفره" بوده است، نمک کامل و طبیعی می باشد که همه عناصر تشکیل دهنده نمک در طبیعت از جمله کلسیم، پتاسیم، منیزیم، ید، روی و منگنز را داراست؛ اما متأسفانه امروزه با انجام یک سری تغییرات در ماهیّت نمک، تأثیرات مثبت نمک به علّت دستکاری کاملاً منفی گشته و زیانآور شده و ناراحتی هایی از قبیل فشارخون، سکته قلبی، پوکی استخوان، سرطان معده، آسم و بیماریهای کلیوی را به ارمغان آورده است. در میان روایات امام رضا (ع) اشارات مختلفی درباره شروع غذا با نمک وجود دارد. محمد بن على می گوید: مردى در خراسان خدمت امام رضا (علیه السلام ) بود. غذایى براى آن حضرت آوردند که با آن سرکه و نمک بود. آن حضرت آغاز غذا را با سرکه شروع کردند، آن مرد گفت : قربانت گردم ، شما به ماها امر کردید با نمک شروع کنیم ! آن حضرت فرمودند:
این مثل آن است ، بدرستى که سرکه ذهن را قوى و عقل را زیاد مى کند. (2) امام رضا (ع) همچنین درباره خواص نمک به نقل از پدران گرامی خویش از رسول اکرم (ص) خطاب به امیر المومنین (ع) می فرماید:عَلَیکَ بِالمِلحِ ؛ فَإِنَّهُ شِفاءٌ مِن سَبعینَ داءً ؛ أدناهَا الجُذامُ ، وَالبَرَصُ ، وَالجُنونُٰ؛ بر تو باد نمک ؛ چرا که در آن ، شفاى هفتاد درد است که کمترین آنها جذام ، پیسى و دیوانگى است .(3) امام رضا (ع) در روایتی دیگر به نقل از پدران گرامی خویش به نقل از رسول اکرم (ص) می فرماید: إن النبی(ص) أتی ببطیخ و رطب فأکل منهما و فال هذان الأطیبان؛ برای رسول خدا(ص) هندوانه و خرما آوردند حضرت از هر دو تناول کردند و فرمودند: هر دوی اینها پاک و گوارایند. (4) امام رضا (ع) همچنین می فرماید: پس از حجامت و فصد ، از خوردن غذاهاى نمکدار تا مدت 3 ساعت بپرهیزید، چون اگر این پرهیز مراعات نشود، بعید نیست که انسان به بیمارى جرب دچار شود.(5) در روایتی دیگر آمده است که قافلهای از خراسان به کرمان میرفت که دچار دزدان شد. مردی را که گمان میبردند دولتمند است اسیر کرده. مدتی در دست خود نگهداشته. او را برای گرفتن مال شکنجه میکردند. از جمله او
را در میان برفها بسته، زنی از آنان به او رحم آورده و آزادش کرده بود. بر اثر شکنجه زبان و دهانش تباه شده بود. رو به خراسان آورد و شنید علی بن موسی در نیشابور است. شبی در خواب به او گفتند: فرزند پیامبر به خراسان وارد شده از بیماری خودت از او بپرس. شاید تو را به داروئی شفا بخش رهنمایی کند. او گفت در خواب: نزد امام رفتم و چاره خواستم. گفت: مقداری کمون (زیره) و سعتر (آویشن) و نمک را بکوب و از آن 2 یا 3 بار در دهانت بریز عافیت مییابی. مرد از خواب بیدار شد و اعتنایی به رؤیای خود ننمود تا به دروازه نیشابور رسید. به او گفتند: علی بن موسی الرضا از نیشابور کوچ کرده اینک در رباط سعد است. در دلش افتاد نزد حضرت رفته و از امام چاره بخواهد. نزد امام به رباط سعد رفت و گفت: جریان من چنین است و زبان و دهانم تباه گشته و جز به سختی نمیتوانم سخن بگویم و به من دوایی راهنمایی کن که چاره کارم باشد. امام فرمود: آیا به تو یاد ندادم. آنچه در خواب دیدی عمل کن. مرد گفت: دوباره برای من تکرار کن. فرمود: زیره و آویشن و نمک را بکوب و 2 یا 3 بار مقداری از آن را در دهانت بریز، به زودی شفا خواهی یافت. مرد گفت: آن را به کار بردم و شفا
یافتم. (6)
دیدگاه تان را بنویسید