دیپلماسی ایرانی:جیمز ادیسون بیکر سوم، وزیر امور خارجه اسبق امریکا و وزیر اسبق خزانه داری این کشور از حزب جمهوریخواه است. مردی با سابقه طولانی کارهای اداری و دیپلماتیک که یکی از سرشناس ترین چهره های تاثیرگذار در حزب جمهوریخواه و دستگاه سیاست خارجی امریکا محسوب می شود. وی در زمان رونالد ریگان، رئیس جمهوری اسبق امریکا در سال های 1981 تا 1985 رئیس اداره کارکنان ریاست جمهوری امریکا بود. در زمان جورج بوش پدر نیز مسئولیت وزارت امور خارجه را برعهده گرفت. آن دوره به دلیل جنگ ایران و عراق و حمله عراق به کویت یکی از مهمترین سال های تاریخ قرن گذشته میلادی بود. رابطه نزدیک وی با خانواده جورج بوش به اندازه ای نزدیک و زبانزد است که هر دو طرف یکدیگر را در برابر دیگران حتی در محافل رسمی به اسم کوچک صدا می کنند. در دوران جورج بوش پسر نام او در پرونده بررسی ناآرامی های عراق پس از حمله امریکا به این کشور در سال 2006 بر سر زبان ها افتاد. وی که متولد 1930 در شهر هیوستون امریکا است فارغ التحصیل دانشگاه تگزاس در آستین در رشته حقوق است که در کنار سیاست از حقوقدانان برجسته امریکا نیز محسوب می شود. این بار شبکه العربیه در برنامه
مشهور هفتگی خود موسوم به «خاطرات سیاسی» به سراغ او رفته و مصاحبه مفصلی را با وی انجام داده است که دیپلماسی ایرانی در نظر دارد هر هفته به طور مرتب این مصاحبه ها را منتشر کند. اکنون آخرین بخش آن را می خوانید: در اوایل سپتامبر با فیصل حسینی و حنان عشراوی که همچنان اصرار به حضور نمایندگانی از جانب سازمان آزادیبخش فلسطین در کنفرانس داشتند، دیدار کردی. با آنها مجددا در 11 سپتامبر در قدس ملاقات کردی و آن طور که خودت در خاطراتت آورده ای، دیدار به شدت پرتنش و بسیار احساسی بود. چرا؟ بله، کاملا پرتنش و احساسی بود. برای این که آنها اصرار داشتند که سازمان آزادیبخش فلسطین در کنفرانس نماینده داشته باشد. به آنها گفتم حضور شما به این معنا خواهد بود که کنفرانس بین المللی صلح برگزار نشود. و به یاد دارم که فیصل الحسینی نقشه ای را در برابر من گذاشت و گفت به همه این شهرک ها که با رنگ نارنجی نشان داده شده بنگر، و یادم است به او گفتم که اگر همه شما مشارکت در این کنفرانس را رد کردید آن گاه وقتی که وزیر امور خارجه بعدی امریکا به منطقه بیاید همه نقشه نارنجی رنگ خواهد بود. برای همین فرصت را غنیمت شمرید و آنها نیز همین کار را کردند.
بعد از آن اسحاق شمیر پذیرفت در کنفرانس صلح مادرید شرکت کند در حالی که واقعا از قبول اسد برای حضور در کنفرانس شگفت زده شده بود. او هنوز تردید داشت و همچنان می ترسید. بله او واقعا شگفت زده شده بود. از این که می دید اسد با مشارکت در کنفرانس مادرید موافقت کرده است به شدت شگفت زده شده بود. و یادم است، شمیر که در آن موقع نخست وزیر اسرائیل بود از من پرسید که به او چه دادید یا این که چه پیشنهاد دندان گیری به او دادید که توانستید موافقتش را جلب کنید، به او جواب دادم، به او هیچ چیز ندادیم. و این واقعا هم صحیح بود. او امورش را بررسی کرد و در آخر صلح را به عنوان یک انتخاب استراتژیک انتخاب کرد. برای این که می خواست بلندی های جولان را پس بگیرد. و من گمان می کنم که او حرف ما را جدی گرفت، و پذیرفت که نمی تواند جولان را پس بگیرد مگر از طریق مذاکرات. وقتی که مذاکراتی نباشد نمی تواند صلحی میان طرف های نزاع وجود داشته باشد. به او گفتم که اگر فکر می کنی می توانی بلندی های جولان را از راه های دیگر پس بگیری، این دیگر به تو مربوط است. ما بعدش عقب می نشینیم. و حتی پیشنهاد دادم که نیروهای امریکایی در بلندی های جولان به عنوان
تضمین امنیتی مستقر شوند. اما اعتقاد ندارم که هیچ کدام از دو طرف چه سوری ها و چه اسرائیلی ها با این پیشنهاد موافقت می کردند. من این پیشنهاد را دادم برای این که می خواستیم همه تلاشمان را برای این که دو طرف را پشت میز مذاکره بنشینند، کرده باشیم. بعد از آن اظهار نظرها آغاز شدند و تضمین ها از سوی کمیسیون های همه جانبه ارائه شدند که تو خودت در این زمینه تلاش می کردی. در همین رابطه در دیدارت با رئیس جمهور بوش گفتی که بهترین کار این است که همه را در گوشه ای محاصره کنی تا هر کدام از طرف ها خواست بگوید "بله" بگوید و خواست بگوید "نه" هم بگوید. اما گفتی هیچ کس نمی خواهد بگوید "نه". برای چه چنین برداشتی در آن زمان داشتی؟ برای این که ما خیلی سخت تلاش می کردیم تا کنفرانس مادرید برگزار شود. به همه گفتیم هر کس بگوید نه، خودمان با او طرف می شویم چرا که در این حالت ممکن است چالشی برای کنفرانس صلح به وجود آید، و برای همین مسئولیتش را هم باید به گردن بگیرد. با همین نیت به آنها گفتم نه شما مثل این است که گربه مرده ای را در برابر در ورودی انداخته باشید، برای همین کسی تمایل نداشت که مسئولیت آن را بپذیرد. به رغم این که دائما می
گویی تلاش می کردی تا حالتی از توازن در پرونده درگیری های عربی و اسرائیلی به وجود آوری، این گونه معروف است که هر طرفی که فلسطین را به رسمیت می شناخت یا عضویت فلسطین در سازمان ملل را می پذیرفت، با تهدید امریکا مواجه می شد و به او گفته می شد که کمک های مالی از سوی هر نهاد بین المللی به ویژه از سوی سازمان ملل به آن متوقف خواهد شد. آیا گمان نمی کنی که این کار تناقضی در حرف هایت ایجاد می کند. یعنی گروکشی ای محسوب می شود در حالی که باید به عنوان میانجی میان دو طرف نزیه و بی طرف باشید؟ می توانم به این سوال با یک کلمه جواب بدهم و آن "نه". ما همچنین تصمیم سازمان ملل مبنی بر تسلط صهیونیستی را که به عنوان یک کار نژادپرستانه می دانست، تایید کردیم. تو باید تا آن جا که می توانی در این زمینه هم تحقیق و بررسی کنی. من به هیچ وجه نمی بینم که مواضع ما نامناسب بود بلکه بر عکس این دقیقا کاری بود که باید انجام می دادیم. شاید نزد بینندگان این کنجکاوی به وجود آید که بخواهند بدانند یکی از مهمترین وزرای امور خارجه تاریخ ایالات متحده امریکا بعد از ترک منصبش چه کرده و الآن چه می کند؟ من یکی از شرکای شرکت حقوقی بیکر باکس هستم که
پدربزرگم آن را در سال 1872 تاسیس کرد و او خودش عضوی از آن بود. همچنین پدرم و پسر بزرگم نیز در آن عضویت دارند. من به رغم این که 83 سالم است همچنان در آن فعالیت می کنم. البته من مثل سابق در آن وکیل نیستم. شعباتی در ریاض، دبی و ابوظبی داریم. من همچنین مشاور یک شرکت کوچک در واشنگتن به نام کاپیتال مونیمانت گروپ که با شرکت های صنعتی و تولید کننده تکنولوژی غیرنظامی برای تدابیر امنیتی و دفاعی همکاری می کند، نیز هستم. همچنین مرکزی درباره سیاست های عمومی به اسم خودم در دانشگاه رایس در شهر هیوستون در ایالت تگزاس دارم که موسوم به مرکز جیمز بیکر سوم در سیاست های در دانشگاه رایس است. از این که این فرصت را در اختیار ما گذاشتید و از خاطراتتان گفتید متشکرم. من هم خرسندم از این که توانستم با شما صحبت کنم.
دیدگاه تان را بنویسید