حاجی فیروزهای غمگین
هرچند شادی نوروز متعلق به همه کودکان است، اما دختر یا پسر تفاوتی ندارد! آنها نه به خرید عید میروند و نه ماهی قرمزی در خانههایشان دارند که برایش اسم بگذارند. روزگار برای آنها با کار معنا میشود
تو حاجی فیروز را میشناسی؟ همان که وقتی میآید با خودش بوی بهار میآورد و سبزه و عیدی. حاجی فیروز شاید برای همه نشانهای از تعطیلات نوروز باشد و عیدی و هفت سین؛ اما برای کودکان کار تنها به معنای کار بیشتر است. این روزها کودکانی که نه حاجی فیروز را میشناسند و نه فلسفه آمدن او را میدانند، در حالی که صورتهایشان را با واکس سیاه کردهاند و تکه پارچههای قرمز کهنهای را به خود آویختهاند تا نشانهای از حاجی فیروز با خود داشته باشند؛ سر چهارراههای این شهر دست و پاهایشان را به ناموزونترین شکل ممکن تکان میدهند تا شاید اسکناسی صاحب شوند. به گفته امیرحسین قاضیزاده، سخنگوی کمیسیون اجتماعی مجلس، متهم ردیف اول پرونده کودکان کار مشکلات مالی خانوادههاست. او میگوید: «کار کودکان قانونی نیست و ممنوع است. این کودکان باید توسط نهادهای حمایتی حمایت شوند و اقدامی جدی صورت گیرد که دیگر نیازی به درآمدزایی کودکان نباشد.» اقدامی که برای انجام آن باید چشم به راه دولتمردان ماند چرا که به گفته عبدالرضا عزیزی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس «شورای نگهبان هر طرحی که برای دولت بار مالی داشته باشد را رد میکند و اعضای کمیسیون مجبور به سکوت هستند. بنابراین تنها راه تدوین لایحهای از سوی دولت است.» آخرین آمارهای رسمی نشان میدهد در حالی که 70 درصد کودکان کار و خیابان دارای پدر و مادر هستند و 90 درصد آنها فاقد سوء سابقه، حداقل 40 درصد از آنها مدرسه نمیروند. این در حالی است که 11/7 درصد از آنان فرزندان طلاق هستند. نگاهی به ارقام پذیرش کودکان کار و خیابان از سوی بهزیستی نشان میدهد تعداد کودکان پذیرش شده از 10 هزار و 400 نفر در سال 87 به 5 هزار و 300 نفر در سال 90 رسیده که حکایت از روندی کاهش دارد. پس از جمعآوری، چه برکودکان کار میگذرد؟ هرچند شادی نوروز متعلق به همه کودکان است، اما دختر یا پسر تفاوتی ندارد! آنها نه به خرید عید میروند و نه ماهی قرمزی در خانههایشان دارند که برایش اسم بگذارند. روزگار برای آنها با کار معنا میشود و کار. در حالی که 12 دستگاه دولتی و غیر دولتی متعهد شدهاند تا با فعالیت در ستاد ساماندهی کودکان کار و خیابان، این کودکان را یاری کنند اما انتظارها برای آنکه کار کودکان در کشور پایان یابد، طولانی شده است. کار این کودکان ممکن است پیدا باشد یا پنهان! فرقی نمیکند کارگری و پادویی در کارگاهی نمور باشد یا دستفروشی در کنار خیابان! این کودکان با روی نامهربان زندگی روبهرو شدهاند و در میان بیتفاوتی مردم و ناکارآمدی دستگاههای دولتی قد میکشند. کارشناسان میگویند در خلأ فرهنگسازی؛ مشکلات معیشتی و اعتیاد، دو بال اصلی پرواز جامعه یه سوی آسیبهای اجتماعی هستند. پروازی که با جمعآوری مقطعی کودکان از سطح خیابانهای شهر هرچند وقت یکبار ناتمام باقی میماند. این کودکان پس از جمعآوری به بهزیستی سپرده شده و مراحل قانونی برای احراز سرپرستی آنها آغاز میشود. از این مرحله به بعد همه چیز در اختیار دادگاه است. اگر دادگاه تشخیص دهد پدر و مادر همچنان صلاحیت سرپرستی فرزندشان را دارند، کودک کار به والدین تحویل داده شده و کمی پس از آن دوباره برای این کودکان روز از نو آغاز میشود و روزی از نو! به گفته عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس، کودکان کار را باید به دو گروه تقسیم کرد: «در گروه اول افراد واقعا نیازمند وجود دارند که با توجه به شرایط معیشتی بر تعداد آنها هم افزوده شده است. اما گروه دوم کودکانی هستند که در باندهای سازمان یافته فعالیت میکنند و در حقیقت از کودکی آنها برای کسب درآمد سوءاستفاده میشود.» او در گفتوگو با تهران امروز میگوید: «باید دو ساز و کار برای برخورد با معضل کودکان کار داشته باشیم. آنهایی که بازیچه باندهای سازمان یافتهاند را باید به نوعی حمایت کرد و آنهایی که واقعا نیازمندند و برای رفع نیاز خانواده خود کار میکنند را به نوعی دیگر. دسته دوم همین که همراه با خانواده خود تحت پوشش نهادهای حمایتی قرار بگیرند و در حد شایسته حمایت شوند میتوانند به تحصیل خود ادامه دهند و مشکلات مالی خانواده نیز توسط نهاد حمایتی رفع شود.» او ادامه میدهد: «اما تا زمانی که نهادهای حمایتی با روند کنونی بخواهند در مسیر حمایت قدم بردارند باز هم شاهد کودکان کار در خیابانها خواهیم بود.» برزمینماندن طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان سال گذشته پرونده کودکان کار و خیابان تا آنجا رسید که حتی صدای رئیس شورای عالی استانها را نیز درآورد. مهدی چمران با اشاره به طرح ساماندهی کودکان کار و خیابان اعلام کرد که «این طرح روی زمین مانده است زیرا این موضوع تنها برعهده شهرداری نیست و باید بهزیستی، نیروی انتظامی، دادستانی و دادگستری به کمک شهرداری بیایند.» این در حالی است که ماده 79 قانون کار استفاده از کودکان زیر 15 سال را در مشاغل مختلف ممنوع کرده و به صراحت اعلام میکند: «به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال تمام ممنوع است.» با وجود قوانین شفاف و روشن درباره کار کودکان و استفاده از نوجوانان، هنوز کودکانی مجبور هستند روز خود را با کار، شب کنند. تنها کشور ما نیست که کودکان کار دارد؛ بر اساس آمار سازمان جهانی کار، با وجود کاهش 7 میلیون نفری کودکان کار در کشورها، هم اکنون 215 میلیون نفر در نقاط مختلف جهان به عنوان کودک کار شناخته میشوند و بهکارگیری کودکان در سنین 15 تا 17 سال به میزان 20 درصد افزایش یافته است. این کودکان این روزها که بوی بهار همه شهر را در برگرفته، واکس بر صورت مالیدهاند و شکلک در میآورند تا رهگذران را به ازای اسکناسی بخندانند. هرچند چینهای عمیق درد و رنج که بر چهرههایشان حک شده و آنها را در کودکی پیر کرده، حتی از زیر سیاهی واکس هم پیداست. تا چشم به هم بزنی در گذران عمر، کودکان امروز تبدیل میشوند به جوانانی که قرار است آینده این کشور را بسازند اما چگونه میتوان انتظار داشت کودکانی که امروز نه ذرهای کودکی کردهاند و نه آنچه باید را آموخته اند؛ گوشهای از روند رشد و تعالی این مملکت را بر دوش خود بگیرند؟
دیدگاه تان را بنویسید